eitaa logo
صالحین تنها مسیر
220 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5917877700189496710.mp3
1.76M
یک محاسبه سرانگشتی! یه مدت روش فکر کنید... ▪️هر شب قبل از خواب اعمالمان را کنیم.
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
4_261653041214652610.apk
3.39M
نرم افزار محاسبه نفس 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
"رمان #پلاک_پنهان #قسمت2⃣ با پیچدن بوی کباب نفس عمیقے کشید و در دل خود اعتراف کرد که کباب هایی که
"رمان ⃣ سمانه با شنیدن سروصدایی چشمانش را باز کرد،با دستانش دنبال گوشیش می گشت،که موفق به پیدا کردنش شد،نگاهی به ساعت گوشی انداخت با دیدن ساعت ،سریع نشست و بلند صغری را صدا کرد: ــ بلند شو صغری،دیوونه بلند شو دیرمون شد ــ جان عزیزت سمانه بزار بخوابم ــ صغری بلند شو ،کلاس اولمون بارستگاریه اون همینجوری از ما خوشش نمیاد،تاخیر بخوریم باور کن مجبورمون میکنه حذف کنیم درسشو ــ باشه بیدار شدم غر نزن سمانه سریع به سرویس بهداشتی می رود و دست و صورتش را می شورد و در عرض ده دقیقه آماده می شود،به اتاق برمیگردد که صغری را خوابالود روی تخت می بیند. ــ اصلا به من ربطی نداره میرم پایین تو نیا چادرش را سر می کند و کیف به دست از اتاق خارج می شود تا می خواست از پله ها پایین بیاید با کمیل روبه رو شد ــ سلام.کجایید شما؟دیرتون شد ــ سلام.دیشب دیر خوابیدیم ــ صغری کجاست ؟ ــ خوابیده نتونستم بیدارش کنم ــ من بیدارش میکنم سمانه از پله ها پایین می رود ،اول بوسه ای بر گونه ی عزیز زد و بعد روی صندلی می نشیند و برای خودش چایی میریزد. ــ هرچقدر صداتون کردم بیدار نشدید مادر،منم پام چند روز درد می کرد،دیگه کمیل اومد فرستادمش بیدارتون کنه ــ شرمنده عزیز ،دیشب بعد نمازخوابیدیم،راستی پاتون چشه؟ ــ هیچی مادر ،پیری و هزارتا درد ــ این چه حرفیه،هنوز اول جوونیته ــ الان به جایی رسیده من پیرو دست میندازی سمانه خندید و گفت: ــ واه عزیز من غلط بکنم ــ صبحونتو بخور دیرت شد سمانه مشغول صبحانه شد که بعد از چند دقیقه صغری آماده همراه کمیل سر میز نشستند،سمانه برای هردو چایی میریزد. ــ خانما زودتر،دیر شد دخترا با صدای کمیل سریع از عزیز خداحافظی کردند، و سوار ماشین شدند. صغری به محض سوار شدن ،چشمانش را بست و ترجیح داد تا دانشگاه چنددقیقه ای بخوابد ،اما سمانه با وجود سوزش چشمانش از بی خوابی و صندلی نرم و راحت سعی کرد که خوابش نبرد،چون می دانست اگر بخوابد تا آخر کلاس چیزی متوجه نمی شود. نگاهی به صغری انداخت که متوجه نگاه کمیل شد که هر چند ثانیه ماشین های پشت سرش را با آینه جلو و کناری چک می کرد،دوباره نگاهی به کمیل انداخت که متوجه عصبی بودنش شد اما حرفی نزد. سمانه از آینه کناری کمیل متوجه ماشینی مشکی رنگ شده بود ،که از خیلی وقت آن ها را دنبال می کرد،با صدای "لعنتی" کمیل از ماشین چشم گرفت،مطمئن بود که کمیل چون به او دید نداشت فکر می کرد او خوابیده است ،و الا کمیل همیشه خونسرد و آرام بود و عکس العملی نشان نمی داد. نزدیک دانشگاه بودند اما آن ماشین همچنان،آن ها را تعقیب می کرد،سمانه در کنار ترسی که بر دلش افتاده بود ،کنجکاوی عجیبی ذهنش را مشغول کرده بود. کمیل جلوی در دانشگاه ایستاد وصغری که کنارش خوابیده بود ،بیدار کرد،همراه دخترا پیاده شد ،سمانه با تعجب به کمیل نگاه کرد،او همیشه آن ها را می رساند اما تا دم در دانشگاه همراهی نمی کرد،با این کار وآشفتگی اش،سمانه مطمئن شد که اتفاقی رخ داده. 🌹نویسنده :فاطمه_امیری ادامه رمان
"رمان ⃣ ــ دخترا قبل اینکه کلاستون تموم شد،خبرم کنید میام دنبالتون تا صغری خواست اعتراضی کند با اخم کمیل روبه رو شد: ــ میام دنبالتون،الانم برید تا دیر نشده سمانه تشکری کرد و همراه صغری با ذهنی مشغول وارد دانشگاه شدند سر کلاس استاد رستگاری نشسته بودند ،سمانه خیره به استاد،در فکر امروز صبح بود. نمی دانست واقعا آن ماشین آن ها را تعقیب می کرد یا او کمی پلیسی به قضیه نگاه می کرد،اما عصبانیت و کلافگی کمیل او را بیشتر مشکوک می کرد. با صدای استاد رستگاری به خودش آمد،استاد رستگاری که متوجه شد سمانه به درس گوش نمی دهد او را صدا کرد تا مچش را بگیرد و دوباره یکی از بچه های بسیج و انقلابی را در کلاس سوژه خنده کند،اما بعد از پرسیدن سوال ،سمانه با مطالعه ای که روز های قبل از کتاب داشت سریع جواب سوال را داد،و نقشه ی شوم استاد رستگاری عملی نشد. بعد از پایان کلاس ،صغری با اخم روبه سمانه گفت: ــ حواست کجاست سمانه؟؟شانس اوردی جواب دادی،والا مثل اون بار کارت کشیده می شد پیش ریاست دانشگاه سمانه بی حوصله کیفش را برداشت و از جایش بلند شد؛ ــ بیخیال،اون‌بار هم خودش ضایع شد،فک کرده نمیدونیم میخواد سوژه خنده خودش وبروبچ های سلبریتیش بشیم ــ باشه تو حرص نخور حالا باهم به طرف بوفه رفتند و ترجیح دادند در این هوای سرد،شکلات داغ سفارش بدهند،در یکی از آلاچیق ها کنار هم نشستند ،سمانه خیره به بخار شکلات داغش ،خودش را قانع می کرد که چیزی نیست و زیاد به اتفاقات پر و بال ندهد. بعد پایان ساعت دوم،دیگر کلاسی نداشتند،هوا خیلی سرد بود سمانه پالتو و چادرش را دور خود محکم پیچانده بود تا کمی گرم شود،سریع به طرف خروجی دانشگاه میرفتند، که یکی از همکلاسی هایشان صغری را صدا زد،سمانه وقتی دید حرف هایشان تمامی ندارد رو به صغری گفت: ــالان دیگه کمیل اومده،من میرم تو ماشین تا تو بیای صغری سری تکان داد و به صحبتش ادامه داد!! سمانه سریع از دانشگاه خارج شد و با دیدن کمیل که پشت به او ایستاده بود و با عصبانیت مشغول صحبت با تلفن بود،کنجکاوی تمام وجودش را فراگرفت ،سعی کرد با قدم های آرام به کمیل نزدیک شود،و کمیل آنقدر عصبی بود،که اصلا متوجه نزدیکی کسی نشد. 🌹نویسنده : فاطمه_امیری ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام_مولا‌_جانم مولای مهربان غزل های من سلام 🤍 سمت زلال اشک من،آقای من سلام نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز 🤍 آبی ترین بهانه دنیای من سلام الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج سلام صبحت بخیرامیددلها یا رَبَّ الزَّهرا، بِحَقِّ الزَّهرا، إِشْفِ صَدْرَ الزَّهرا، بِظُهورِ الْحُجَّة 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡امیرالمومنین علیه السلام: ☀️"قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لاَمِعٌ کَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ، وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِيلَ 🌗او عقلش را زنده کرده و شهواتش را ميرانده است، تا آنجا که جسمش لاغر شده، و خشونت اخلاقش به لطافت مبدّل شده است. در اين زمان) برقى پر نور براى او مى درخشد، راه را براى او روشن مى سازد و او را به مسير حق (سلوک الى الله) مى برد» 📘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤علی اکبر شهید بحر رو خدا خودش قبض جان میکنه، شهید غواص شهید بحره، مظلومه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کارهایت رنگ و بوی امام زمانی بده! چند نوع صدقه داریم؟ ابن فهد حلى كه از علماى برجسته و دانشمندان مشهور شيعه است، مي‌فرماید: صدقه پنج نوع است: 1️⃣ اول: صدقه‌ی مالى‏ 2️⃣ دوّم: صدقه‌ی آبروست و آن شفاعت كردن نزد مردم براى حلّ مشكلات مشكل‌داران است. پيامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: بهترين صدقه، صدقه‌ی زبان است، گفتند: يا رسول الله! صدقه‌ی زبان چيست؟ فرمودند: گفتارى كه به آزادى اسيرى منتهى شود و خون انسانى در امان بماند و خيرى به برادر ديني‌ات برسد و رنج و مشكلى از او برطرف كند. 3️⃣ سوم: صدقه‌ی عقل و رأى است كه عبارت از مشورت دادن است. رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: با دانش خود به برادر دينى خويش صدقه دهيد، تا با اين صدقه به مقصد مثبت راه يابد و نظرى دهيد كه او را به صواب و برنامه‌اى مفيد رهنمون گردد. 4️⃣ چهارم: صدقه‌ی زبان است و آن واسط شدن بين مردم براى خاموش كردن آتش اختلاف و اصلاح ذات البين است. 5️⃣ پنجم: صدقه‌ی علم است و آن بخشش علم به مردمى است كه سزاوار آن هستند؛ و نشر و پخش آن به اهل استحقاق دانش است. از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم روايت شده است که ياد گرفتن علم و ياد دادنش به مردم از موارد صدقه است و نيز آن حضرت فرمودند: زكات علم ياد دادن آن به كسى است كه آن را نمي‌داند. 🔸برای امام زمانت صدقه بده! برای سلامتی‌شان، برای شادی دلشان! 🔸اگر برای شیعیان امام زمان علیه‌السّلام نیز صدقه بدهی، برای آبروی مؤمنی بکوشی، دست دوستداران امام زمان علیه‌السّلام را که بگیری و به راه صواب رهنمون‌شان سازی، اگر آتش اختلاف بین مردم را خاموش کنی، اگر علم و دانشت را برای دیگران دریغ نکنی، و اگر این کارها را برای شادی دل امام زمانت بکنی، آثار صدقه‌ات بیشتر خواهد شد و برکت بیشتری به خدماتت داده‌ای! دوست خوبم! کارهایت را رنگ و بوی امام زمانی بده!🌱
قالَتْ علیها السلام: ما یَصَنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ إذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): روزه داری که زبان و گوش و چشم و دیگر اعضاء و جوارح خود را کنترل ننماید روزه اش به چه کارش خواهد آمد. 📚مستدرک الوسائل: ج 7، ص 336
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃آیه ی روز 🍃 🔸 سوره هود، آیه ٧۵: إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوّاهٌ مُنيبٌ ⚡️ ترجمه : بدرستى كه ابراهيم، بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه و انابه بود. 💥توضیح : انبيا، دلسوزترين رهبران جامعه ى بشرى هستند، و با حلم و ناله وانابه، براى نجات مردم تلاش مى كنند. 🍁 شفاعت ابراهيم براى مردم، قبل از اطلاع او به قطعى شدن عذاب بوده است.
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂به دنیا دل نبندید🍂 🔸وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ . (قارعه/۵) ⚡️ ترجمه : روزی که کوهها مانند پشم حلاجی شده ی رنگین می شود. 🔴 در آستانه ی قیامت، همه چیز نابود میشود. حتی کوهها که محکمترین اشیاء و مظهر قوام و ثباتند، مانند پشم زده شده، پودر و بی ثبات میشوند. 💫وقتی محکمترین مخلوق، نابود می گردد، پس هیچ مخلوق دیگری باقی نمیماند و تمام دنیا نابود خواهد شد. ✅ پس هیچ چیزی در این دنیا، به صرف دنیوی بودن، ارزش دلبستگی ندارد. مگر این که در مسیر آخرت به کار گرفته شود تا ماندنی گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5809898983962708177.mp3
1.26M
۲۶ 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣بایدباور کنیم...دستان خالی مان را! باور کنیم؛جز عشق،هیچ چیز،ماندنی نیست! باور کنیم؛که عاشق نشدیم! 💓عاشق شو،ورنه روزی کار جهان سرآيد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا