🗒#وصیتنامه آسمانی شهیدحاجقاسم سلیمانی
💖«#قسمت_هفتم»
🌴💫🌴💫🌴
🌷❤️شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند.
آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند.
🔆فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید.
🌹به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید👌
🏵 نیروهای مسلّح خود را که امروز ←ولیّ فقیه→ فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید
✅و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند
💠 و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ «عزت ملت» باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد
💟⚜✅🔆🌐
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
▪️مایکل مور مستندساز آمریکایی، در ایام تشییع جنازه سردار سلیمانی از حضور میلیونی مردم ایران در این مراسم، حیرت زده شده و توییت کرده بود:
«شگفتانگیز است! آیا یک ژنرال آمریکایی هست که میلیونها نفر از ما در تشییع جنازهاش شرکت کنیم؟!»
#hero
صالحین تنها مسیر
#دام_شیطانی #قسمت ۳۱ 🎬 سرکلاس استاد مهرابییان یک احساس خاصی داشتم,یعنی احساس بدی نبودیه جورایی خوش
#دام_شیطانی
#قسمت۳۲ 🎬
غروب رفتم خیاطی سپیده,اووه اوووه عجب بزرگ بودهاا
سپیده رادیدم وگفتم:دختر ,میدونستم کارت عالیه,اما نمیدونستم مملکتت اینقده بزرررگه .😊
سپیده:باخنده گفت ,ازاول اینجورنبود باکمکهای انجمن توسعه اش دادم.
راستش مدلهای لباسهایی که برای نمایش گذاشته بود جوان پسند وخیلی فریبنده اما کلا آزاد وغربی بود..
سپیده روکرد به من وگفت:نگاه کن هرمدلی پسندیدی ,مهمون من,خودم برات رویه پارچه ی زیبا درمیارم وتقدیم میکنم.
گفتم:ممنون سپیده جان,طرحات خیلی قشنگن اما باسلیقه ی من جور نیستن.
اخه اینا رانگاه میکنم ,فکر میکنم نکنه توخیاط خونه ای در لندن اومدم😊😊
سپیده:دختر خوب ,وقتشه تو هم بروز باشی,تاکی این مدلهای املی وتاریخ گذشته رااستفاده میکنی؟.
من:مدلهای لباسم اتفاقا به روزه منتها چون یه دخترمسلمان شیعه هستم پوشیده است ,تا از گزند گرگهای آدم نما درامان باشم ,وهرکس وناکسی با چشماشون به بدنم ,ناخنک نزنن ,عزیزززم.
سپیده سرش را آورد کنارگوشم وگفت:تمام مدلها مال اونور آب هستند ,انجمن برام فرستاده,جوانها هم خیلی ازشون استقبال کرده اند ,میبینی چقد سرم شلوغه...
خیلی متاثرشدم ,ببین این نامردهای خبیث تاکجا پیش رفتند که ما حتی تو پوششمون هم طبق نظر اونا پیش میریم.
به سپیده گفتم ,حالا ازاینا بگذریم ,چون از هم جدامون کردن خیلی دوست داشتم بدونم توکلاس شما چی گفتن؟؟
سپیده خندیدوگفت:وای دختر توچقد حال داری هااا,چی گفتن یه مشت حرف که من ازشون هیچی نفهمیدم,فقط برام جالب بودن خخخخ.
گفتم:عجببب,پس نفهمیدی وبراتم جالب بودن ؟! یکیشون را که خیلی برات جالب بود، بگو ببینم؟
سپیده:اهان یکی که خیلی توذهنم مونده بود اینه:استاد میگفت چرا شما برای امام حسین ع گریه میکنید درحالی که میدونید امام حسین ع باشهادتش پیروز شده ,بعدشم تو دین اومده ضرر زدن به بدن حرامه,وشما باگریه برحسین ع,دارین اعصابتون راخورد وچشماتون را ازبین میبرید پس ازاین دست کارها نکنید وروکرد به من:هما خیلی جالب بود نه؟؟اگه به عمق مطلب فکر کنی، میبینی راست میگن؟
وااای چقد اینا خبیثند ,مطالبی که برای سپیده واون گروه گفته بودند دقیقا خلاف مطالبی بود که برای مامیگفتند.
به سپیده گفتم:چندروز پیشا تویک سایت میخوندم تو دل اروپا برای اینکه مردم دچار افسردگی نشن یه جا درست کردند که مردم هفته ای یکبار میرن اونجا وبالاجبارگریه میکنن ,آخه دانشمندا کشف کردن با گریه ,نیروهای منفی خارج میشوند ویکجور سرزندگی وشادی به آدم رو میاره.
حالا ما تو مذهب سراسر نورمان برای امام حسین ع گریه میکنیم واین گریه مثل اروپاییها از روی اجبارنیست,ازروی عشق به خداست چون حسین ع رانوری ازانوارخدا میدونیم وخون حسین ع ,خون خداست پس باگریه ی برای ارباب هم ارادتمون رابه خدا ثابت میکنیم هم ازعشق حسین ع ,عشق میکنیم,هم بهشت رابرای خودم میخریم وازهمه مهمتر افسردگی نمیگیریم😊😊
سپیده ازتوضیحات من تعجب کردگفت :اره به خدا توراست میگی من چقد خنگم
که زود وبدون آگاهی حرف بقیه را میپذیرم.
از سپیده خداحافظی کردم ودرحالی که هزاران فکر در مغزم جولان میداد سوارماشین شدم...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنین کسی را خدا دوست دارد
هر شب قبل از خواب اعمالمان را #محاسبه کنیم.
صالحین تنها مسیر
"رمان #پلاک_پنهان #قسمت8⃣ ــ سلام خسته نباشید من دیروز سفارش ۹۰ تا cd دادم که... پسر جوان اجازه
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت9⃣
ــ چه اتفاقی قراره برای من وشما بیفته؟؟
کمیل کلافه دستی به صورتش کشید و ماشین را کنار جاده نگه داشت.
نفس عمیقی کشید و گفت:
ــ من میدونستم دانشگاه بودید،یعنی مادرم و خاله گفتن،و اینو هم گفتن که بیام دنبالتون تا با شما صحبت کنم.
سمانه با تعجب به کمیل نگاهی انداخت:
ــ الان همه تو خونه منتظر منو شما هستن تا بیایم و جواب شما رو به اونا بدیم.
ــ آقا کمیل من الان واقعا گیج شدم،متوجه صحبتاتون نمیشم،برای چی منتظرن؟من باید چه جوابی بدم ؟
ــ جواب مثبت به خواستگاری بنده
سمانه با تعجب سرش را به طرف کمیل سوق داد و شوکه به او خیره شد!!
کمیل نگاهی به سمانه انداخت و با دیدن چهره ی متعجب او ،دستانش را دور فرمون مشت کرد.
ــ میدونم تعجب کردید ولی حرفایی بود که باید گفته می شد،مادرم و صغری مدتی هستش که به من گیر دادن که بیام خواستگاری شما ، الان هم که خواستگاری پسر آقای محبی پیش کشیده شد اصرارشون بیشتر شده،و من از این فشاری که چند روز
روی من هست اذیتم.
کمیل نگاهی به سمانه که سربه زیر که مشغول بند کیفش بود انداخت،از اینکه نمی
توانست عکس العملش به صحبت هایش را از چهره اش متوجه شود،کلافه شد و ادامه
داد:
ــ ولی من نمیتونم ، چطور بگم،شما چیزی کم ندارید اما اعتقاداتمون اصلا باهم جور درنمیاد و همین کافیه که یه خونه به میدون جنگ تبدیل بشه،منم واقعیتش نمیتونم از عقایدم دست بکشم.
لبان خشکش را با زبان تر کرد و ادامه داد:
ــ اما شما بتونید از این حجاب و عقایدتون بگذرید ،میشه در مورد ازدواج فکر کرد.
تا برگشت به سمانه نگاهی بیندازد در باز شد و سمانه سریع پیاده شد،کمیل که از
عکس العمل سمانه شوکه شده بود سریع پیاده شد و به دنبال سمانه دوید اما سمانه سریع دستی برای تاکسی تکان داد ،ماشینی کمی جلوتر
ایستاد ، و بدون توجه به اینکه تاکسی نیست سریع به سمت ماشین رفت و توجه ای به صدا زدن های کمیل نکرد،ماشین سریع حرکت کرد کمیل چند قدمی به دنبالش دوید و سمانه را صدا زد، اما هر لحظه ماشین از او دور می شود.
سریع سوار ماشین شد و حرکت کرد،در این ساعت از شب ترافیک سنگین بود،و
ماشین کمیل در ترافیک گیر کرد،کمیل عصبی مشت محکمی بر روی فرمون زد و فریاد زد:
ــ لعنتی،لعنتی
بازم تند رفته بود،اما چاره ای نداشت باید این کار را می کرد.
راه باز شد ،پایش را تا جایی که می توانست بر روی گاز فشرد ،ماشینی که سمانه سوار شده بود را گم کرده بود و همین موضوع نگرانش کرده بود.
این وقت شب، یک دختر تنها سوار ماشین شخصی شود که راننده اش جوان باشد
خیلی خطرناک بود و،فکر کردن به اینکه الان سمانه دقیقا در این شرایط است ،خشم کل وجودش را فرا گرفت
🌷نویسنده:فاطمه_امیری
ادامه رمان
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت0⃣1⃣
سمانه با عصبانیت بند کیف را در دستانش فشرد،هضم حرف های کمیل برایش خیلی سخت بود و پیاده شدن از ماشینش تنها عکس العملی بود که در آن لحظه میتوانست داشته باشد،بغض بدی گلویش را گرفته بود،باورش نمی شد پسرخاله اش به او پیشنهاد داده بود که بیخیال حجابش شود تا بتواند به ازدواج با او فکر کند ،او هیچوقت به ازدواج با کمیل فکر نمی کرد،با عقایدی که آن ها داشتند ازدواجشان غیر ممکن بود اما حرف های کمیل،او را نابود کرده بود ،با اینکه عقاید کمیل با او زمین تا آسمان متفاوت بود اما همیشه او را یک مرد با ایمان و مذهبی و باغیرت می دانست اما الان ذهنش از صفات خوب کمیل تهی شده بود.
با احساس سنگینی نگاهی سرش را بالا آورد که متوجه نگاه خیره راننده جوان شد،و خودش را لعنت کرد که توجه نکرده بود که سوار ماشین شخصی شده، سرش را پایین انداخت.
نزدیک خانه بود سر خیابان به راننده گفت که بایستد سریع کرایه را حساب کرد و از ماشین پیاده شد.
از سر آسودگی نفس عمیقی کشید، و"خدایا شکرت" زیر لب زمزمه کرد و به طرف خانه رفت تا می خواست در را باز کند صدای ماشین در خیابان پیچید و بلافاصله صدای بلند بستن در و قدم های کسی به گوش سمانه رسید
با صدای کمیل سمانه عصبی به سمت او چرخید:
ــ یعنی اینقدر بی فکرید،که تو این ساعت از شب پیاده میشید و سوار ماشین
شخصی میشید، اصلا میدونید با چه سرعتی دنبالتون بودم تا خدایی نکرده گمتون نکنم
عصبی صدایش را بالا برد و گفت:
ــ حواستون هست داری چیکار میکنید
سمانه که لحظه به لحظه به عصبانیتش افزوده می شود با تموم شدن حرف های کمیل با عصبانیت و اخم به کمیل خیره شد و گفت:
ــ اتفاقا این سئوالو باید از شما بپرسم آقای محترم،شما معلومه داری چیکار
میکنید؟؟
اومدید کلی حرف زدید و شرط و شروط میزارید که چی؟
فکر کردید من رفتم تو گوش خاله و صغری خوندم ؟؟
نه آقا کمیل من تا الان به همچین چیزی فکر نمیکردم ،خاله هم اگه زحمت میکشید
و نظر منو میپرسید مطمئن باشید جواب من منفی بود.
با یادآوری حرف های کمیل بغض بدی در گلویش نشست و نم اشک را در چشمانش احساس می کرد با صدای لرزانی که سعی می کرد جلوی لرزشش را بگیرد گفت:
ــ اما بدونید با حرف هایی که زدید و اون شرط مزخرف همه چیزو خراب
کردید،دیگه حتی نمیتونم به چشم یک پسرخاله به شما نگاه کنم،دیگه برای من اون آقا کمیل که تا اسمش میاد همه مردانگی و غیرتش را مدح می کردند ،نیستید ،الان فقط برای من یه آدم...
سکوت می کند چشمانش را محکم بر روی فشار می دهد، برایش سخت بود این
حرف را بگوید اما باید می گفت با صدای کمیل چشمانش را باز کرد؛
ــ یه آدم چی؟
ــ یه آدم بی غیرت
سریع در را باز می کند و وارد خانه شود و ندید که چطور مردی که پشت در ماند ،با این حرفش شکست،ندید که چطور قلبش را به درد آورد.
🌷نویسنده:فاطمه_امیری
ادامه دارد....
#سلام_امام_زمانم
هر آینه از غیب ندا می آید
از ماذنه ی فَرَج صدا می آید
ای منتظران گناه را ترک کنید
ارباب خودش پیش شما می آید
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
⭕️#حدیث
🔸پیامبراکرم (ص):
🔹منْ سَعَی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه
🔹کسی که در راه حاجت مؤمن تلاش کند، گویا نُه هزار سال خدا را عبادت کرده است؛ در حالی که روزها را روزه و شب ها را در حال قیام (نماز) بوده است/بحارالانوار: ج۷۱، ص ۳۱۵
صالحین تنها مسیر
. ❖ا ﷽ ا❖ #خطبه_فدکیه 7⃣ السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف السلام
.
❖ا ﷽ ا❖
#خطبه_فدکیه 8⃣
السلام علیک یا مولای صاحب الزمان روحی لروحک الفدا
الحمدلله که فرصتی دیگر خدای متعال توفیق خدمت داد
صلواتی هدیه به حضرت زهرا و مولا امیرالمؤمنین که این روزها عالم عزادار مصائب آنهاست.
در دل هر ذره که بشکافی حزن آن ظلم عظیم هویداست
هرچند ما را چشمی برای دیدن این حزن عالمگیر نباشد. 😔
🌷سلام بر مولایم
سلام بر آن آقایی که این روزها حتی جواب سلام او را نمیدهند.....
🌷سلام بر آن بانویی که این روزها در بستر افتاده و عزم سفرش مولا را سخت محزون نموده
مولایم ما بعد از هزاران سال مقدر شد پا به این دنیای مادون گذاشتیم و قصهی تلخ شما را شنیدیم
از ذکر آنچه بر شما رفت دلمان لرزید
جگرمان سوخت واشکمان جاری شد😭
سلام امروز ما را بپذیرید.
چی رفت بر شماها...😭
فقط خدا میداند عمق این مصیبت عظمی را...
خدایا ممنونم که محبت مولایم و زهرایش را بدون هیچ استحقاقی به من هبه نمودی....😭
زهرا جان، چقدر داغ شما سنگین است...
هزاران سال از آن مصیبت گذشته ولی هنوز سنگین است
استخوان سوز است....
نمیدانم مولایم چگونه این داغ را تحمل کرد....😭
با ذکر صلواتی گوش جان بدهیم به کلام حضرت؛ ⬇️
📜«وَنَدَبَهُم لِاستِزادَتِها بِالشُّکر لاِتِّصَالِها»
خدا انسانها را دعوت کرده است که به وسيله شکر نه تنها جلوی قطع نعمتها را بگیرند بلکه مستحق ازدیاد نعمت شوند.
✍ رازیست در عالم
درکی است در ذرات عالم
هیچ می دانیم
عدم شکر فرار نعمتها را دارد....❓
آنها (خودِ نعمتها ) رویگردانند از کسی که ادب شکر در برابر حق تعالی را ندارد...
✨ و چه مهربان ما را به شکر دعوت کرد تا از قافله ذرات عالم جا نمانیم.
نه تنها او اعطا نعمت و عدم انقطاع نعمت را برای ما خواست
بلکه ازدیاد نعمت را در حق ما اراده کرده...
و طبق سنت عالم این در گرو شکر نعمت است. ✔️
فلذا خود مهربانانه ما را به شکر به جهت نفع بری ما دعوت کرد و اِلّا او را چه سودی....
📜«وَاستَحمَدَ اِلَی الخَلائِقَ بِاجزَالِها»
وخدای متعال از سر رحمت مردم را دعوت به حمد کرده تا اينکه اين نعمتها راافزونتر کند.
✍ چه مهربانانه .....
چه رئوفانه.....
چه کریمانه......
چه صبورانه.....
ما را دعوت به حمد نمود، به حمدی که فقط و فقط سودش برای ماست و چیزی به او اضافه نمیکند و نیازی به آن ندارد
در اوج غنا طلب حمد نمود، آنهم فقط به خاطر ما....🌱
✍ تکرار فرموده است دعوت شما را به امثال این نعمتها ....
امثال این نعمتها چیست؟ 🤔
نعمتهايی که در دنیا ارزانیمان نمود، قابل قیاس با آنچه در آخرت به ما ارزانی میکند نیست
نعم اخروی قابل توصیف نیست....
📜«وَثَنَّی بِالنَدبِ اِلی اَمثَالِها»
و خداوند سبحان مردم را تشويق کرده است که کاری کنند که نعمتها مضاعف بر اينها شود.
✍نعمتهای اخرویه
جاودانگی
زیبایی
عظمت
تنوع
محیرالعقول بودن
وشگفت انگیز بودنشان قابل بیان نیست....
باید رفت ودید......
ولی برای رسیدن به آن نعمتها نیز به ما فراخوان داده و دعوتمان نموده .....
اگر میدانستیم برایمان چه مهیا کرده از شوق جان میدادیم......
✍چقدر دوست دارم بارها مرور کنم
سطر به سطرش را باز بخوانم
چقدر زیباست آن مدح و حمدی که از زبان صدیقه طاهره سلام الله علیها باشد.💚
ستايش خدايی را بر نعمتهايي كه ارزانی داشته و شكر او را بر آنچه الهام كرده.....
سپاس بر آنچه از پيش عطا فرمود...
از نعمتهای بیمتنهايش كه بر ما آغاز كرد.
و عطاهای فراوانی كه بخشيد و مواهب كاملهای كه پياپی داد
نعمتهایی که به شمار نمیآید و جبرانش از توان بيرون است و درك انتهايش غير مقدور.
او بندگان را براي فزونی نعمتها و دوام عطايا به شكر خويش فرا خواند
و بر نعمت های فراوان و سرشار از ستايش خويش دعوت كرد و درخواست پياپی را مايه افزايش بيشتر نعمتها قرار داد.
✍این عبارات عجب عظمتی داشت
گویا همه آنچه پيش میآيد چنان زیباست که انسان جز به حمد نمیتواند آغاز سخن کند.
با آنکه حضرت دارند وارد ميدان بلای عظیمی میشوند، آن هم بلایی كه بینظير است
اما خدا را اينطور حمد میكنند؛ ‼️👇🏻
نعمتهای خدا بیمنتهی است و همه اين سختیها و آنچه بر ما وارد میشود جزء زيبايیهای صنع خداست.
گویا حضرت چنان محو در توحيد هستند و جمال صنع الهی را در اين بلای عظيمی كه رقم خورده چنان میبینند
که جز با ستایش نمیتوان آغاز سخن نمود....
کاش فرصت بود
کاش توفیق بیش از این یارمان بود
کاش میشد ساعتها در کلاس درس تحمید حضرت زهرا سلام الله علیها وقوف کنیم....
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زهرا...
ادامه دارد...
#فاطمیه
#نشردهید 👌🏻
✾͜͡🖤࿐✰•.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ارزش همسایه در نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها
❌رعایت حال همسایه اینقدر اهمیت داره که هر بدی بهت کرد بازم براش دعا کنی❌
🎤 حجت الاسلام انصاریان
#فاطمیه
⚘اهلِ #قرآن، اگر حقیقتاً اهلِ قرآن باشند، در آسمان مشهورند و ملائکه به آنها توجّه دارند. ملائکه نگاه می کنند که مثلاً یک ستاره ای به قم اضافه شده است، از همدیگر سؤال میکنند که چه شده است؟ بعضی از ملائکه در جواب می گویند: فلانی اهل #قرآن شده است.
حجّت الاسلام و المسلمین
#حاج_شیخ_جعفر_ناصری
🌺سبک زندگی قرآنی:🌺
🍂دلهاتونو پاک کنید🍂
🔸يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ
إِلَّا مَنْ أَتَي اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
(شعراء/٨٨و٨٩)
⚡️بند و بست هاى دنيوى در قيامت بى اثر است و جز قلب پاك، هيچ چيز كارايى ندارد.
✨کینه، کبر، حسد، شرک، بخل و..... قلب را ناسالم و آلوده میکند.
✅پس:
آلودگیها را دور بریزید.
#سبک_زندگی_قرآنی
💚
صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء
#استـوری
#شما_فرستادید
#راه_روشن
🌹امام جواد علیهالسلام فرمودند:
🔺الثِّقَةُ باللّهِ تعالى ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ،و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ
🔻اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبان رسيدن به هر بلندايى.
📚ميزان الحكمه، جلد۱۳، صفحه۴۵۹
#راه_روشن
🌹امام خمینی (ره):
🔺اعلان برائت، مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل دیگر، وظیفه ما است و در هر عصر و زمانی، جلوه ها و شیوه ها و برنامه های متناسب خود را می طلبد و باید دید که در عصری همانند امروز که سران کفر و شرک، همه موجودیت توحید را به خطر انداخته اند و تمامی مظاهر ملی و فرهنگی و دینی و سیاسی ملتها را بازیچه هوسها و شهوتها نموده اند، چه باید کرد؟
📚صحیفه امام، جلد۲۰، صفحه۳۱۶
#راه_روشن
🌹امام خامنهای:
🔺اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد، بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی از افراد می کنند، بر اثر بی بصیرتی است. بصیرت خودتان را بالا ببرید. آگاهی خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله امیرالمؤمنین علیه السلام را در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصّبر.»
۱۳۸۸/۰۵/۰۵