"رمان#پلاک_پنهان
#قسمت4⃣5⃣
فضای گرم ماشین و هوای سرد بیرون بخار را بر روی شیشه ها نشانده.
سمانه با بغض سرکوب شده ای بر شیشه طرح های نامفهومی میکشید،از وقتی بیرون آمدند حرفی نزد و در جواب صحبت های صغری که سعی می کرد با هیجان تعریف کند تا حال و هوایش را عوض کند،فقط سری تکان می داد یا لبخندی می زد که هیچ شباهتی با لبخند ندارد.
با ایستادن ماشین نگاهش را به بیرون دوخت،نگاهی به پارک انداخت ،با پیاده شدن کمیل و صغری او هم پیاده شد،زمین از باران صبح خیس بود،پالتویش را دورش محکم کرد،و با قدم های آرام پشت سر کمیل شانه به شانه ی صغری رفت،با پیشنهاد صغری نشستن در آلاچیق آن هم در هوای سرد را به کافه با هوای گرم و دلپذیر
ترجیح دادن.
در یکی از آلاچیق های چوبی نشستند،اما صغری داوطلب از جایش بلند شد و گفت:
ــ آقا تو این هوای سرد فقط یه شکلات داغ میچسبه،من رفتم بگیرم
سریع از آن ها دور شد،کمیل اگر موقعیت دیگری بود تنهایش نمی گذاشت و او رو
همراهی می کرد،اما الان فرصت مناسبی بود تا با سمانه صحبت کند،نگاهش را به
سمانه ،دوخت که به یک بوته خیره شده بود ولی می توانست حدس بزند ذهنش
درگیر چیز دیگری بود،زمان زیادی نداشت و نباید این حرف ها را صغری می شنید پس سریع دست به کار شد:
ــ واقعیتش هدفم از این بیرون اومدن هم یکم شما هوا عوض کنید هم من با شما صحبتی داشتم
سمانه به طرفش چرخید اما سعی کرد که نگاهش با چشمان کمیل برخوردی نداشته باشند ،که موفق هم شد،
سرش را پایین انداخت و با لبه ی چادرش مشغول شد،آرام گفت:
ــ ممنون ،بفرمایید
کمیل متوجه دلخوری و ناراحتی در صدای سمانه شده،او تمام عمرش را به بازجویی گذرانده بود پس میدانست سمانه از او دلخور و ناراحت است آنقدر که نگاهش را میدزدد و سعی می کند کمتر حرف بزند تا کمتر مورد خطاب از طرف کمیل شود.
ــ در مورد تماس امروزتون
ــ من نباید زنگ میزدم،اصلا دلیلی نداشت به شما زنگ بزنم،شرمنده دیگه تکرار نمیشه
از حرف های سمانه اخمی بین ابروانش نشست،شاکی گفت:
ــ منظورتون چیه که به من ربطی نداره؟از این موضوع فقط من خبر دارم،پس در مورد این موضوع چه بخواید چه نخواید تنها کسی که میتونه به شما کمک کنه من هستم.
سمانه همچنان سرش پایین بود و نگاهش به کفش هایش دوخته شده بود.اینبار کمیل ملایم ادامه داد.
ـــ نگاه کنید اگر به خاطر اینکه من پشت تلفن اینطوری جوابتونو دادم
تا سمانه میخواست لب به اعتراض باز کند کمیل دستش را به علامت اینکه صبر کند
بالا برد و ادامه داد:
🌹نویسنده:فاطمه_امیری
ادامه دارد....
به نام آن خداوندی که نور است
خدای صبح و این شور و طراوت
که از لطفش دل ما در سرور است
با توکل به اسم اعظمت
صبحمان را با یاد و نامت
آغاز میکنیم
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
✍يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکي مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
💠 ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! و هر که از گام های شیطان پیروی کند او به فحشا و منکر فرمان می دهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می کند ، و خدا شنوا و داناست!
📖 آیه 21 سوره نور
السلام علیک یابقیه الله ❤
منم و جمعه های بی سامان
منو و این ندبه های بی پایان 🥀
در این کویر پر زسراب
کجاست آن باران . . . ؟ 🍁
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
اللهم صل علی محمدوال محمد...
ذکر روز جمعــه... صـد مرتبـه...
🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤
🌺 نکته ای از زیارت آل یس :🌺
🍂 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِيَ كِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ.....
⚡️ترجمه :
سلام بر تو اي تلاوت كننده كتاب خدا و تفسيركننده اش.
🔴 تلاوت کتاب خدا و پشت سرهم خواندن آیات، قدم اول برای فهم قرآن و عمل به آن است.
⭐️ چنانکه یکی از وظایف پیامبر اکرم نیز همین تلاوت آیات خدا بر مردم است. «یَتلوا عَلَیهِم آیاته»
🍁 و تلاوت آیات و عمل به دستورات نورانی دین، باعث اصلاح جامعه و برقراری عدل می گردد.
#آل_یس
4_6021591080099646033.mp3
10.02M
#انسان_شناسی ۱۲
#استاد_شجاعی
❓مگر تفکر، چه تاثیری میتواند بر انسان،
داشته باشد؛
که اهلبیت علیهمالسلام، گاهی به جای خواندن نماز شب، تا اذان صبح، غرق در نگریستن به آسمان
و اندیشیدن به خلقت آن، میشدهاند؟!
❓چرا و چگونه، ساعتی... ثانیهای...
لحظهای تفکر... میتواند از سالها عبادت،
ارزشمندتر باشد؟!
@Ostad_Shojae
✍8 بهمن سالروز رحلت آیت الله سید علی قاضی طباطبائی است که حضرت امام(ره) از ایشان به #کوه_عرفان تعبیر میفرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر درنصایحشان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل میفرمودند: «اگر کسی نماز واجب را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.» یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد».