eitaa logo
صالحین تنها مسیر
235 دنبال‌کننده
17هزار عکس
6.9هزار ویدیو
269 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
جدےگرفتہ‌ایم‌زندگےدنیایـےرا و شوخے گرفتیم‌ قیامت‌را...! ڪاش‌قبل‌ازاینکہ‌بیدارمان‌ڪنند بیدارشویم...! ⏌💔🍂⎾ -شھیدحسین‌معزغلامے ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ Haad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی به سبک رمضان ۱۶.m4a
18.33M
۱۶ در مدرسه 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 تقوا 👈 روشی برا انگیزه مند شدن انسان هس که انسان رو با نوعی مهارکردن خود برا انجام دادن کارهای خوب انگیزه مندش میکنه✅ تو این روش دیگه تنبیه و تشویق فوری معنی نداره چرا که با تنبیه و تشویق حیوان رو هم میشه تربیت کرد😕 البته دور از جون انسان ها شما می خایید فرزندانتون رو با این روش تربیت کنید؟؟ مثلا وقتی نماز خوند بهش شکلات بدید؟؟؟
صالحین تنها مسیر
#زندگی_به_سبک_رمضان ۱۶ #کارغلط در مدرسه 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 تقوا 👈 روشی برا انگیزه مند شد
این تشویق تا یه زمانی اثر داره؛ بعدش دیگه نه تشویق اثر داره و نه تهدیدها😖 ما باید بچه ها رو طوری تربیت کنیم که فعالیت هاش تحت تاثیر تشویق و تنبیه نباشه❌ اگه تشویق و تنبیه رو بچه ها اثر نذاشت 👈 ینی بچه شما مستقل بار اومده💪 اون وقت این بچه به خلاقیت و شکوفایی میرسه چرا که شکوفایی از 👈 استقلال میاد کسی که به تشویق دیگران وابسته باشه درپاقع داره خلاقیت خودش رو نابود میکنه😐 شاید سوال کنید که بعضی بچه ها با این که تشویق و تنبیه شدن اما خلاقیت دارن پس این چی میشه؟؟؟ در جواب میگیم که درسته خلاقیت دارن اما تمام خلاقیت خودشونو بروز ندادن😖 تقوا 👈 روشی است که مهم ترین اثرش استقلال روحی است برا این که آدم ها خودشون باشن نباید تنبیه و تشویق فوری کنیم❌ مدرسه باید دانش آموز رو مستقل بار بیاره اگه این بچه ها تو دبستان مستقل بار بیان دیگه به سنین بالاهم برسن؛ مستقل بار میان💪 دیگه تو دوران راهنمایی تمسخر دیگران روش اثر نداره و هیچ کسی هم نمیتونه او رو بسمت خودش ببره چرا که میگه تو یه نظر داری منم یه نظر💪 دانش اموزان برا این که استقلال روحی داشته باشن و خباثت وجودشونو نگیره باید برا خودشون برنامه ریزی کنن👌 که مثلا فلان کار رو انجام میدم بدون تشویق و تنبیه دوباره دل زنده شد ز فیض عام حسین منو غم کربلا منو سلام حسین غم حسین از ازل سرشته شد با گلم نشسته مر دلم به روی بام حسین گهی ز هستم کند گهی خداپرستم کند اگر که مستم کند زلال جام حسین کسی که از مهر او گرفته است آبرو سزد که دعوی کند منم غلام حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا اینگونه گریه می‌کرد، اینکه مصیبت بزرگی نبود؟؟!... چرا این گناه را مرتکب شد؟ چرا اینگونه رفتار می‌کند؟ چرا؟.. چرا؟.. چرا؟ - درست از زمانی که این چـــراها در ذهن شما نقش می‌بندد، روزگار تمام تلاشش را می‌کند تا شما را درست در همان موقعیت قرار دهد و شما خودتان به جواب سوالتان برسید. - و اینجاست که شما با چشم خود می‌بینید، در همان شرایط، عکس‌العملی بهتر و معقول‌تر از آن شخص، انجام ندادید... عزیز من ؛ سوال و پرسش، به خودی خود بد نیست، اما آفتی در این چراها نهفته است؛ - اینکه شما در مقام قضاوت، بدون در نظر گرفتنِ اینکه شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، خود را یک پله بالاتر از آن فرد قرار می‌دهید و او را در ذهن خود ملامت می‌کنید با این اطمینان که خود از آن اشتباه مصون هستید... و آهسته آهسته این آفت ریشه می‌دواند و نگاهتان را نیز نسبت به آن شخص تغییــر می‌دهد... ← از امـــروز تمرین کنیم ؛ قبل از هر ، "خود را جای دیگران بگذاریم". هر شب قبل از خواب اعمالمان را کنیم. این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#قسمت_پنجاه_و_‌دو #ازدواج_صوری گوشیم برداشتم با اشک چشم به سارا پیام دادم -سارالطفا با آقای عظی
روای صادق عظیمی با زن دایی و دایی مزار شهدا بودیم دقیقا داشتیم دنبال راه چاره برای ازدواجم با خانم احمدی بودیم دوسه ماه پیش تو مشهد زمانی که نمازم تموم شد سربرگردونم خانم احمدی با چفیه لبنانی دیدم دیگه به نظرم اون دختر سرسخت و لجباز و یک دنده نبود تو مرامم دوستی بانامحرم نبود برای همین همون شب تو هتل به زندایی گفتم با خانم احمدی صحبت کنن زندایی گفت الان اگه به پریا بگم یقینا میگه نه صبر کن آقاصادق تا ماجرای کربلا بردنش پیش اومد امروز تو مزار زن دایی میگفت بهترین موقعه برای خواستگاریه زن دایی با خانم احمدی حرف زد و طوری گفت که مثلا این ازدواج از جانب منم صوریه اما من عاشقشم 🙈🙈🙈 جنس زن لطیفه میدونم که میتونم عاشقش کنم باید حتما خیال پدرو مادرش راحت کنم خیلی استرس داشتم اخه اگه قبول نمیکرد چی😢 کلی دعاکردم شهدا رو واسطه قراردادم تا بتونم بهش برسم وقتی ساراخانم باهام تماس گرفت تمام دنیا رو انگاربهم دادن از ذوق زیاد گوشیو از دم گوشم بردم عقب گرفتمش روبه روی صورتم چندبار نفس عمیق کشیدم و ازش تشکر کردم😍😍 خب خداشکر خانم احمدی قبول کردن فردا بریم حرف بزنیم ┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈• ... 💞
زن دایی و دایی تو پذیرایی داشتن با مادر حرف میزندن زن دایی:آقا صادق بریم ؟ -بله توراه که داشتیم میرفتیم مزارشهدا زن دایی شروع کرد به حرف زدن آقاصادق ببین پریا خیلی باهوشه پس حواست باشه لو ندی عاشقشی منم سربه زیر گفتم :بله چشم حواسم هست بعداز یه ربع بیست دقیقه به مزارشهدا رسیدیم خانم احمدی رو دیدیم تو چهرش غم بیداد میکرد زن دایی:بچه ها تا شما دو تا حرفهاتون بزنید ماهم سر مزار شهید حاج سیدجوادی فاتحه میخونیم با خانم احمدی سمت مزار شهیداسدی و شهید سیاهکلی(سیاهکالی) به راه افتادیم یه ربع بیست دقیقه ایی گذشت و من فقط شاهد اشکهای که رو صورت خانم احمدی میریخت بودم میدونستم حالش بده😞 -خانم احمدی نمیخواید حرفی بزنید؟ خانم احمدی با صدای گرفته :نه شما بفرمایید -زن دایی بهتون گفته حتما من عاشق سوریه و دفاع از حرمم خانم احمدی:بله گفته 😔😔 آقای عظیمی من واقعا قصد ازدواج ندارم از این بازی هم متنفرم -بله درست میگید دوره قم هستید؟ خانم احمدی :بله -خب چون من خیلی عجله دارم برای رفتن """باخودم گفتم صادق فقط برای دفاع عجله داری یا میخوای مطمئن این دختر زن شرعی و قانونیته بعد بری؟""""" دوروز اول دوره میگم تماس بگیرن کل حرف زدن ما ۱۰دقیقه هم طول نکشید خانم احمدی خودشون رفتن منو زن دایی و دایی هم نشستیم همون جا زن دایی: آقا صادق حتما باهم باید بریم به مامان و بابای پریا بگیم که شما عاشق پریا هستی من باخجالت تمام گفتم :چشم 🙈☺️ ┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈• ... 💞
دوره قم شروع شده بود اما من نرفتم مادر میخواست زنگ بزنه منزل خانم احمدی من و زن دایی مانع شدیم -مادر من باید خودم اول حتما با پدر و مادرخانم احمدی حرف بزنم بعد شما مادر:وای صادق من والا از کارای تو سر در نمیارم -صادق فدات بشه حرص نخور مادرجان زن دایی:آقاصادق بریم ؟ -بله بفرمایید زن دایی رو به مامان :آجی جان میشه مراقب محمدحسین باشید؟ مامان:آره عزیزم ساراجان توروخدا تو حواست به این پسر خل و چل من باشه والا بخدا من سراز کاراین درنمیارم -چشم آجی جان ماشین روشن کردم به سمت خونه خانم احمدی اینا حرکت کردیم سرراهمون یه سبد گل مریم خریدیم آخه خانم احمدی خیلی گل مریم دوست داره 🙈🙈🙈🙈 بعد از یه ربع بیست دقیقه رسیدیم زنگ زدیم پدر خانم احمدی کربلایی پرویز درباز کردن رفتیم داخل بعداز سلام علیک زن دایی گفتن :دایی جان حقیقتا ما اومدیم تا آقاصادق حرفش به شما و زن دایی بگه تا خیالتون راحت باشه آقای احمدی:بله بفرمایین ما گوش میدیم حقیقتا خوب خیلی سخت بود دستم تو موهام فرو کردم گفتم :حقیقتا حاج آقا ما اومدیم تا مطمئن بشید من واقعا سرم انداختم پایین و سرخ شدم 🙈🙈🙈😊😊 به دخترخانمتون علاقه دارم زن دایی ادامه داد :ولی چون پریا اهل ازدواج نیست میخوایم بگیم صوریه اما خیالتون از جناب آقاصادق راحت باشه ┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈• ... 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا