eitaa logo
صالحین تنها مسیر
221 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 الهی عظم البلا | نماهنگ ویژه دعای فرج ‎الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی 🍃أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج🍃 🌷
در بیشتر حوادث ضدّایرانی جای پای آمریکا را میشود دید / آن وقت اینها ادعا می‌کنند که ما دلسوز ملت ایرانیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار دانش‌آموزان: از اوایل انقلاب ملت ایران را تحریم کردند. در این چند سال اخیر شدیدترین تحریم‌ها را - که خودشان گفتند هرگز در طول تاریخ هیچ ملتی این جور تحریم نشده - علیه ایران اعمال کردید. در فتنه‌ی ۸۸ صریحاً از فتنه‌گرها حمایت کردید. قبل از آن اوباما به من نامه نوشته بود که ما بیاییم با شما همکاری کنیم، ما با شما دوست هستیم، به تعبیر ما قسم آیه که ما قصد سرنگون کردن شما را نداریم؛ اما تا فتنه‌ی ۸۸ شروع شد، شروع کردند به حمایت کردن به امید اینکه شاید بتواند این فتنه به نتیجه برسد و ملت ایران را به زانو در بیاورد. شما آمریکایی‌ها سردار رشید ما را صریحاً اعلام کردید که کشتید؛ کشتید و به آن افتخار کردید. گفتید دستور دادید. شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملی نبود. قهرمان منطقه بود. نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه نقش عظیم و بی‌همتایی بود. شما این مرد بزرگ و همراهانش را به شهادت رساندید. شهید ابومهدی المهندس و بقیۀ دیگران را. شما از قاتلان دانشمندان هسته‌ای ما حمایت کردید. صهیونیست‌ها دانشمندان ما را یکی یکی به شهادت رساندند و شما از آنها حمایت کردید؛ محکوم که نکردید هیچ، حمایت کردید از آنها. شما میلیاردها دلار از اموال این ملت را در کشورهای مختلف حبس کردید. چندین میلیارد که اگر این پولها در اختیار دولت خدوم مثل دولت کنونی قرار داشت خیلی کارهای خوب میتوانست با آنها انجام بدهد... غیر از آن اموالی که از اول انقلاب در آمریکا حبس شد. در بیشتر حوادث ضدّایرانی جای پای آمریکا را میشود دید. آن وقت اینها ادعا می‌کنند که ما دلسوز ملت ایرانیم. ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
اين ذكر قبل از خواب معادل هزار ركعت نماز است " يٓفْعٓلُ الله ما يٓشاءُ بقُدْرٓتِهِ ويٓحْكُمٰ ما يُريدُ بِعِزٓتِهِ " 📕مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩ باب ده حديث ٢١
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
قسمت سی و هفتم « خریدار عشق» بعد از مدتی رسیدیم خونه سجاد اینا از ماشین پیاده شدیم و وارد حیاط خو
قسمت سی و هشتم «خریدار عشق» نزدیک های ظهر بود که بیدار شدم چشمامو باز کردم دیدم سجاد رو به روم نشسته و داره نگام میکنه -سلام،صبح بخیر سجاد: ( یه نگاهی به ساعت مچیش کرد و خندید)سلام بانووو،ظهر بخیر 😊 ( اولین بار بود که لبخندشو میدیدم، چقدر دلنشینه وقتی میخنده ) سجاد: پاشو ،آماده شو بریم بیرون - چشم سجاد لباسشو پوشید و رفت بیرون منم بلند شدم ،رفتم دست و صورتمو شستم و برگشتم توی اتاق لباسامو پوشیدم و کیفمو برداشتم از اتاق زدم بیرون مادر جون و آقا جون توی حیاط نشسته بودن سجادم داشت ماشینشو تمیز میکرد - سلام آقا جون: سلام دخترم خوبی؟ -خیلی ممنونم مادر جون: سلام بهار جان، صبحانه خوردی؟ -نه سجاد:میریم بیرون یه چیزی میخوریم مادر جون یه لبخندی زد:برین خدا پشت و پناهتون سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سجاد نگاهم میکرد ومیخندید ،انگار دارم خواب میبینم سجادی که تا دیروز نگاهم نمیکرد ،الان چقدر عوض شده بعد از مدتی رسیدیم به یه کافه از ماشین پیاده شدیم  سجاد دستمو گرفت و رفتیم داخل کافه کافه شلوغ بود رفتیم یه گوشه ای که خلوت بود نشستیم سجاد:چی میخوری؟ -هر چی که خودت دوست داری واسه منم سفارش بده😊 سجاد:باشه،الان بر میگردم بعد چند دقیقه سجاد برگشت سجاد باز هم نگاهم میکرد و لبخند میزد بعد از خوردن نسکافه و کیک از کافه زدیم بیرون سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم توی راه سجاد نزدیک یه گلفروشی ایستاد پیاده شد و دوتا شاخه  گل یاس خرید یکی از گلا رو به سمت من گرفت سجاد :تقدیم به زیباترین همسر دنیا سرخی روی صورتمو حس میکردم -خیلی ممنونم
قسمت _سی_نهم «خریدار عشق» بعد از مدتی رسیدیم به بهشت زهرا بدون هیچ سئوالی از ماشین پیاده شدم سجاد هم شاخه گل و از رو داشتبرد  برداشت و از ماشین پیاد شد دست در دست هم وارد بهشت زهرا شدیم ،رفتیم سمت گلزار شهدا بعد از مدتی سجاد ایستادو نگاهی به سنگ قبر انداخت چهره اش پر از غم بود نشست کنار سنگ قبر ،گل و گذاشت روی سنگ قبر چشمم به اسم روی سنگ قبر افتاد مرتضی اسدی،شهید مدافع حرم نمیدونم چرا اینقدر این اسم آشنا بود منم نشستم کنار سنگ قبر سجاد: ترم اولی که دیدمت ،فهمیدم تو با همه دخترا فرق داری ، با اینکه چادری نبودی ،ولی حجابت منو مجذوب خودش میکرد ، با مرتضی درباره تو حرف زده بودم ،مرتضی هم همش میگفت،چرا اینقدر این دست و اون دست میکنی سجاد، برو باهاش حرف بزن هر دفعه که میخواستم باهات حرف بزنم ،یه چیزی پیش می اومد و نمیتونستم حرف دلمو بهت بزنم ، تا وقتی که مرتضی گفت میخواد بره سوریه با شنیدن این اسم،همه چی از یادم رفت، حتی عشقی که تو قلبم به تو داشتم . خانواده مرتضی بعد از مدتی راضی شدن ،ولی خانواده من نه از مرتضی خواستم که صبر کنه تا با هم بریم تا اینکه ، تو دوباره  وارد زندگیم شدی، بعد از ماجراهایی که پیش اومد  ،مرتضی گفت دیگه نمیتونه صبر کنه و رفت بعد از مدتی از رفتش، خبر شهادتش و شنیدم ،داشتم دیونه میشدم ،وقتی تصمیم به رفتن گرفتم ،با مخالفت مامان رو به رو شدم ،بعدم که شرط تو... ( باشنیدن حرفای سجاد ،از خودمم بدم اومد، که چقدر خودخواه بودم و نزاشتم بره😔) سجاد: بهار ! من عاشقتم ،حتی بیشتر از اونی که تصورش هم کنی ،تمام کارهایی هم که کردم ،فقط به این خاطر بود که دلبسته هم نشیم  ،چون من دیر یا زود میرم  ،دلم نمیخواست تو بیشتر اذیت بشی ،حلالم کن - به یه شرط😄 سجاد ( خندید): نمیدونم چرا هر موقع میگی به یه شرط ،چهار ستون بدنم میلرزه 😄 - نترس، از شرط قبلیم سخت تر نیست 🙈 سجاد: خوب بگو - تا زمانی که بری ،اینقدر عشقت و نثارم میکنی که جبران این چند وقت بشه 😁 سجاد: ای به چشم یه شرط دیگه هم دارم 😅 سجاد: جانم بگو - حق نداری روز رفتنت و به من بگی ،فقط یه روز مونده به رفتنت بهم میگی سجاد: چرا - دلم نمیخواد لحظه شماری رفتنت و بکنم ،چون میدونم قبل از اینکه بری من میمیرم😔 سجاد: الهی قربونت برم ،چشم
قسمت چهل « خریدار عشق» بعد از کلی دور زدن ،رفتیم سمت خونه - سجاد جان میشه منو ببری خونه ما،چون فردا کلاس داریم وسیله هام خونه است سجاد: چشم ،صبح خودم میام دنبالت - باشه رسیدیم نزدیک خونه - مواظب خودت باش،رسیدی خونه یه پیام بده سجاد: چشم - خدا حافظ سجاد: بهار؟ - جانم سجاد: خیلی دوستت دارم 😊 - منم خیلی دوستت دارم 😍 سجاد: یا علی وارد خونه شدم همه تو پذیرایی نشسته بودن - سلام به اهالی خانه 😄 زهرا: معلومه که کبکت خروس میخونه هااا😜 جواد: نه بابا ،داره چه چه میزنه نمیشنوی😂 - ععع ،سلامم نکنم😕 مامان: بهار ،با کی اومدی؟ - سجاد بابا: خوب میگفتی ،سجاد هم میاومد شام با هم بودیم! - خسته بود رفت ،منم برم بخوابم خستم زهرا: شام نمیخوری؟ - نه ،بیرون یه چیزی خوردیم زهرا: باشه ،شب بخیر رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم روی تختم دراز کشیدم به اتفاقای خوب امروز فکر میکردم ای کاش روز به پایان نمیرسید ،ای کاش باز هم صدای دوستت دارم و از دهنش میشنیدم اینقدر خوشحال بودم که رفتم وضو گرفتم و نماز شکرانه خوندم صدای پیامک گوشی مو شنیدم رفتم نگاه کردم سجاد بود سجاد: سلام عزیزم ،رسیدم خونه، اولین پیامی بود که سجاد برام فرستاده بود منم براش نوشتم ،سلام آقای من ،خدا رو شکر دوباره پیام فرستاد سجاد : آنقدر دوستت دارم که پروانه ها گیج می شوند گل ها تعجب می کنند و باران دلش آب می افتد ! دوستت دارم بهار❤️ - تو که باشی بس است … مگر من جز “نفس” چه میخواهم ؟
قسمت چهل و یکم « خریدار عشق» صبح با نوازش دستی روی موهام بیدار شدم باورم نمیشد ،سجاد موهامو نوازش میکرد - سلام ،اینجا چیکار میکنی؟ سجاد : سلام😊،خوب اومدم دنبال خانومم با هم بریم دانشگاه - ساعت چنده،چرا گوشیم زنگ نخورد ؟ سجاد: نزدیکای ۹ ،اتفاقا گوشیت داشت خودشو میکشت من نجاتش دادم😄، نمیخوای پاشی ،صبحونه نخوردمااا - مامان مگه نیست ؟ سجاد: نه اومدم داشت میرفت خرید ،من میرم پایین تو هم زودتر بیا - باشه دست و صورتمو شستم ،موهامو شونه زدم بستم ،رفتم پایین تو آشپز خونه دیدم سجاد ،صبحانه آماده کرده منتظر من بود - ببخشید سجاد: بیا که روده کوچیکه ،روده بزرگه رو خورد - کی اومدی؟ سجاد: ساعت۸ - از ۸ اینجایی منو صدا نزدی ؟ سجاد: اینقدر قشنگ خوابیده بودی که دلم نیومد بیدارت کنم بعد از خوردن صبحانه رفتم توی اتاقم لباسامو پوشیدم کنار آینه ایستاده بودم و مقعنه روی سرمو مرتب میکردم که چشمم به سجاد افتاد برگشتم نگاهش کردم - چیزی شده؟ سجاد: نه ،دارم زنمو نگاه میکنم ،جرمه؟😉 - نه ,مال خودته ،حلال و طیب 😅 رفتم نزدیکش - سجاد سجاد: جانم - یه نیشگون میگیری منو ببینم خواب نیستم؟😁 ( سجاد خنده اش گرفت): نزیکتر شد و گونه امو بوسید ،آروم زیر گوشم گفت ،بیداره بیداری عشقم😊 از خوشحالی دلم میخواست جیغ بکشم ،و بگم خدایا شکرت سجاد داشت میرفت سمت در که گفت: بهار چند دست لباس و وسیله ها تم بردار بعد دانشگاه میریم خونه ما - باشه وسیله هامو برداشتم و حرکت کردیم سمت دانشگاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🔹 يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ 🔹 ای ابا محمّد، ای حسن بن علی، ای پاک‌نهاد عسگری، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به‌سوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن ... 🌸 میلاد باسعادت یازدهمین خورشید آسمان امامت و ولایت، امام حسن عسکری "علیهم‌السلام" مبارک باد . ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند : 🔺أَلْمُؤْمِنُ بَرَکَةٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى الْکافِرِ. 🔻مؤمن براى مؤمن ،برکت و بر کافر، اتمام حجّت است. 📚تحف العقول، صفحه۴۸۹ 🌹امام خمینی (ره): 🔺اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لا اقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً آمریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا یا ؛ که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است. ۱۳۶۷/۰۴/۲۹ 🌹امام خامنه‌ای: 🔺عده‌ای از شیعیان فکر می‌کردند که امام عسکری(علیه‌السّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیه‌السّلام) در نامه‌ای به آنها می‌فرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوش‌نیّتی و خوش‌فکری شما آرام است.»؛ ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.» 📚کتاب همرزمان حسین(علیه‌السلام)، گفتار دهم، صفحه۳۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️میلاد امام عسکری ع مبارک باد.🌸
✍الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری علیه السلام: لَیْسَتِ الْعِبادَهُ کَثْرَهُ الصّیامِ وَالصَّلاهِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فی أمْرِ اللهِ. امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می‌باشد. «مستدرک، ج.۱۱، ص.۱۸۳»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 تواضع از نگاه امام حسن عسکری (علیه‌السلام) 🔻امام عسكرى عليه‌السلام: مِنَ التَواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ ❇️ سـلام‌كردن به هر كس كه بر او مى‌گذرى و نشستن در جايى كه پايين‌تر از جايگاه (توست)، نشانه تواضـع و فـروتنى اسـت. 📚 بحارالأنوار ۷۸، ۳۷۲ ح ۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا