eitaa logo
صالحین تنها مسیر
234 دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
271 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
"رمان 🍃🍃 ⃣6⃣ آیه به سختی چشم باز کرد. به سختی لب زد: مهدی! صدای رها را شنید: _آیه... آیه جان! خوبی عزیزم؟ آیه پلک زد تا تاری دیدش کم شود: _بچه؟ لبخنِد رها زیبا بود: ِ _یه دختر کوچولوی جیغ جیغو داری! یه کم از پسر من یاد نگرفت که... پسر دارم آروم، متین! دختر توجغجغه‌ست؛ اصلا برای پسرم نمیگیرمش! آیه: کی میارنش؟ رها: منتظرن تو بیدار بشی که جغجغه رو تحویلت بدن، دخترت رو مخ همه رفته! صدای در آمد. حاج علی و فخرالسادات، محمد، صدرا، ارمیا وارد شدند. با گل و شیرینی! سخت جای تو خالیست مرد... چرا نیستی! آیه که تازه به سختی نشسته بود و رها چادر گلدارش را روی سرش گذاشته بود. با بی‌حالی جواب تبریکها را میداد. مادر شوهرش گریه میکرد، جایت خالیست مرد... خیلی خالیست. صدای گریه ی نوزادی آمد و دقایقی بعد پرستار با دخترِک آیه آمد. رها: دیدید گفتم جغجغه‌ست؟ صداش قبل از خودش میاد وروجک! همه سعی داشتند جو را عوض کنند! صدرا: رها جان قول پسر ما رو ندیا! بچه بیچاره‌م دو روزه کَر میشه! حاج علی: حالا کی به تو دختر میده؟ همین دختر بیچاره حیف شد، بسه دیگه! صدرا: داشتیم حاجی؟ حاج علی: فعلا که داریم! سیدمحمد: ای قربون دهنت حاجی! حالا فکر میکنه پسر خودش چیه، خوبه همین یک ماه پیش دیدمش! پسره‌ی تنبل همه‌ش یا خوابه یاخمار خوابشه هی خمیازه میکشه... انگار معتاده! صدای خنده در اتاق پیچید. طولی نکشید که خنده‌ها جمع شد و آیه لب زد: _بابا... حاج علی: جان بابا؟ آیه بغض کرد: _زیر گوش دخترکم اذان میگی؟ دخترکم بابا نداره! فخرالسادات هق‌هقش بلند شد. رها رو برگرداند که آیه اشکش را نبیند. چیزی میان گلوی ارمیا بالا و پایین میشد. حاج علی زیر گوش دخترک اذان گفت و ارمیا نگاهش را به صورتش دوخت "چقدر شیرینی دختر سید مهدی!" نتوانست تحمل کند، بغض گلویش را گرفته بود. از اتاق آرام و بیصدا خارج شد. وقتی اذان را گفت، صدرا سعی کرد جو را عوض کند: _حالا اسم این جغجغه خانم چی هست؟ آیه: به دخترم نگید جغجغه، گناه داره! اسمش زینبه! فخرالسادات: عاشق دخترش بود. اینقدر دوستش داشت که انگار سالها با این بچه زندگی کرده، چه آرزوها داشت برای دخترش! فخرالسادات نگاهی به افراد اتاق کرد و گفت: _شبیه مادرشه، مهدی همه‌ش میگفت دخترم باید شبیه مادرش باشه! وقت ملاقات تمام شد و همه رفتند، قرار بود رها پیش آیه بماند. رها برای بدرقه‌شان رفت و وقتی برگشت، نفس نفس میزد. آیه: چی شده چرا دویدی؟ رها: باورت نمیشه چی شنیدم! آیه: مگه چی شنیدی؟ رها: داشتم میرفتم که دیدم حاج خانم، آقا ارمیا رو کشید کنار و یه چیزی بهش گفت. نشنیدم چی گفت اما آخرش که داشت میرفت گفت تو مثل مهدی منی! ارمیا هم رو زانو نشست و چادر حاج خانم رو بوسید! آیه: گوش وایستادی؟ رها: نه... داشتم از کنارشون رد میشدم! اونا هم بلند حرف میزدن! همه‌ی حرفاشونو که نشنیدم! آیه: حالا کی مرخص میشم؟ رها: حالا استراحت کن، تا فردا ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" 🌸سحر بیست و هشتم.... ✍ دلم می لرزد، خــــدا فقط یک سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است. ❄️دلم می لرزد، خـــدا از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است. از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم. از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند، نه حاصل عنایت هايت! ❄️خـــدا..... دلم، تو را برایِ همیشه می خواهد! آغوش گرم و بی همتای تو را، که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام. مـن....از دنیای بدون تو، می ترسم. از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند. از روزهای سپيدي، که بدون هم نفسی با تو، تاریک ترین لحظه های عمر من هستند. قلبــ💔ــم... بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است. و دستانم، لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند. ❄️چه کنــــم...؟ بی سحرهای روشـــن؟ بی زمزمه های ابوحـــمزه؟ بی اشکهای افتتــــاح؟ 😭 ❣نـــرو از خانه ما، دلبـــرم! من بی تو، از پرِ کاهی سبک ترم، که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود. ❄️نـــرو از خانه مـا، بمــان، همین جــا، در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است.✨ بمـــان! مــن، بی تـــو....فقیرترین انسانِ زمینم؛ خدا✨ ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷️🔸️🔷️🔸️🔷️🔸️ -دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان💐 اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّي فِيهِ مِنَ النَّوَافِلِ، وَ أَكْرِمْنِي فِيهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ، وَ قَرِّبْ فِيهِ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ الْوَسَائِلِ، يَا مَنْ لا يَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ. 🤲خدایا بهره ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن، و مرا با تحقق درخواستها اکرام فرما، و از میان وسایل وسیله ام را به سویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نسازد. ذکر روز سه شنبه؛ یا ارحم الراحمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء-بیست و هشتم (parhizgar).mp3
12.58M
🔊 ترتیل قرآن - جزء۲۸_ پرهیزگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Baqara_aye (271)-2.mp3
6.88M
🚩در بهار قرآن، هر روز ۲۰ دقیقه با تفسیر کلام الله مجید 🔉 بشنوید| تفسیر سوره بقره- آیه ۲۷۱ (بخش دوم) استاد فیاض بخش 🔸روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان: «يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ.» ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻨﺪ: ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻨﺪ؟ ﺑﮕﻮ: ﻫﺮ ﻣﺎﻟﻲ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮ ﻭ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻨﻮﺍﻳﺎﻥ ﻭ ﺩﺭﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻜﻲ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻴﺪ، ﻗﻄﻌﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ. (بقره، ۲۱۵)
📖 قرآن 🔸کارهای خوبتان را نزد خداوند پس‌انداز کنید چون خدا با چند برابر کردن آن، سود خوبی می‌پردازد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ◼️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... صدای (جان پدر کجاستی؟) عجیب در گوش جهان می پیچد جغرافیا و تاریخ را رها کنیم، میان تهران و کابل هیچ فرقی نیست ... مدینه هم با مادرمان همین کار را کردند خدا لعنتشان را روز به روز زیاد کند، لعنت بر ریز و درشتشان ... ما با هر ادبیاتی دعای آمدن منتقم را می خوانیم پدر صدایش می کنیم ... همو که یک چشمش اشک است و چشمی دیگر خون ... خالفا_امرك 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...