eitaa logo
صالحین تنها مسیر
222 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
#نکات_تربیتی_خانواده 137 ✅ کسی که طبق دستور خدا موسیقی های حرام گوش نده، قدرت شنوایی بالایی خواهد د
139 🔷 در مورد دستورات دین در زمینه غذا خوردن گفتیم که دین وقتی به انسان دستوراتی رو برای درست غذا خوردن میده ✅ برای اینه که انسان همیشه از غذا خوردن لذت ببره و هیچ وقت پرهیز غذایی نداشته باشه. 🚫 اینطور نباشه که وقتی آدم به 50 سالگی رسید صدتا درد بی درمون داشته باشه و از غذاهای مختلف منع طبی شده باشه.😒 ✔️ یا وقتی میفرماید مسواک بزنید برای اینه که دندان های آدم تا آخر عمر سالم بمونه و از دندان های سالم لذت ببره. 140 ✅ «در نگاه دینی به انسان گفته میشه که شما باید همۀ عمر خودت رو با تمام وجود زندگی کنی». 🔸در واقع هم عمر طولانی داشته باشی و هم از این عمر طولانی به طور کامل لذت ببری. 🚫ولی زندگی در نگاه غیر دینی کاری با انسان میکنه که از یه زمانی به بعد دیگه همه چی تموم میشه... ⭕️💢دیگه جنازه های خودشون رو روی پاهای خودشون تشییع میکنن! به محض اینکه دوران جوانیشون تموم میشه، دوران ناامیدی شون آغاز خواهد شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#نهج‌البلاغه 🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#ملاقات_با_خدا 35 🔷 یکی از واژه هایی که ما زیاد شنیدیم امّا معمولاً تعریف دقیقی از اون نداریم ، و
39 🌹حضرت علی علیه السلام میفرمایند : *راس تقوا، مخالفت کردن با هوای نفس است* ✨{راس التُقی مُخالفه الهوی}✨ 🔸عیون الحکم/حدیث ۲۶۳ 🌺 و در جای دیگه ای امیرالمومنین می فرمایند : *کسی که با هوای نفس خودش مبارزه کند، تقوایش کامل می شود.* ✨{مَن جاهد نَفسَه اَکملَ التّقی}✨ 🔸غررالحکم/حدیث ۴۹۴۰ ✅ اگه کسی میخواد به تقوای کامل برسه باید با هوای نفسش مبارزه کنه👌 💢 گاهی دیده میشه که بعضی افراد ظاهراً خیلی مذهبی هستن ، امّا وقتی به زندگیشون نگاه میکنی "میبینی متاسفانه ذرّه ای اهلِ مبارزه با نفس نیستن"⚠️ 🚫 در واقع همیشه "اون کارای خوبی رو انجام میدن که دلشون میخواد!" 😒 👆اینجوری دین داری کردن و خوب بودن، انسان رو به هیچ جایی نمیرسونه...... 🍹 40 🌷حضرت در کلام دیگری میفرمایند : * هیچ چیزی تقوا را فاسد و خراب نمیکند، مگر غلبه شهوات * ✨{ لا یُفسِدُ التَّقوی اِلّا غَلَبَهُ الشَهوَه }✨ 🔸 غررالحکم/ حدیث ۶۰۰۳ 📌 "شهوت" صرفاً مسایلِ جنسی نیست؛ 👈 بلکه به "هر نوع تمایلِ نفسانی انسان" شهوت گفته میشه . 🚸و وقتی شهوات بر انسان ها غلبه کنه و آدم هر کاری که "دلش میخواد" انجام بده دیگه، تقوایی نخواهد داشت.... 🔞 "آدمی هم که تقوا نداشته باشه، پیش خدا ارزشی نخواهد داشت....." 🍹 @IslamLifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#برنامه_جامع_تربیت_دین52 💖⚜️➖🌸🌺 #برای_عبد_شدن 22 🔰در مورد رابطه ی عبد و مولا باید یه نکته خیلی مهم
🌺⭕️👆✅مهم! ۲۳ 🔷هر یک از ما انسان ها یه دنیای بزرگی هستیم. اگه کسی بتونه "دنیای درون خودش" رو کشف کنه 🌐به بالاترین لذت ها میرسه.💖 💯فرق عارفان با ما همینه. اونا تونستن که کهکشان درون خودشون رو کشف کنن. 💠فرمود من عرف نفسه، فقد عرف ربه... کسی که "خودش" رو بشناسه، خدای خودش رو هم شناخته... 😒حاج آقا! اتفاقا ما هم اینو زیاد شنیدیم. اما واقعا چطور میتونیم خودمون رو بشناسیم؟! 🔹آفرین! چه سوال قشنگی!😊 اگه میخوای خودت رو بشناسی به عنوان مقدمه یه مطلب مهم رو دقت کن: ▫️ما دو دسته استعداد درون وجود خودمون داریم: ۱- ""من میخواهم ها."" ۲- ""من میتوانم ها."" 🔴ما یه چیزایی رو میخوایم که داشته باشیم. میخوایم یه لذت هایی رو ببریم . 🔵از اون طرف هم یه کارایی رو میتونیم انجام بدیم برای اینکه لذت ببریم. 🔷دسته اول چیز خوبیه. حیوانات هم میخوان لذت ببرن. خواستنی ها و خواهش هایی دارن مث انسان. ✅اما دسته ی دوم خییییلی مهمتره. اصل کارهمین دومیه هست. ⭕️ چون مثلا آدم اگه نابینا باشه، هر چقدر هم بخواد که از صحنه ی زیبا لذت ببره فایده نداره. "توانایی نداره" "من میخواهم ها" مث سرمایه ی انسان میمونه که باهاش میتونه خرید کنه و "من میتوانم" هاش رو بیشتر کنه✅✔️ ⁉️ببخشید حاج آقا! من خیلی کارا میخوام بتونم که انجام بدم اما نمیشه. چیکار کنم؟! 🌐اگه آدم هر کاری که "دلش خواست" انجام بده، سرمایه اش کم میشه. توانایی هاش کم میشه. 🔴🔴🔴 🚫اگه هر کاری دلت خواست زود انجام دادی، توانایی های خودت رو کم کردی. ⛔️مث اینه که شما هر هزار تومن حقوقی که گرفتید برید بازار خرجش کنید 😒آخه عزیزم با هزار تومن کی میره خرید؟! یه ذره صبر کن . جلوی "من میخواهم هات" رو بگیر تا پولات جمع بشه بعد برو خریدهای بزرگ بکن. بعدبرو خرید درست و حسابی بکن تا خیلی بیشتر لذت ببری...💖 😒آقا این حرف بدی هست؟! ✔️والا حرف خوبیه. آدم که با جیب خالی نمیره خرید کنه. درسته؟ 😊 ⛔️هر چقدر به هوای نفست لذت بدی، "قدرت خودت رو برای لذت بردن کمتر میکنی" 🔶روش فکر کن تا در ادامه بیشتر توضیح بدیم. ✅انصافا این پیام رو بیش از سه بار با دقت بخونید. 🌱✅➖➖💖 🌺تنهامسیر آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
🔹 #او_را ... 57 بارون شدید و شدیدتر میشد!⛈ هوا به سمت گرگ و میشش میرفت... دلم داشت میترکید! باید
🔹 ... ۵۹ برگشتم سمتش. نصف بدنشو از ماشین آورده بود بیرون و کاملا از قیافش معلوم بود یخ کرده! خودمم داشتم میلرزیدم از سرما. نگاهش کردم... بازم سرشو انداخت پایین -آخه با این لباسا کجا میخواید برید بعدم شما که جایی... بی رمق نگاهش کردم -مهم نیست...! یه کاریش میکنم! -چرا مهمه! یه چند لحظه بیاید تو ماشین لطفا! کارتون دارم! یکم این پا و اون پا کردم و نشستم تو ماشین. دو سه دقیقه ای به سکوت گذشت. بعد ماشینو روشن کرد و راه افتاد، نمیدونستم الان کجای تهرانم! اصلا این خیابونا برام آشنا نبود. فکرکنم بار اولی بود که میدیدمشون! معلوم بود که خلوت تر از وقت عادیشه. آخه دیگه چیزی به عید نمونده بود! یدفعه مخم سوت کشید! فردا عید بود😳 غرق تو افکار خودم بودم که ماشین جلوی یه مغازه ایستاد! -چندلحظه صبرکنید،زود میام! بعد حدود سه دقیقه با دو تا کاسه ی آش که ازشون بخار بلند میشد برگشت!! عطر آش که تو ماشین پیچید دلم ضعف رفت🍲... -دیشب بعد اینکه رفتین تو یادم افتاد شام نخوردین!!😅 اما راستش نخواستم مزاحم بشم، گفتم شاید خودتون چیزی از یخچال بردارین و بخورین! ولی فکرنکنم چیزی خورده باشین! اینو بخورین ،باز میرم میخرم... ترسیدم زیاد بخرم سرد بشه! با نگاهم ازش تشکر کردم و آشو ازش گرفتم. واقعا تو این سرما میچسبید. تو سکوت کامل صبحانشو خورد و از ماشین پیاده شد، و با دو تا کاسه ی دیگه برگشت! با تعجب نگاهش کردم😳 -من که دیگه میل ندارم! دستتون درد نکنه... واقعا خوشمزه بود! -یه کاسه که چیزی نیست☺️ آش خوبه، بخورین یکم جون بگیرین. واقعا هنوز سیر نشده بودم! روا نبود بیشتر از این مقاومت کنم!!😅 کاسه ی بعدی رو هم ازش گرفتم و این بار با آرامش بیشتری، خوردم. بازم ماشینو روشن کرد و دور زد،ولی سمت خونه نرفت. باورم نمیشد که یه روز، اینقدر بیخیال سوار ماشین یه غریبه بشم!! اصلا چرا نمیذاشت برم؟؟ چه فکری تو سرش بود!؟ کجا داشت میرفت...؟ چرا بهش اعتماد کرده بودم؟ سرمو برگردوندم و صورتشو نگاه کردم، میخواستم یه دلیل برای بی اعتمادی ، تو چهرش پیدا کنم!! ولی هیچی نبود...! چهره ی جالبی داشت! کاملا مردونه و موقر! چشم و موهای مشکی پوست سبزه و.... حدود دوسانت ریش و سبیل!! با اینکه از این مورد آخری خیلی بدم میومد،اما واقعا به قیافش میومد! ترکیب چهرش دلنشین بود...! هینجوری که به روبه‌روش رو نگاه میکرد، قیافش یجوری شد! تازه فهمیدم یکی دو دقیقست زل زدم بهش!!! خجالت زده سرمو برگردوندم و خیابونو نگاه کردم. خورشید اومده بود تا خیسی بارونی که از دیشب کل شهرو شسته بود ،خشک کنه! همه جا خلوت خلوت بود! شایدم همه دیشب مثل بارون مشغول شستن و تمیز کردن بودن و الان خواب بودن...😴 حتما مامان هم چندنفری رو آورده بود تا خونه رو تمیز کنن! خونه ای که دیگه من توش جایی نداشتم... یعنی عرشیا میدونست چه بلایی سر من آورده؟!😢 با صدای سرفه های اون،به خودم اومدم!! -فکرکنم سرما خوردین...! -به قول خودتون،مهم نیست🙂 -چرا به من دروغ گفتین؟؟ -دروغ!!! چه دروغی؟؟😳 -دیشب گفتین میرین پیش دوستاتون! وگرنه من قبول نمیکردم برم خونتون که خودتون بمونین بیرون و سرما بخورین!! -از کجا میدونین نرفتم؟؟ -از گرفتگی صدا و شدت سرفه هاتون مشخصه کل دیشبو تو ماشین خوابیدین!! -خب آره، ولی ... دروغ نگفتم! رفتم اما نشد برم تو! در حوزه بسته بود و نگهبان هم گفت دیر وقته و ساعت ورود و خروج گذشته!😊 منم مجبور شدم برگردم ! -حوزه؟؟😳 حوزه کجاست؟؟!! -‌نمیدونین؟؟😊 -نه.نمیدونم... شایدم اسمشو قبلا شنیدم ولی الان یادم نمیاد...! لبخند زد و چیزی نگفت! -خب میومدین خونه! منم یه جایی میرفتم! بالاخره خونه ی شما بود! چهرش جدی شد و صداشو صاف کرد! -یعنی منِ مرد میومدم تو خونه و شما رو میفرستادم تو کوچه خیابون؟؟😒 بعدم من به شما اطمینان دادم که تو این خونه کسی مزاحمتون نمیشه! حتی خودم! نمیدونستم چی بگم بازم چنددقیقه ای تو سکوت طی شد! "محدثه افشاری" ❤️ 🔹 ... ۶۰ احساس میکردم داره بی هدف رانندگی میکنه، انگار فقط میخواست وقت بگذرونه! یه حس بدی بهم دست داد... فکرکردم دیگه زیادی دارم مزاحمش میشم!! -ممنون میشم نگه دارید. دیگه باید رفع زحمت کنم! -ممنون میشم که فکرنکنید مزاحمید!! با تعجب نگاهش کردم! -من از دیروز شما رو علاف خودم کرد! -اینطور نیست! من دیروز داشتم میومدم پیش شما! چشمام گرد شد! -پیش من؟😳 -بله😊 -میشه یکم واضح حرف بزنید،منم بفهمم چی به چیه؟!! -خب ... راستش... بنده تو اون بیمارستان، به کسانی که نیاز به مشاوره دارن، کمک میکنم! مثل... مثل کسایی که اقدام به خودکشی میکنن! با این حرفش به شدت عصبانی شدم -نگه دار😠 با تعجب نگاهم کرد -چرا؟؟😳 -گفتم نگه دار😡 من نیاز به مشاوره ندارم! از همه دکترا و روانشناسا حالم بهم میخوره! چون دقیقا همین خانواده ای که ازشون فراریم،یکیشون
صالحین تنها مسیر
🔹 #او_را ... 57 بارون شدید و شدیدتر میشد!⛈ هوا به سمت گرگ و میشش میرفت... دلم داشت میترکید! باید
دکتره،یکیشون روانشناس!!😡 -ولی من نه دکترم و نه روانشناس! -چی؟؟پس چجوری میخواستی به من مشاوره بدی؟؟ نکنه روانپزشکی؟! -خیر😊 -منو مسخره کردی؟؟😠 پس چی؟دامپزشکی؟😒 سرشو برگردوند سمت خیابون،معلوم بود که داره میخنده و میخواد من خندشو نبینم! -چیز خنده داری گفتم؟؟😠 -نه... اخه دامپزشک...!! ببخشید معذرت میخوام... و تو یه لحظه کاملا جدی شد!😕 -هیچکدوم اینایی که گفتین نیستم! من طلبه ام! -ها؟؟😟 چی چی ای؟؟😕 آخوند؟؟😡😡 از عصبانیت میخواستم بترکم... -نگه دار😡 بهت میگم نگه دار😡 داشتم داد و بیداد میکردم و سعی داشت آرومم کنه! وقتی دید دستمو بردم سمت در، سریع نگه داشت از ماشین پیاده شدم و دویدم اون سمت خیابون و تو کوچه پس کوچه ها خودمو گم کردم! نمیخواستم حتی بتونه پیدام کنه! پسره ی احمق😡 من احمق ترو بگو که سوار ماشینش شدم و دیشبو تو خونه ی یه آخوند گذروندم😡 کاش میشد برگردم و یه دونه بزنم تو گوشش😠 از عصبانیت نفس نفس میزدم و میرفتم. چه خوب بود که خیابونا خلوت بود...! وگرنه با این لباس مزخرف.... اه اه... یه لباس صورتی گشاد که تا زیر زانوهام بود با یه شلوار گشاد تر از اون که یه خانواده میتونستن باهاش چادر بزنن و توش زندگی کنن!!😖 یه دمپایی آبی بیریخت پلاستیکی با یه روسری سفید بدقواره😖 وای آخه این چه زندگی مزخرفی بود که توش افتاده بودم😩 انتهای کوچه میخورد به یه خیابون دیگه، یه ربعی مستقیم رفتم تا رسیدم به یه پارک! کلافه بودم حتی نمیدونستم اینجا کجاست!! فقط از مدل محلش مشخص بود که اصلا نزدیک خونمون نیست!!😢 داغون داغون بودم... هنوزم هوا سرد بود، حتی خورشید هم رنگ به روش نمونده بود و داشت خودشو پشت ابرها قایم میکرد! بارون نم نم شروع به باریدن کرد... ببار... ببار... شاید دل تو هم مثل دل من پره! شاید تو هم هییییچ‌کسو نداری...! ببار... منم باهات همدردی میکنم... و اولین قطره ی اشک امروزم رد گرمی روی صورتم انداخت...! کم کم داشتم از خلوتی پارک میترسیدم! امروز باید چیکار میکردم!؟ تا شب کجا میگذروندم...؟! اونم تو این سرما... اه😣 مگه فردا شروع فصل بهار نیست؟؟ پس این هوا چی میگه تو این موقع سال؟؟ هنوزم فکر خودکشی تو سرم بالا و پایین میپرید... یاد اون شب افتادم... کاش مرده بودم...😭 ولی من فرار کردم که خودمو خلاص کنم... پس چرا داشتم دست دست میکردم؟! اون موجود سیاه، مثل یه کابوس، هنوز جلو چشمام بود😰 اون کی بود؟؟ چی بود؟؟ شاید تنها دلیل دست دست کردنم همین بود. خمیازه کشیدم! خوابم میومد... اصلا چرا صبح اینقدر زود بلند شدم؟؟ بلند شدم تا ببینم جای امنی پیدا میکنم یکم بخوابم! یه اتاقک کوچولو تو پارک بود. رفتم جلو سر درش نوشته بود "نمازخانه" رفتم تو هیچکس نبود! گرمتر از بیرون بود. رفتم پشت پرده، اونجایی که نوشته بود قسمت خواهران دراز کشیدم و چشمامو بستم... خواب ،خیلی سریع منو با خودش برد! "محدثه افشاری" ❤️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم شبانه ، زندگی زندگی را زیباتر ڪن ... گاهی با ندیدن ، نشنیدن و نگفتن ... زندگی فقط مال ما نیست به همه تعلق دارد ... پس زندگی را برای همه زیباتر ڪنیم... گاهی فقط باید لبخند بزنی و رد شوی بگذار فڪر ڪنند نفهمیدی .. شب تان نورانی @‌saLhintanhamasir 💎💎💎💎💎💎💎💎💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ 💠 او و قومش را یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده می کنند و شیطان، اعمال [زشتشان] را برای آنان آراسته و در نتیجه آنان را از راه [حق] بازداشته است به این سبب هدایت نمی یابند، ۲۴ ۳۷۹ 🔑گذشته‌ى بدِ افراد، نشانه‌ى انحراف قطعى آنها در آينده نيست. @saLhintabhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا ابا صالح المهدی. ❤️🌺ادرکنی @saLhintanhamasir
صالحین تنها مسیر
السلام علیک یا ابا صالح المهدی. ❤️🌺ادرکنی @saLhintanhamasir
یا نور🌹: برای گل روی تو چنان داغ دل , داغ دل دیده ام كه حال خود از لاله پرسیده ام به هر جا چمن در چمن , گل به گل همان مهر داغ تو را دیده ام كدامین چمن را گل از گل شكفت كه آن بوی نام تو نشنیده ام ؟ به بوی تو تنها به بوی تو بود كه هر جا گلی دیده ام , چیده ام دلم را به هر آب و آتش زدم كه چون شمع در گریه خندیده ام همه هفت بندم همین یك نواست چو نی در هوای تو نالیده ام ز راز دلم باد بویی نبرد كه چون غنچه سر بسته خندیده ام زباغ دلم یك بغل پر غزل برای گل روی تو چیده ام 🌺❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 در حدیثی قدسی به کسانی که از او روی گردان شده اند می فرماید: 🌸🍃اگر آنانکه پشت به من نموده اند بدانند که من چقــدر آنان هستم و به توبه و بازگشت آنها مشتاقم😍 از شوقِ دیدار من قالب تهی میکردند و از من بند بند وجود آنها از هم می گسست. ای کاااااش می توانستیم ارزش این را 👌 💠✨❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پر چم سبز انتظار ...
صالحین تنها مسیر
پر چم سبز انتظار ...
یا نور🌹: پرچم ارتش قائم پرچم در یك سپاه نشانه ی پویایی آن است و مادامیكه در میدان نبرد برافراشته باشد، نشان دهنده ی ادامه ی قیام و باز نایستادن لشكر، از حركت است. همانگونه كه مرسوم است، روی برخی از پرچم ها جملاتی نوشته می شود كه بیان كننده ی دیدگاه و سخن حاملان، و كسانی كه تحت آن پرچم می جنگند، می باشد. در روایات اسلامی آمده كه روی پرچم ارتش قائم (عج) این جمله نوشته شده است: «اَلْبَیْعَةُ لِلّهِ : بیعت مخصوص خداست>> («حضرت مهدی (عج) فروغ...»، ص 38)» @saLhintanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#ملاقات_با_خدا 39 🌹حضرت علی علیه السلام میفرمایند : *راس تقوا، مخالفت کردن با هوای نفس است* ✨{راس ا
41 🌷✍ حضرت علی علیه السلام در نامه ای که به معاویه مینویسن، خطاب به او میفرمایند: * تو در حالی به من تذکرِ تقوا می دهی که خودت بر ضدّ تقوا حرکت میکنی و از هوای نفس پیروی میکنی.... * ✨{ تَذکُرُ التَّقوی وَ اَنتَ علی ضِدِّها ، قَدِ اتَبَعتَ هَواکَ...}✨ 🔶 کنز الفوائد/ ج ۲/ ص ۴۳ 🔹در واقع تقوا و هوای نفس دقیقاً ضدّ همدیگه هستن ✅ "به میزانی که دنبال هوای نفسمون باشیم، تقوای کمتری خواهیم داشت...."⭕️ 💠 در این ما باید به جایی برسیم که "دلبخواهی های ما فقط بشه امرِ خدا "💠 🌏🌺 یعنی فقط یه چیز رو توی دنیا بخوایم انجام بدیم و اونم امرِ خدا باشه. 42 💢 گاهی "رعایتِ تقوا و انجامِ برخی مبارزه با نفس ها" ممکنه باعث رنجشِ بعضی از اطرافیانمون بشه😞 و ممکنه که ما رو به خاطر اون مبارزه با نفس، سرزنش کنن!😤 👆اینجا باید کنیم چون اون سرزنش ها وسوسه ی شیطان هست.... 👿👺 🔷 مثلاً ممکنه یه خانمی برای رعایتِ حالِ شوهرش از گرفتنِ جشنِ عروسی و خرج های سنگین خودداری کنه👏👏 ⭕️ امّا بعداً بعضی اطرافیان سرزنشش کنن که چرا این کار رو کرده ! 😒 👆اینجا اون عروس خانم، نباید ذره ای از اون سرزنش ها ناراحت بشه ؛ 🌹ایشون "بر اساسِ تقوا" عمل کرده و نورانیتِ زیادی به دست آورده✨✨ نباید به خاطرِ برخی سرزنش ها دست از تقوای خودش برداره....✔️ حله؟😊 @IslamLifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کافه فیروزه
#عصر آدینه @kafefirouzeh