eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
323 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
8.1هزار ویدیو
67 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ نگاه هاے شمـا چیزے از جنـس نجـات است! چشمتـاڹ ڪہ بہ گوشہ ایڹ شـهر مےخورد یادتـاڹ باشد سخـت محتـاج گوشہ چشمتـاڹ هستیـم! ڪمے نـور مهمـانماڹ ڪنید #صبحتون_شهدایی #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
در دفــاع از حرمت ما بخــدا بیداریم دلی از جنس علــی اڪبر و قاسم داریم غم نباشد به دلت چون حرمت می‌ماند ننگ بر ما ڪہ اگر دستـ زتو برداریم #شهید_عبدالمهدی_کاظمی #سالروز_شهادت #شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
💚💚💚💞💚💚💚 در محضر همسران شهدا 💝یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آن‌جا به من گفت: «حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم، چون می‌ترسیدم اگر بگویم حتما جوابتان منفی می‌شود.» 💝 گفتم: «چه حرفی؟» گفت: «شما در جوانی مرا از دست می‌دهید و من شهید می‌شوم.» 💝نگاهی به عبدالمهدی کردم و گفتم: «با چه سندی این حرف را می‌زنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟» 💝عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. 💝ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.» روايت شده از همسر شهید روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد 💚💚💚💞💚💚💚 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• @saangareshgh •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
💍 👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 💠 شهدا حاجت میدن👇👇 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥. شهید لبخندی زد😊 و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه شدنی خواهد بود👌. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که این کارها را آسان می کنیم☺️. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود. 💕 وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن و متدین برایم گفت☺️.💞 راوی:همسر شهید 💗 ♥️ ♥️ 🎉🎊🎈🎂🎈🎊🎉
📌 وقتی شهید علمدار زمینه ساز ازدواج شهید عبدالمهدی می‌شود 🔹️ همسر شهید عبدالمهدی کاظمی می گوید: «خواب دیدم شهید سید مجتبی علمدار با جوانی دیگر وارد کوچه‌ی ما شدند. وقتی به من رسیدند؛ دست روی شانه‌ی آن جوان زدند و گفتند: «این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.» ◇ روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌ام آمد؛ متوجه شدم همان کسی بود که شهید علمدار به من نشان داده بود. ◇ در همان جلسه‌ی اولِ صحبت با شهید کاظمی متوجه شدم که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است. 🔹 عبدالمهدی میگفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت تعریف کنم.» ◇ وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسید ایشان دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: «جوان شغل شما چيست؟» ◇ گفت: «طلبه هستم.» ◇ آیت‌الله بهجت فرمود: «بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس مقدس سپاه را به تن کنی.» ◇ دوباره پرسیدند: «اسم شما چیست؟» ◇ گفت: «فرهــاد» ◇ آقا گفت: «حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذارید.» ◇ «شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور با ايشان رجوع می‌کنید.» 🔻 عبدالمهدی کاظمی؛ در شب امامت امام زمان "عج" در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
شهیدی که آیت الله بهجت وعده شهادتش را داد🕊️ 🌷شهید عبدالمهدی کاظمی تاریخ تولد: ۱۴ / ۱۱ / ۱۳۶۳ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: اصفهان محل شهادت: سوریه 🌷همسرشهید← عبدالمهدی یک بار یک خوابی دیده بود. بعد از آن پیش یکی از علمای اصفهان رفت و خواب را تعریف کرد💫 آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی🌙او به محضرآیت الله بهجت شرفیاب میشود تا خوابش را به ایشان بگوید. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گویند جوان شغل شما چیست؟! همسرم گفته بود طلبه هستم🌙 ایشان فرموده بودند: باید به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی🌱و سپس پرسیده بودند اسم شما چیست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود)💫ایشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض کن اسمتان را یا عبدالصالح یا عبدالمهدی بگذار🌙آیت الله بهجت فرموده بودند: شما در شب امامت امام زمان(عج) به شهادت خواهید رسید.❗️ شما یکی از سربازان امام زمان(عج) هستید و هنگام ظهور امام زمان (عج) با ایشان رجوع میکنید)💫🕊️وقتی عبدالمهدی از قم برگشت اقدام به تعویض اسمش کرد و مدتی بعد با لباس سبز سپاه داوطلبانه به سوریه رفت🕊و سرانجام آنطور که آیت‌الله بهجت وعده کرده بودند💫در شب امامت آقا صاحب الزمان (عج)💚با اصابت موشک کُورنت شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 💙🌷