eitaa logo
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری" سعا"
113 دنبال‌کننده
797 عکس
290 ویدیو
23 فایل
انجمن پژوهشی ادبی-دینی-عرفانی، اجتماعی و متون نثر ادب دینی دبیر انجمن : استاد موسوی #سعا قم : خیابان بعثت - بعثت ١۶ - پلاک ۶۶
مشاهده در ایتا
دانلود
آب مفت و برق مفت و «گاز» مفت! مملکت را می خورد گردن کلفت!! قبض هایش مال «امت»! همچنان سودهایش مال هرکه «حق» نهفت! ازختام السلطنه تا خر فروش !! هرکه دم زد از عدالت، یاوه گفت! 🦉 📲✍️
🔻دانشگاه و سالن مرغداری! 🔻استاد شفیعی کدکنی- 11 اردیبهشت 97- دانشگاه تهران 🔹نوشته اند که در صورت امکان نحوه تبدیل رساله به کتاب را توضیح دهید. شاید مهمترین سوال برای دانشجویان دکتری و فوق لیسانس باشد. واقعیت این است که ما مشکلات خیلی خیلی زیادی در آموزش عالی داریم. این سوال نیز از عوارض ذاتی همان مسائل است. 🔹این تولید انبوه دانشگاه‌ها، و این تلقی بعد از سقوط سلطنت از دانشگاه‌ها، شاید پیش از ان هم بود، اما حقا به این وسعت نبود. الان پشیمان شده اند. الان اثار طبیعی گسترش دانشگا ها [مشخص می شود]. نیست که دولت مبهوت بازار است، نگاهش به علم عین نگاهش به سالن مرغداری است! یک جایی یک زمینی پیدا کند و چند اتاق... همانطور که می توان در اینجا یک سالن مرغداری زد که جوجه و مرغ تولید کند، خوب می تواند دانشگاه بزند. یک روز احوال دختری از شاگردانم را که پدرشان از دوستان مشترک من و شادروان ایرج افشار بود از یکی از همکلاسی هایش پرسیدم. گفتم که همکلاسی شما کجاست؟ گفت رفته شهرشان دانشگاه زده است! (خنده استاد و حضار) عینا مثل اینکه سالن مرغداری زده است. آموزش عالی ما تقریبا مثل مرغداری است. دقیقا سالن مرغداری! تصور برنامه ریزان دانشگاهی و وزارت علوم، این است که پولی می گیریم و ثبت نام می کنیم و کاغذی دست بچه ها می دهیم ... ولی اینکه این تلقی از آموزش عالی چقدر در اینده این مملکت و اینده این جوان ها می تواند سودمند باشد، جای حرف دارد؛ ولی زیانش مسلم و صد درصد است. 🔹کاش دولت، برنامه‌ریزان آموزش عالی را به عنوان توریست می برد به کمبریج و آکسفورد انگلستان یا ام ای تی یا پرینستون امریکا تا بفهمند آموزش عالی یعنی چه! فقط درو دیوار این دانشگاه ها را می دیدند، کافی بود که بدانند با تلقی مرغداری فرق می کند. اکسفورد مال پانصد سال پیش است. انها اگر کوچکترین توسعه ای بخواهند انجام دهند، انقدر مشکلات دارد، شورا دارد، برآورد دارد و ... خوب اینجا نه. اینجا یک بخش‌نامه اقای وزیر اعلام می کنند که مثلا در کدکن ما، دوره دکتری فلسفه غرب [دایر کنند]. فکر نمی کنند که دکترای فلسفه غرب در کدکن که یک دبیرستان بیشتر ندارد چه جوری [ممکن] می شود! با کدام کتابخانه؟ با کدام استاد؟ .... متاسفانه هیچ کاری‌اش نمی توان کرد. هیچ کاری! تبعاً این نوع آموزش عالی آثار سوئی دارد. هنوز آثار سوء آن شروع نشده است. آثار سوء اش بعداً مشخص می شود. 🔹همین حال و روز را من به چشم خودم در مصر دیدم. در قاهره. من بعد از چند سال که در آکسفورد و پرینستون بودم برگشتم. خیلی از بچگی عاشق مصر بودم. نمی دانم گفته ام به شما یا نه که اخوان [ثالث] یک شوخی برای من درست کرده بود که شفیعی رفته توی خیابان نادری و به یکی از فروشندگان رادیو گفته است یک رادیو بدهید که قاهره را بگیرد. فرصتی بود برای من. زن و بچه را در آکسفورد گذاشتم. بلیت گرفتم و سه هفته در قاهره و اسکندریه و آنجاها بودم. هرکی را در خیابان می دیدم، جوان بیکار. ... بعد از شکست مفتضحانه [در جنگ اعراب با اسرائیل]... من شدیداً تا صبح گریه کردم و رادیوهای عربی را یکی یکی گوش می کردم همه‌شان هم ادعا می کردند ... صبح که شد معلوم شد تماماً فضیحت است. جوانان ساده مصری می‌آمدند پیش من که آقا ما بیاییم ایران برای ما کار هست؟ آن وقت در ایران تقریباً بیکار نداشتیم. واقعا نداشتیم. ما از کشورهایی مثل هند و پاکستان پزشک و حتی کلفت و نوکر می‌آوردیم. می گفتم من سال‌ها در مملکت خودم نبودم ... می پرسیدم تو چه درسی خوانده‌ای؟ می گفت من فوق لیسانس ادبیات فارسی دارم. 400 مرکز در مصر فوق لیسانس ادبیات فارسی می دادند! دانشجویانی که از ادبیات فارسی فقط یک جمله با لهجه عربی یاد گرفته بودند که من «دانشگوی» زبان فارسی هستم! 📲💢 ✍️
💠💠💠💠💠💠💠 💠 💠السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ 💠 سلطان عشـــــق چون علی دیگر نخواهد دید چشمِ روزگار در نُبی دینِ نبی را میر مردان افتخار عالم و عالی و اعلم، افضل و اَکمل علی مستِ جامِ" انّما " و دستِ ذاتِ کردگار آفتابِ " والضّحی " و ماهتابِ " هل اتی " ترجمان" طا و ها"و "یا و سین"را اعتبار بانی عدل و عدالت، ثانی ختمِ رُسل شاه بیتِ آفرینش ، افتخارِ روزگار عقلِ کُل فرمود تا"من کُنت مولا "در غدیر راز " اَتممتُ عَلیکُم نعمتی " شـد آشــکار تا به لب آورد" اَکملتُ لکم" را جبـــرئیل برکه شد دریا و دریا آفـــرینش را مدار مرحبا زد تکیه بر اورنگِ باور، میرِ نور فرّخا تاجِ سلونی بر سرِ آن شهریار می کند خورشید ازدرگاهِ مهرش کسبِ نور می برد فیض از وجودِ آن جناب، ابر بهار ذرّه در کویش شود مشعل فروزِ مهر و ماه قطره در بحرش شود گوهرفشان،عالی عیار دست بوسِ حضرتش،ادریس وابراهیم ونوح خاکبوس درگهش ازشش جهت،هفت وچهار پابه دوش مصطفا بنهاد تا"سلطان عشق" گــــــو خلیل الله آمد مصطفا را در کنار مصدرِعقلِ نخستین است وشرح"حا ومیم" معنی " والتیـن والــــزیتون " والی والا تبار رمز"صاد"وقاف"وقدر"وفجر"وفتح"وعادیات" راز بسم اللـــه و تنزیلُ الکتابِ کـــــردگار حکمت مـــــــوسا کجا و منُــزلِ آیاتِ نـــور نفخه عیسا کجا و ساقــــی ساغـــــــر شمار شعر صائم قطره و دریای وصفش تا سپهر " لا فتـی الا علــــی لا سیف الّا ذوالفقــار " https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908 💠💠💠💠💠💠💠💠
مطلع نور خلقت از"لَولاک"مدیون بابت"زهرا" شده این سخن درمطلع از حیث ادب،زیبا شده گرچه سمت آسمان این روزها،دل می رود ژاژخایان را دوباره فرصت غوغا شده! با بهانه، بی بهانه، درپی بازیگری معرکه در شعر بی‌آیین شان برپا شده یک نمایشنامه با تندیس‌هایی از غبار ژانرِ معمول عزا در شعر شاعرها شده! این یکی درنقش مِسمار،آن یکی درنقش دَر وان یکی درنقش آتش، وین یکی تیپا شده! از "تولّا و تبرّا " مانده تنها : آه و واه ! بس که مضمون مبتلا بر آه و واویلا شده چادَر خاکی همان جعل حدیث"إنَّما" در میان جمع کلّاشان"ذَوی القُربی"شده!! در نبود شاعران پاکبازِ پاکدین ژاژخایی فرصت یک عده خَبط آرا شده هر که بر" نصِّ" کلامِ " إنَّما" دارد شعور کی میان شعر خود درگیر"مافیها" شده؟! "ساحت قدسی"خلل هرگزنمی‌بیندبه خود! مطلقِ این نکته ثابت در رخ دریا شده ازچه می‌بندی به"کوثر"تهمت سیلی،کتک؟! وقتی امواج زلالش قاب" أعطینا " شده هاله‌ای از نور دائم در کنارش بود و من هرگز این باور ندارم لحظه‌ای ویدا شده! "فاطمه" صدیقهٔ اعظم شهید منطق است منطق گفتار و کردارش ز حق، "زهرا" شده فاطمه قدرش به هستی همچو قدر "مصطفی"ست در ولایت صاحب حق،چون"علی"برما شده حق حضرت مُستتردر"خمس آل مصطفا"ست در" اولی الامرِ کلامُ اللهِ قرآن" جا شده شکرحق باید بگویم، چون که استادم"سعا" رهنمون این نکته را در مطلعی زیبا شده مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سیدعلی اصغرموسوی قم - جمعه ٢ آذر ١۴٠٣ @saapoem
هوالعلیم💐 قامت ادراک قامت ادراک تو، شعر مرا آیینه نیست! اینکه می گویم دلیلش از نفوذ کینه نیست قامت ادراک باید خاکسار حق شود در تو جز گَرد تظاهر، گوهر آیینه نیست! در هزاران سال اوراق سحر تابیده را خوانده ام درسی که درکش جز به سوز سینه نیست حق مرا در فقر داده خلعت سوداگری! فخرمن جز عشق آن«آتش‌گر آدینه»نیست عاشقم، جایی که تو حتی نمی دانی چرا؟ عارفم، آنجاکه قدّت درخور پشمینه نیست ! ای معمایی ترین«گنج»گذشته از عدم «شعر»ناب من!که جایت جزدل گنجینه نیست با دو بال«عقل و عشق»آزادشو ازاین قفس روزگاراین«دیار»آن خوگر تهمینه نیست! بس که پرورده به دامان مردمان کج‌نهاد! در بساطش صحبت آسایش دیرینه نیست تو رهایی از غم دنیا و اُخری، چون «سعا» داغ عشقت مثل پیشانی، رهین پینه نیست سیدعلی اصغر موسوی 14 بهمن 1402 https://eitaa.com/saa_institute @saapoem 🖋️📚🖋️📚
هوالعلیم💐 قامت ادراک قامت ادراک تو، شعر مرا آیینه نیست! اینکه می گویم دلیلش از نفوذ کینه نیست قامت ادراک باید خاکسار حق شود در تو جز گَرد تظاهر، گوهر آیینه نیست! در هزاران سال اوراق سحر تابیده را خوانده ام درسی که درکش جز به سوز سینه نیست حق مرا در فقر داده خلعت سوداگری! فخرمن جز عشق آن«آتش‌گر آدینه»نیست عاشقم، جایی که تو حتی نمی دانی چرا؟ عارفم، آنجاکه قدّت درخور پشمینه نیست ! ای معمایی ترین«گنج»گذشته از عدم «شعر»ناب من!که جایت جزدل گنجینه نیست با دو بال«عقل و عشق»آزادشو ازاین قفس روزگاراین«دیار»آن خوگر تهمینه نیست! بس که پرورده به دامان مردمان کج‌نهاد! در بساطش صحبت آسایش دیرینه نیست تو رهایی از غم دنیا و اُخری، چون «سعا» داغ عشقت مثل پیشانی، رهین پینه نیست سیدعلی اصغر موسوی 14 بهمن 1402 https://eitaa.com/saa_institute @saapoem 🖋️📚🖋️📚
📜همآورد - شریک جنایت شدن، شیوۀ مرد نیست! چنین گفت مادر، کلامش اگر سرد نیست جبین بوسه داد و فرستاد در کام جنگ که فرزند من را به دنیا، هم‌آورد نیست! ** کجایید مادر؟ که در روزگار سراسر فریب سخن از مرام و جوانمردی و مرد، نیست! تظاهر مدارانِ خوش پوشِ دین باورش هم اندوه بیکار و معتاد و ولگرد نیست اگر ادعایی به دین‌داری و بینش است مواعیظ و انذار، جز طعنه و طرد نیست! به جز عُزلت و فقر، فرهنگ بی چاره را بهای شب و روزِ عمری تلف‌ کرد، نیست! همه آتش‌انداز این خرمن گندم اند! فسادی که در اجتماع است، در فرد نیست نگو اختلاس و زمین خواری از دشمن است که این طُرفه اکسیر در دست نامرد نیست! همین مردهای به ظاهر جمیل الکلام که در قلب نامردشان، ذره ای درد نیست! به نام خدا ، حق ما برده و خورده اند ! که در دست مستضعفان جز هوا - گرد نیست! »« به قانون تبعیض ،باید که تبریک گفت! حقیقت اگر تحت پیگرد، نیست🔏⚖️🤓 سیدعلی اصغرموسوی قم- دیماه 1397   📚 @saapoem t.me/saapoem
نکته : ملت ایران معمولا به سه دسته تقسیم می شوند : درست مثل مثلث «متساوی الساقین» که سه ضلع دارد(اما مغایر) ضلع اول سمت راست «ثروت مندان خوش گوشت»! ضلع دوم سمت چپ «سیاست مداران خوش پوش»!! و ضلع مفلوک سوم «ملت محروم دم نوش»!!! (ضلع سوم همان ضلعی است که در این فرمت نه نام دارد، نه شهرت، نه فرصت و نعمت!) یک عمر رنج کشیده که آن دو «ساقه» تنومند و ایستا بماند!!! ساق سمت راست با خوشگذرانی و تجمیع ثروت، ساق سمت چپ با دروغ و تظاهر و اعمال قدرت، همیشه «انگل» بودن خودش را به «ساقه زیرین و ضلع نامتقارن» تحمیل کرده است و این «مدل زیستی» سرنوشت دیرین ملت ایران تا قیامت خواهد بود!!! متأسفانه! ☹️😷☠️
غم قم 🍂 ✍ پنجاه هم گذشت، مقیم غم ِ«قم» ام در ازدحام مردم کم خاطره، گم ام! عزلت نشین خلوت دل گشته سال هاست آزرده از تظاهر ِتقوای ِ مردم ام «شاعرشدن به «شهر قم»از «کُفر»بدتر است! ✔️ خالی تر از عمارت بعد از تهاجم ام!! شیری که بود معرکه پرداز خشم و خون اکنون بدون پنجه و دندان، فقط دُم ام!!! ساغر به دست ها، همگی جور ِ«جم» زدند همچون «غدیر»، مست تماشاگه ِ«خُم» ام! شعرم رهین منت دونان نمی شود مهرآفرین ِدرک ِ «سعا» در تفاهم، ام ✅📚🌴 سیدعلی اصغرموسوی قم /مرداد۱۳۹۸ @saapoem
ترشی سیب 🍎 سقوط می کنم از اوج در فراز و نشیب که خواب من شده ویروسی از جماعت سیب بدون صحبت قانون جاذبه، هر شب از آسمان به زمین می کشم، بساط رقیب گمان کنم که همین چند سال قبلی بود کنار جادۀ ده می فروخت ترشی سیب کنون گرفته تریبون مجلس و هر دم بساط می کند انواع گفتمان سر شیب ! ویار ترشی خاله ونوس تهرانی همیشه حامله را می دهد ندیده فریب! زن قشنگ و سه تا خانه در لواسانات علاوه بر دو، سه مورد طلاق و طرد عجیب! بزک کنان سر هر ماه، پول هنگفتی به لطف کشور اسلامیان زده بر جیب زمانه را بنگر، کامیار گیوه فروش - خریده باغ و زمین تازگی، هَزار جریب! خر م نخوان ! که نفهمی کمال دانایی ست در آن دیار که یابو گرفته نام نجیب! اگر نجیب تویی! نانجیب بودن بِه! اگر خطیب تویی ،مرده باد هر چه خطیب! اگر نصیب من از زندگی، پشیمانی ست؟! چه جای شُکر، بگو تف به بذر هر چه نصیب! عدالتی که فقط بوق می دهد سرویس و دولتی که فقط می دهد زمانه فریب! چگونه در عمل از رنج مردمان کاهد؟ چگونه درک کند، فقر را لهیب و نهیب!🔏⚖️📚 سیدعلی اصغرموسوی قم- دیماه 1397 📚 @saapoem t.me/saapoem
(بدکیشان) چنان از نخوت این کژمنش مردم گریزانم که پنداری ز نیش مهلک کژدم گریزانم بتَر از نیشِ مَردم نیشخند مدعی باشد گر از کژدم هراسانم ازین بی دُم گریزانم به دیگ جور مَردم سوختم در پیله‌ی خدمت کز ایشان حالیا چون کرم ابریشُم گریزانم همه از انجم اقبال خود شادند لیکن من ز بدبختی هم از اقبال و هم انجم گریزانم ز خویشان دغل آن‌گونه بیزار و بری گشتم که گویی از دیار و شهر و باب و اُم گریزانم گرهْ بر تارهای فکرم افکندند بدکیشان که از خود چون کلافی گشته سردرگم گریزانم درین میخانه چون غیر از خماری نیست مستان را ز پیر و ساقی و جام شراب و خم گریزانم بوَد پیراهن فقر و قناعت در برم اما ز ننگ جامه‌ی ابریشَم و قاقُم گریزانم اگرچه زادگاه (شمس) شهر قم بوَد اما ز بس دیدم زیان از قم ز نام قم گریزانم شادروان سید علیرضا شمس قمی
ای از دیار حسن تو سیمین‌بَران بُرون وی در برِ تو بلبل شیرین زبان زبون حوران خلد با همه حسن و جمال خویش از حسرتت گرفته به باغ جِنان جنون در کاخ حسن و لطف و ملاحت بُتا تویی اندر میان جامعه‌ی دل‌سِتان ستون خون جگر که ریخت ز جورت مرا به دل دارد روان به چهره‌ی زردم عیان عیون زخم درون خود، ز تو پنهان نموده‌ام خواهی گواهِ گفته‌ی من بردران درون تا رخ بتافتی ز من ای مَه! به شام هِجر بر من رقیب، گشته ملامت کنان کنون آن آشنا دمی چو بُوَد غم‌گسار من سازم همیشه رایت بیگانگان نگون یا بر دلم نشین و نشان آتش دلم ... یا آن‌که مِهرت از دل زارم بران برون خون میچکد ز دیدهٔ (شمس قم) از غمت جانا زبانِ حالِ دلم را بخوان به خون . شادروان سید علیرضا شمس قمی heitaa.com/shamseqomi
74.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📗فرازی از درس«آیین زندگی»(اخلاق‌کاربردی) 🔻موضوع؛ آداب تعلیم و تعلّم ✅ کسب علم نافع واولویت در معرفت حق 🔸 انواع علم؛ ۱- واجب ۲- مستحب ۳- مباح ۴- بیهوده ۳- مضر وحرام 🔸اهمیت علم از منظر دین مقدّس اسلام 🔹بیهودگی اکثر اطّلاعات ما 🔸نقش رسانه در ترویج اطّلاعات غلط یا بیهوده ♥️ استاد دکتر«» 🏢 دانشگاه آزاد واحد یادگار امام خمینی(ره) 📼 ضبط وارسال«سید محمد پارسا میری»- 👨‍🎓دانشجوی‌رشتهٔ «حسابداری» 🗒۱۴۰۳/۹/۵ 🆔 @banavayeneynava 🦋🏵🍃
نکات تعجب آمیز خبری : ١- در متن و حاشیه اخبار دیدم که در اسرائیل برخی به مسئولین اجرایی در محافل و میزگردها و گفتگوی تلویزیونی شان اعتراض می کردند! (چیزی که در کشور ما با وجود مسلمان بودن و پیروی از مکتب تشیع امامیه، امکانش ابدا وجود ندارد!!) ٢- دیدم (درنهایت شادمانی) بازگشت جمعی جنگ زدگان جنوب لبنان را با خودرو های خارجی از قبیل :بنز و "ب ان دبلیو " و کره ای و آمریکایی و اروپایی و... (که هرکدامشان در کشور ما حتی به قیمت استوک بالای یک میلیارد تومان در ایران ارزش دارند!!!) ٣- صحبت هایی از رؤسای قوای" مجریه" و "مقننه "که یکی دم از" محرومین" می زند(که بحث نا ترازی ها و عدم ثبات ارزش پولی و نبود در آمد بخصوص در حوزه فعالیت خودم که نویسنده "حق التالیفی" هستم و عملاً "بیکار"!!) ودیگری که در حضور خبرنگاران دم از "وعده صادق ٣" می زند (علی‌رغم تلاش بسیاری از سیاست مداران جهان برای ایجاد ثبات در خاورميانه و پایان کامل جنگ در منطقه!) و.... و.... و.... اللَّهُمَّ أجعل عواقب امورنا خیرا بحق محمد وآل محمد، آمین یارب العالمین
مافیای شاعران! پالرمو ، سیسیل ، ... به نام "دین" به کام "ریا"! "حوزه هنری" که یادگار بنیانگذارکبیرش "عالیجاه آیت عظما آشیخ محمدعلی زم"(قدس الله نفس الشریعه) بود و هست، چنان اهتمام به تربیت نسل جوان داشتند که فرزندشان به شرف"مفسدفی الارض" بودن نائل آمدند!! محافل مافیایی راکه رقم زدنداکنون مجمع البحرین فساددرشعرو ادب کشور شده است!!! [از یکسویه کردن شعرآیینی به نفع و نفخ دوستان همپیاله تا چاپ کتاب تا گسترش جرگه وجلگه به سراسرکشور و دراختيار گرفتن مجالس،حتی"وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد جهوری" تا چاپخانه ها و طلبه گاه ها و دانشگاهکده ها، همه وهمه در سیطره این کلوپ وبنگاه‌های مافیایی !!!] ادارات ارشاد به عوض"استعداد یابی بومی" و جذب"اساتید محلی و شاعران شهرستان ها"! درمناسبات مذهبی و دینی (مجموعه رفتارهای ریاکارانه بدون خروجی هزینه سوز) از تنخواه هزینه های مافیا استفاده کرده و به اصطلاح شاعران شهیر کشور (اعضای کلوپ مافیای حوزه هنری تهران و قم و خراسان و اصفهان) را دعوت کرده و به عزاداری یا جشن می پردازند!!! ✅پرسش من و حضرات ملائک"کرام الکاتبین"این است که چرا هزینه و بودجه و تنخواه هرشهری به خود آن شهر و اعضای پیر و جوان آن شهر اختصاص نمی یابد؟ وبرای استعداد یابی و ارتقای فرهنگی، هنری همان شهر و بخش و روستا خرج نمی شود؟! آيا سیره علوی و فاطمی یا نبوی و ولایی، "تبعیض" و تفاوت و ازهم گسستن پیوندها بود؟!یا ایجاد وحدت عمل و کمک به ضعفا و گمنامان حوزه شعر ادب برای بسط و گسترش هنر دینی؟! فساد،فساد است! چه درحوزه بانکی با رانت افزایی باشد! چه درقشرهنرمندان با ایجادمافیا، جرگه، و...؟! یاحق! 📲
هوالعلیم نکته: چرا"سوریه"؟ چرا سوریه درطی یک دههٔ گذشته محل درگیری های سیاسی - نظامی خاورمیانه بوده است؟! نگاهی به نقشه خاورمیانه و حضورکشور سوریه درمیان تمدن های دیرین و محل تلاقی مسیرهای اقتصادی و استراتژیک نظامی و درنهايت حمایت نظامی و امنیتی کشور سوریه از فلسطین در طی هشتاد، نودسال گذشته و وجود اقوام مختلف ناهمگون، دلیل اهمیت این موضوع شده است که دول قدرتمند جهان همیشه سعی دراستیلا برآن داشته اند. درعصر حاضربه دلیل ایجاد رژيم یهودمحور و صهیونی"اسرائیل" درمنطقه و حمایت دائمی کشور و مردم سوریه از لبنان وفلسطین در مقابل اسرائیل، باعث شده که انهدام ساختار سیاسی - امنیتی و نظامی و انتظامی سوریه دردستورکار استکبار جهانی بخصوص دول غربی باشد!! نتيجه گیری مختصر ازطرح این موضوع : اگر"سوریه"به دست قدرت های جهان غرب و شرق بیافتد،"جهان اسلام" رنگ آسایش بخود نخواهد دید واین یک حقیقت بلامنازع است. صحبت از"جهان اسلام"است،نه یک کشور سکولارعربی یا یک کشور خاورمیانه ای کم اهمیت درنقشه خاور میانه!! گرچه کشورهای عربی دیگر،درحالی که سران خودفروخته شان مثل"شترمرغ" ازترس فقدان حاکمیت پوشالی شان، سردرشن نابینایی فرو برده اند؛ اماحقیقت انکارناپذیر این است که اگر"سوریه وعراق"باردیگردر تصرف کشورهای غربی قرار گیرند؛ با وجود تفاوت فاحش ساختاری سلاح های امروزی با صدسال قبل و وجود سلاح های کنترل از راه دور وحتی خارج ازجو زمین و توان نظامی درحال تغییر روزانه وسلاح های بازدارنده خواب استقلال عربی-اسلامی را هم نخواهد دید! ... واین نکته مهم: آب! آب شیرین!! سرفصل جنگ های آینده است! ✅سیدعلی اصغرموسوی @saapoem
مقـــــام زهـــــرا (س) به مدح زهرای اطهر آنکو ، پسندخاطر زبان گشاید ازای هرمصرعی به رویش ، دری زباغ جنان گشاید نگر مقام رفیع زهرا ، یگانه مولود میر بطحا که تا زندبوسه چادرش را ، ملک پرازآسمان گشاید به شأن اوآیه های قرآن زکوثراست وزقدر و انسان چوهست محبوبه‌ خدازان خدابمدحش زبان گشاید چو شیعه بگرفته دامن او به وقت ذکر محاسن او به دشمن تیره باطن او بگو که گوش گران گشاید گرفته ازاو ، فروغ انجم ، چو مهروماه سپهر طارم گره ز کار عموم مردم ، به هر زمان و مکان گشاید چوعقده افتد به کاروبارم ،ازآنکه تاب وتوان ندارم به زندگانی امیدوارم که بانوی مهربان گشاید ثنای آن بانوی مطهر ، کجا برایش بود میسر مگرکه شاعر ز طبع ابتر ، زبان به قدر توان گشاید. "عباس خوش عمل کاشانی"
بیدلانه🌺 هر شعر تری دارم در وصف تو موزون نیست آهنگ جنون دارد، پیچیده‌ی مضمون نیست در حسرت سرسبزی، همواره نمی سوزد وقتی که خزان رنگی، در حیطه‌ی قانون نیست با ردف و رَوی، هرگز از عشق نمی گوید! چون نبض غزل دایم، در قافیه موزون نیست از چادر لیلی‌ها، فانوس نمی گیرد وقتی که در این صحرا، یک لاله‌ی مجنون نیست آشفته تر از بیدل، پیوسته جنون دارد در کوچه‌ی اندیشه، از آینه ممنون نیست بی نظم ترین شعرم ممنون نگاهت باد وقتی که قلم‌ها را، یک جرأت افسون نیست 🌳🌲🌴🌷 سیدعلی اصغرموسوی قم /1375 چاپ شده در کتاب  ج۱۲ ص ۲۱۶سخنوران نامی معاصر-  گردآوری مرحوم استادسیدمحمدباقربرقعی(ره) 🌹 به عنوان نمونه اثر استاد سیدعلی اصغرموسوی @saapoem
آهنگی از دریا در این فصل شگفتی ها، در این شعر تماشایی نمی گنجد اگر در واژه ها، مفهوم زیبایی- از این رنگ هیاهوهای درهم، باز بیزارم بیا با خود ببر ، تا خاطرات سبز رویایی! نیاز مبرمی دارم به چشمانی پر از باران و آهنگی که می گیرد به خود، رنگ اهورایی به آرامی، چه زیبا، می نوازی دستهایت را دلم را می برد با خود، به ساحل های تنهایی بزن آهنگی از دریا، بزن آهنگی از باران ! به یاد خاطرات آخرین فانوس دریایی کویری خالی از احساس هستم، رنگ دلتنگی- همیشه بوده در من، ماورای این شکیبایی🍎 سیدعلی اصغرموسوی 1376- قم t.me/saapen
مؤسسه فرهنگی هنری سعا انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران: 📜گله از گرمی اشکم صف مژگان گله دارد زین آبله پا ،خارمغیلان گله دارد بر در یتیم است صدف دامن مادر یوسف عبث از تنگی زندان گله دارد ! تاریک شود خانه آیینه ز جوهر حیران جمال تو ز مژگان گله دارد این خواب به صد دولت بیدارنبخشند دل گر چه ازآن نرگس فتان گله دارد مقراض سر سبز بود خنده بی وقت از رخنه لب پسته خندان گله دارد از اختر خودزیر فلک ،شکوه نادان ماند به غریقی که زباران گله دارد درمانش همین است که با درد بسازد! دردی که ز ناسازی درمان گله دارد هر صبح فلک دفتری از شکوه گشاید پیوسته سیه کاسه ز مهمان گله دارد چون دانه بی مغز بود پوچ کلامش هر شوره زمینی که زدهقان گله دارد چون دست عروسان به نگارست سزاوار ! پایی که ز بیداد مغیلان گله دارد ما وگله از تلخی دشنام تو هیهات حرفی است که مور از شکرستان گله دارد چون سبز شود بخت من سوخته جایی کز بخت سیه چشمه ی حیوان گله دارد تن داد به همدستی دیو از دل سنگین از خاتم بی مهر، سلیمان گله دارد در عالم حیرت بود آرامی اگر هست "صائب "عبث از دیده حیران گله دارد میرزامحمدعلی خان صائب تبریزی(ره)💐📚 شهرت پنهان در سینه دل از دست عزیزان گله دارد این روزنه از تنگی زندان، گله دارد! خواهم که ببندم، درِ این خانه به هر کس آیینۀ من از غم مهمان، گله دارد چندی‌ست که در کوچۀ ما، پرده‌نشینی! مهتاب هم از شهرت پنهان، گله دارد بگذار برآید به سخن، ماه، که این دل - از قصۀ گیسوی پریشان گله دارد در غیبت تو، پرده‌دریهای سرشکم از غیبت این کوچه‌نشینان گله دارد ترسم که بگویی، دلت از خاک کویر است نا خواسته از قحطی باران گله دارد؟! وا کن به تماشا، کمی از راه نگاهم «از گرمی اشکم صف مژگان گله دارد» سیدعلی اصغرموسوی قم/1380 *مصرع از جناب صائب تبریزی مطروحه درانجمن ادبی محیط قمی @saapoem
غزل ۱۷٨ هر که شد مَحرمِ دل در حَرَمِ يار بمانْد وان که اين کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دلِ من عيب مکن شُکرِ ايزد که نه در پردۀ پندار بماند صوفيان واستَدند از گِروِ می همه رَخت دلقِ ما بود که در خانۀ خَمّار بماند مُحتَسِب شيخ شد و فِسقِ خود از ياد ببُرد قصّه ماست که در هر سرِ بازار بماند هر میِ لعل کز آن دستِ بلورين ستَديم آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بماند جز دلِ من کز ازل تا به ابد عاشق رفت، جاودان کس نشنيديم که در کار بماند گشت بيمار که چون چشمِ تو گردد نرگس شيوۀ تو نشدش حاصل و بيمار بماند از صَدایِ سخنِ عشق نديدم خوشتر يادگاری که در اين گنبدِ دوّار بماند داشتم دلقی و صد عيبِ مرا می‌پوشيد خرقه رهنِ می و مطرب شد و زُنّار بماند بر جمالِ تو چنان صورتِ چين حيران شد، که حديثش همه جا در در و ديوار بماند به تماشاگهِ زلفش دلِ حافظ روزی، شد که بازآيد و جاويد گرفتار بماند https://t.me/hafez_bekhanimm https://chat.whatsapp.com/DQDCNWfn7Kw21QeyuvHqoH