eitaa logo
مؤسسه فرهنگی، هنری «سَعا»
30 دنبال‌کننده
578 عکس
223 ویدیو
17 فایل
هوالجمیل،کانال مؤسسه فرهنگی،هنری(سرشت عشق ابد)"سَعا"،فعالیت درزمینه تالیف و تدوین پژوهش های ادبی،هنری،رسانه ای واجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
سید علی اصغر موسوی «سعا» شاعر، نویسنده، پژوهشگر ونظریه پرداز مکتب شعر امامیه: برخی فکر می‌کنند که حمایت حضرت زهرا(س) در راستای حمایت از شوی خود حضرت علی(ع) بوده اما حقیقت مطلب در ذات «ولایت» است نه در موارد خویشاوندی و مصلحت طلبی‌های معمول. آن روز که حضرت زهرا(س) به موضوع ولایت و احقاق حق امامت می‌پرداختند و آن همه سختی را برای «احتجاج» متحمل می‌شدند؛ به دلیل شناخت موضوع «ولایت» بود، نه موضوعی دیگر. اگر حضرت علی(ع) شوهر ایشان هم نبودند، باز از امر ولایت دفاع می‌کردند؛ چرا که موضوع ولایت یکی از نصوص اعتقادی تشیع و از فروع دین مبین اسلام است و قرآن نیز بر آن تأکید داشته است. خطبه‌ها، سخنرانی‌ها، گِله‌ها و شکوه‌های حضرت فاطمه(س)، فقط و فقط برای معرفی ولایت و ادامه راه رسول خدا(ص) بود؛ نه موضوع ریاست، حکومت و یا تحت سلطه قرار دادن امت اسلام. اهتمام حضرت زهرا(س) برای معرفی ولایت و امامت حضرت علی(ع) احساس وظیفه در حفظ اسلام و مسلمان بود؛ نه تصاحب قدرت و ثروت. ایشان می‌خواستند اسلام حقیقی در جوامع گسترش یابد نه اسلام سلیقه‌ا‌ی و نه اسلام سلاطین ایران و روم. همان اسلامی که متأسفانه تنها «پنج» سال حضرت علی(ع) حکمرانش بود و در طول همان پنج سال حقیقت دین اسلام برای بسیاری از مردم آشکار شد. نمونه و الگویی که برای پانزده قرن مورد مطالعه و عملکرد بسیاری از حکومت‌ها بوده و هنوز هم به آن مبانی آرمانی دست نیافته است. حکومت ولایی حضرت علی(ع) همان حکومت و ولایت مصداقی بود که حضرت زهرا(س) درباره‌اش با مردم و غاصبان حکومت به احتجاج برخاسته بود. اینک بعد از گذشت سالیان دراز مباحث امروزی حکومت در جهان اسلام باز با مصداق «ولایت» مطرح می‌شود و همان مبانی بعد از گذشت پانزده قرن، پلی از گذشته به آینده زده است، نه تنها آینده جهان اسلام که تمام جهان را در چتر حکومتی الهی و آرمانی، به نام «دولت کریمه حضرت مهدی(عج)» قرار خواهد داد. انشاءالله! https://telegram.me/holyfatemehzahra اگر گفته می‌شود همانند حضرت زهرا(س) بیندیشم، عبادت کنیم و یا زندگی کنیم، این همانند سازی غیر ممکن به نظر می‌رسد و منظور از توجه به رفتارشناسی اعتقادی ایشان به عنوان یک الگوی موفق الهی برای تکامل معارف دینی است. الگویی که نوع زندگی اش، اعتقادش، سیاستش همه و همه برای ما و نسل ما بهترین راهکار درمقابل فرهنگ‌های مصرفی و پوشالی بیگانه است. فرهنگ‌هایی که درطول تاریخ ثمره‌ا‌ی جز «تبعیض و بی‌عدالتی و فقر» برای کشورهای جهان اسلام و جهان سوم نداشته و نخواهد داشت تا زمانی که ملت‌ها به آرمان‌های دینی خود توجه نکنند. این تنها اعتقاد به اصول و مبانی دین است که مساوات و عدالت را ضمن رعایت حقوق هم نوعان، برای ملل مختلف جهان، به ارمغان می‌آورد. 🌹📚ازکتاب :فاطمه (س) مادرتمام خوبی ها"/گردآوری و تحقیق" سید علی اصغر موسوی "سعا https://eitaa.com/saapoem
🌴دولت زهرایی🌷 غروب غرق شفق مویه گر ، که ای عالم: نثارکن به شب تیره گون غم ، شبنم ! مدینه با ستم اهل خدعه ویران شد ! اگرچه ظاهرا از رونق اش نشد هم ،کم نپرس جان فرشته ، هنوز من گیج ام ! "تمام شد!" خبرش رفت تا ثریا هم تمام شد! همگان درکنار هم باشید بدون "ام ابیها" که راحتید از دم ؟! "سقیفه" شد "عسل" چشم های "خرس"آلود گرفت جرات حق خواهی از شما ، کم کم به حال مضحک تان خنده می زند هستی ! چگونه گریه شما می کنید در ماتم ؟ صدای حضرت دریا گرفت خاموشی بسا که گوش شما شد کرانه ای محکم! صدای حضرت دریا ، هنوز می آید ... اگرچه خاک نهان کرده در دلش زمزم ! زلال دولت زهرایی اش ، به صبحی سبز کنارکعبه عیان می کند گل و خاتم .🌷🌴 مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی 20 بهمن ماه 97 سوم جمادی الثانی 1440 🌴🌷🌴🌷🌴 @saapoem
فاطمه ذات تمام خوبی‌ها و مادر تمام نیکی‌ها http://payamezan.eshragh.ir/article_54497.html
منظومه یاس کبود، سروده محمد شجاعی در سوگ پدر(1) تا که در بستر پیمبر دیده بست کوهِ غم بر شانهٔ «زهرا» نشست چون«رسول الله» در خاک آرمید «فاطمه» را هیچ‌‌کس خندان ندید بس که می‌گریید افتاد از نفس ناله‌اش را برنمی‌تابید کس بعدِ بابا قصه‌ای غمبار داشت در دل خود ناله‌های زار داشت از لباسش بوی او را می‌شنید جامه‌اش را بر دو دیده می‌کشید در اُحُد گَه اشک حسرت می‌فشاند روی قبر «حمزه» غُصه می‌نشاند عقدۀ دل گه به صحرا می‌گشود گَه به خانه سوگ برپا می‌نمود تا نهان دارد ز خلق اندوه و درد سایبانی در «بقیع» ایجاد کرد با عزیزان بر حصیری می‌نشست از غم او قلب مولا می‌شکست «بیت الاحزان» رازها در خویش داشت روزهایی مثل شب در پیش داشت... ادامه دارد در غربت امام علی علیه السلام(2) مرگ بابا ماتمی جانسوز بود درد «مولا» زخم بر زخمش فزود پرچم کین غاصبان افراختند بین امت اختلاف انداختند از خلافت چون علی محروم شد فاطمه بنت نبی مصدوم شد من چه گویم آنچه بر مادر گذشت «فضّه» گوید آنچه پشتِ در گذشت حملۀ دشمن شکست آیینه را شعله‌ور کرد آه داغ سینه را یاسِ باغ حضرت خیرالبشر داشت آیا طاقت دیوار و در؟ ناشکفته ماند این راز شگفت از چه رو زهرا از آنان رو گرفت غصه‌ای دیگر بر او آمد فرود قصۀ باغ فدک بر غم فزود دور شمع مرتضی جانانه سوخت در حریم عشق، چون پروانه سوخت وصیت به امام علی(ع) فاطمه با غصه چون همراه شد در خزانی عمر او کوتاه شد داشت در دل شوق دیدار پدر از سروش غیب هم می‌شد خبر وقت مرگش با علی واکرد راز گفت بنشین ای امیر سرفراز این وصیت را تو در خاطر سپار دِه به شب غسل و به شب در خاک دار تا نگیرند امت پیمان شکن آشکارا چوبۀ تابوت من دُرّ خود را سعی کن پنهان کنی راز خود را از همه کتمان کنی کن نهان از چشم، نور ایزدی تا نبیند کس فروغ احمدی تابوت دیواره‌دار گفت ای «اسما» بیا پیشم نشین من به زودی می روم زین سرزمین لیک، از تابوت‌های بی‌جدار هستم از ژرفای دل اندوهبار موقع تشییع، بر این باورم که نمایان است حجم پیکرم گفت ای بانو غم از تو دور باد از عجم، نوعی دگر دارم به یاد آنگه اسما با تلاش و ابتکار ساخت تابوتی چنین دیواره‌دار فاطمه لبخند زد آن را چو دید با دل آسوده از غصه رهید این نخستین خنده بود از آن جناب بعدِ معراج رسول مستطاب روز دیگر دختر خیرالبشر داشت شوق دیدن روی پدر گفت: ای اسما! وداع آخر است میزبانم حضرت پیغمبر است شادم از رفتن به مُلک جاودان کن علی را با خبر چون رفت جان سوی قبله روی کرد آن حق‌نهاد پلک را آرام خود برهم نهاد بر رخ او پرتوی از حق دمید روح بانو نزد بابا آرمید... ادامه دارد
منظومه یاس کبود، محمد شجاعی غمنالهٔ امام علی علیه السلام(3) تا که مولا مرگ زهرا را شنید پیش چشم خود جهان را تار دید گشت از اندوه، نقش بر زمین رفت در خانه پریشان، دلغمین آه، ای تنهاگل نیلوفرم آه، آه، ای مهربان چون مادرم آه، ای یاس کبود باغ من بعدِ بابا تازه کردی داغ من آه، ای مظلومۀ بی یاورم از تو من مظلوم‌تر، تنهاترم رفتی و از دیده‌ها پنهان شدی زود جانا، بر پدر مهمان شدی بعدِ تو ای هستیِ من را پناه گفت باید دردِ دل‌ها را به چاه دردهایم گشت افزون‌تر ز پیش من شدم چون تو غریب شهر خویش... نالهٔ مدینه و غسل شبانه(4) در مدینه غصه بی‌اندازه شد قصۀ داغ پیمبر تازه شد ناله از هر سوی، می‌آمد به گوش سیل مردم سوی مولا در خروش تا فلک می‌رفت سوز اشک و آه کودکان گِردش چو هاله دور ماه گفت با آنان امیرالمؤمنین ای فروغ چشم ختم‌المرسلین روح مادر غمزده، چشم‌انتظار رفت سوی رحمت پروردگار هان بیایید این وداع آخر است آخرین دیدارتان با مادر است آه، از این ماتم جانکاه، آه از یتیمی، از غریبی آه، آه آن یکی می‌گفت ای مادر بیا جانِ بابا، جان پیغمبر بیا آن یکی بر دست مادر می‌فتاد آن یکی صورت به پایش می‌نهاد آن یکی بر گِرد مادر می‌دوید از رخ او اشک ماتم می‌چکید آن یکی هم نای بنشستن نداشت قلب آنان تاب بشکستن نداشت آن یکی پروانه‌سان می‌خورد تاب پیش او چون شمع می‌گردید آب * پشتِ در مردم همه آسیمه‌سر کی تنِ پاکش برون آید ز در پس« ابوذر» بین مردم ایستاد گفت: در تشییع، وقفه اوفتاد رفت بیرون، هر کسی بیگانه بود ماند هرکه رازدار خانه بود چند مردِ آینه‌کردار ماند «بوذر» و«سلمان» و هم «عمار» ماند چشم‌ها چون نیمه‌شب درخواب شد مرتضی بار دگر بی‌تاب شد پیکر او را شبانه غسل داد اشکریزان سر به دیواری نهاد آه، ای یاس غم‌انگیز کبود مثل تو هرگز در این عالم نبود در مدینه باز هم تنها شدم باز هم بی یار و بی زهرا شدم... ادامه دارد
از منظومه یاس کبود سروده محمد شجاعی دفن غریبانه(5) دشت، تار و شهر، آرام و خموش آسمان می‌بُرد تابوتی به دوش «حیدر» از دل ناله‌ای غمناک کرد چون‌که ماهِ خویش را در خاک کرد آه، دنیا! این مزار فاطمه است اشک‌هایم یادگار فاطمه است گفت آنگه ای رسول خوش‌کلام بر تو باد از من درود از من سلام این که آمد، کوثر والای توست این همان زهرای بی‌همتای توست از فراقت زهر محنت می‌چشید از دل خود آه حسرت می‌کشید کی رَوَد فصل خزان از یاد من کی رَوَد غم از دل ناشاد من بین من با او در این ملک وجود این فراق نابگاه افتاد زود عمر من هم در عزاداری گذشت روز در غم، شب به بیداری گذشت آمدم با اشک‌های جاری‌ام شرمسارم زین امانت‌داری‌ام نور چشمت بود غمگین از فراق بازخواهد گفت، درد اشتیاق می‌گشاید قفل این گنجینه را شرح خواهد داد درد سینه را بشنو اسراری که او در خود نهفت با کسی حتی به من از آن نگفت جز خدا از درد من آگاه کیست؟ همدم من هیچکس جز چاه، نیست صبر خواهم کرد در این های و هو استخوان، گویی که دارم در گلو صبر خواهم کرد بر خاشاکِ چشم نیست هنگام بروز قهر و خشم در فضایی که غبارآلود هست دیده و لب را فرو بایست بست تا بمانَد تا ابد در روزگار نام و آیین محمد پایدار سال‌ها باید مرارت پیشه کرد با تحمل حفظ اصل و ریشه کرد ____ روزگاری این فضا خواهد شکست می‌شکوفد در بهاران هرچه هست می‌رسد مژده، سرآید انتظار می‌شود روشن دل از بوی بهار ابر ظلم از روی دنیا می‌رود آفتاب‌ عدل پیدا می‌شود _ در مدینه هم مزاری بی‌نشان می‌شود در آن زمان گوهرفشان کاجهاج کاجها تاجها راجها آماجها موج آسا زائرانش را ببین همچو روز با شکوه اربعین در همان‌جا با دو دست احترام می‌فرستند این‌چنین بر او سلام: ادامه دارد
محمد شجاعی سلام بر فاطمه(6) السلام ای فاطمه بنت رسول السلام ای راضیه، زهرا، بتول السلام ای دختر خیرالبشر السلام ای حاصل عمر پدر السلام ای پارهٔ جان نبی السلام ای روح و ریحان نبی السلام ای دختر پاک خلیل السلام ای آشنای جبرئیل السلام ای بنت والای امین ای درخشان‌ْگوهرِ خُلدِ برین السلام ای غمگسار مِهرکیش السلام ای مادر بابای خویش السلام ای بانوی والاگهر گفت بابا «ای فدای تو پدر» السلام ای همسر مولا علی «افتخار هر نبی و هر ولی» السلام ای یار معصوم امام مام پاک یازده نور تمام السلام ای جلوه‌گاه آفتاب السلام ای روح آیات کتاب السلام ای روشنای قلب دین جلوهٔ روح الهی در زمین السلام ای آیت شمس و قمر روح والفجر و ضُحی، نجم و سحر السلام ای حجت پروردگار ای امین رازدار کردگار السلام ای منبع فیض تمام السلام ای دور گردون را قوام السلام ای معنی خیر و شرف السلام ای آفرینش را هدف السلام ای چلچراغ دُرفِشان کوکب نورانی هفت آسمان السلام ای همنشین فرشیان السلام ای همکلام عرشیان السلام ای شور «مِشکات» سحر فاطمه، ای «لیله القدر پدر» السلام ای مظهر مهر و صفا اختر تابندهٔ برج وفا السلام ای معنی سعی و طواف گوهر گنجینهٔ شرم و عفاف السلام ای روح تسکین و قرار اسوهٔ حُجب و حیا، اوج وقار السلام ای حضرت «خیرالنسا» بانوی والای «اصحاب کسا» ای فروغ دیدهٔ خیرالبشر گفت در وصف مرام تو پدر: حضرت زهرا گلی چون مریم است برتر از گلبانوان عالم است بَهجَت دل، پارهٔ جان من است نور چشم و روح و ریحان من است شوق جنت چونکه پیدا می‌کنم بوسه بر سیمای زهرا می‌زنم _ فاطمه، ای دختر یاسین و نور جلوه‌ای از آتش موسی به طور آتش خشم خدا در خشم توست نهر کوثر چشمه‌ای از چشم توست با جلال و جاهِ تو ای سَروَرم رو به درگاه خدا می‌آورم: یارب از عالم بلا را دور کن از صفا و عاطفه پرنور کن
هوالعلیم نکته: "آنارشیسم ادبی!!" معنی آنارشیسم : در ادبیات و شعر یعنی" بی نظمی، هرج و مرج، ژاژخایی و بی قانونی در ساختار ادبی و محتوای فکری! متأسفانه ادبیات آئینی(بخش اشعار مناسبتی و زبانحال و مداحی) امروزبه علت انفصال پیشکسوتان فرهیخته از انجمن ها و جوانگرایی و جوانزدگی جامعه در حال زوال ایران، دچار نوعی یاوه گویی و یاوه سرایی شده است که در عکس مطلب برخی از آنها را مشاهده می کنید! عدم نظارت کافی بر انتشار اشعار، احادیث، تصاویر و شوربختانه "تصاویر و فیلم هایی که توسط هوش مصنوعی" ساخنه می شود، نوعی "هلوکاست فاطمی" را داردشکل می دهد که در آینده "مصائب حاشیه ای آن بر متن مصیبت" غلبه خواهد کرد و به بدترین شکل "احتجاج ولایی حضرت زهرا سلام الله علیها" را بی رنگ خواهد کرد!! هشدارامروز حقیر به کسانی است که از سرایش و خوانش شعر و مداحی دارند" توبره" پرمی کنند(چه توبره خوشنامی، چه توبره عنوان و چه توبره اشکم خودواحشامشان)"!!! برحذر باشنداز این"آنارشیسم ادب آیینی"که در نهایت" خَسرة الدنیا و الاخرة" خواهند شد و نصیبی از امیال زودگذر آن نخواهندبرد!! جهان درحال" تغییر ماهیت از جهل به علم است" و چندان طول نمی کشدکه این هرج و مرج را عُقلای قوم برنتابندو به این فضای افسارگسیخته شعرومداحی پایان بدهند! تجربه" ایام انتهایی عهدصفوی"و"دوران نکوهش بار قاجاری" ثابت کرده است که ژاژخایی فرصت طلبان چندان هم طول نخواهد کشیدچرا که" علامه محدث نوری(ره)هاو شهیدمطهری ها(ره)درراهند، ان شاء اللّه اللَّهُمَّ أجعل عواقب امورنا خیرا بحق الفاطمه، آمین یارب العالمین ✅✍️سیدعلی اصغرموسوی قم، ١۵ آذر ١۴٠٣ @saapoem
هوالحی الذی لایموت درگذشت ناگوار جوان برومند ناکام" آقای مهدی اسلامی رحمت اللّه و رضوانه علیه" را به والدین محترمش بخصوص دایی ارجمندم جناب آقای ابوالفضل اسلامی تسلیت و تعزیت عرض می کنم، امیدوارم خداوند نهایت صبر و تحمل این مصیبت را به والدینش عنایت فرمایند ان شاء اللّه. جهت شادی روح اموات و این جوان برومند ناکام فاتحه ای با صلوات بر محمد و آل محمد عنایت فرمایید :اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، اللهم غفرله بحق محمد و آل محمد، آمین یارب العالمین 🌷 از دوستان معزز خواهشمندم در صورت امکان برای این جوان برومند امشب" نماز لیلة الدفن" قرائت فرمایند، اجرکم عند اللّه کثیرا 🙏
نکته: نوستالژی : "پیش بینی"های حقیر فقیر از اوضاع "گذشته، حال، آینده" در طی یک دههٔ گذشته و درست از آب در آمدن آن! (صرفا جهت اطلاع) ✅ سیدعلی اصغرموسوی شاعر، نویسنده، پژوهشگر رسانه، هنر و ادبيات @saapoem
سلام علیکم و رحمة اللّه از" ١۶ آبان١۴٠٣ تا امروز که" ٢١ آذر ١۴٠٣ "است، فعلا " ٣۶ روز" است که محموله پستی بنده که" کارت ايثار ملی" است، توسط اداره پست (آن هم پست پیشتاز) در راه وصول از تهران (پایتخت حکومت اسلامی ایران) به قم (ام القری جهان اسلام) است!!! ✅پ. ن : تعجب ندارد اگر کشوری با تمدن و فرهنگ اصیل رومی _عربی مثل سوریه در طی ١٠ روز در اختیار عده ای تروریست قرار می گیرد!!! کشور ما خیلی وقت است که از دست رفته!!! منتهی ما مثل" خرگوش" در خنکای برگ های" چغندر قند" به " خواب قیلوله" مشغولیم!!! فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَار🏴✍️📚
🌷 هوالحی الذی لایموت شب جمعه، شب رحمت ویادعزیزان رفته تاملکوت. به یاداموات بزرگوارمان،جمیع شهدای اسلام، شهدای کرب بلا، شعرا،علما،اندیشمندان، مادحان ادبیات دینی، فقرا وتمام بی وارثان وبدوارثان و تمام محرومین جامعه جهانی شهدای مظلوم فلسطین، لبنان، غزه و همچنین «والدین و یاسمین دخت »بنده واموات محترم اعضای گروه در این شب آکنده از آه و اشک و «صلوات بر اهل بیت سلام اللّه علیهم اجمعین » است، «فاتحه» ای با صلوات بر محمد و آل محمد، عنایت کنید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم من الجن و انس، من الاولین والآخرین، آمین یا رب العالمین عظم اللّه اجورنا و اجورکم واجرکم عنداللّه کثیرا💐 @saapoem https://eitaa.com/saa_institute 🌷🖋️📚
متن ادبی ((«سوگ‏نشین نهر علقمه»)) سید علی‏اصغر موسوی مادر؛ مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند و نگاهش بر افق، که آیا «کاروان عشق» را بازگشتی خواهد بود؟ مادری که دلش برای همیشه در کنار «نهر علقمه»، سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت در زیبایی و شجاعت! مادری که دلش در میدان «قتلگاه» بود و نگاهش بر آسمان، که چه وقت، «ماه»، بار دیگر خواهد تابید! مادری که یک عمر، دست از «حسین حسین» گفتن بر نداشت و تمام غریبانه‏هایش را، حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه‏السلام همراهی کرد! مادری که «ام البنین علیهاالسلام » بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا، تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزه‏ها روایت می‏کرد! مادری که حتی کوچه‏های «مدینه»، مرثیه‏سرای اندوه سترگ او شدند و به استقامت و صبر او ایمان آوردند! مادری که «وفا»، اولین درس زندگی و «شجاعت»، عالی‏ترین سرشت همسری‏اش بود و «صحبت»، بالاترین باور مهر پروری‏اش مادری که برای همیشه، با ناله‏های نینوایی، به یاد پسرانش، لالایی سرود و سروده‏هایش را فرات، هر روز، هنگام غروب نجوا می‏کند! مادری که بعد از شهادت «عباس علیه‏السلام »، دیگر به ماه نگاه نکرد و آسمان مدینه، نعمت نورافشانی‏اش را از دست داد! مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند و دل از «گودال قتلگاه» نگرفت و فریاد «یا حسین»اش را نه‏تنها در مدینه، که از صحن مطهر کربلا می‏توان شنید! درود خداوند و سلام پاکان، بر روح بلند و وفاداری بی‏نظیرش باد! روح آسمانی‏اش، در سایه سار کوثر، شاد، و شفاعت بشکوهش، دستگیرمان باد!  12 ارديبهشت 1388  بازدید: 8797 https://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=6902 🌷 https://old.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Bastegan/Ommolbanin/87/Adabi.aspx 🌷 https://alzahra-goldasht.kowsarblog.ir/%D8%B3%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%87%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%82%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-1 🌷 https://webmail.eslamshahr.ir/fa/news/47598-%D8%B3%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%87%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%82%D9%85%D9%87.html 🌷 https://fa.mouood.com/12781/%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B1%D9%88%D8%B2/%D8%B3%D9%88%DA%AF-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%87%D8%B1/ 🌷 https://eitaa.com/saa_institute 🌷🌴
آیت عشق آیت عشق از ازل با نور زهرا جلوه کرد سبز شد، هم ارتفاع سرو طوبا، جلوه کرد از دل «لَولاک » تا جوشید رنگ عترتش در میان آسمان ها، نور زهرا جلوه کرد هاله درتصویر"عصمت"ترجمان عشق بود! در ضمیر باطنش «أنتم جمیلا»، جلوه کرد دست بر دستاس تا می برد، می گفتند:باز - زهرهٔ زهرای حق در کهکشان ها جلوه کرد گاهوار کودکانش: خطه ای از عرش بود کربلا یا که مدینه یا که هرجا جلوه کرد نام طه' هم که مصدر بر سرشت انبیاست در مرام حضرت «اُم ابیها» ، جلوه کرد اندکی از پرتو ذات جمال ِ فاطمه «س» است آنچه در آیینهٔ دنیا و عُقبا، جلوه کرد! می شود عطر ظهورش باز روزی منتشر در سحرگاهی که خواهد سمت فردا، جلوه کرد افتخار شعرم از مهر «علی» و آل اوست سعی عرفان «سعا» باعشق طاها جلوه کرد مکتب شعر امامیه مکتب شعر دینی در ایران سیدعلی اصغرموسوی قم - ۲۶ آذر۱۴۰۲ ۳جمادی الثانی ۱۴۴۵ https://eitaa.com/saapoem 💐📚✍️
هوالحکیم ✅ «دکتر» نیستم! از همین دیباچه گویم در تحجّر نیستم خرقه‌دار بی‌ریا، اهل تظاهر نیستم! روزگاری را که در آن، زندگی جز مرگ نیست! حسرت‌آرای تکثّر در" تکاثر" نیستم جاری جوّ شهودم، آسمان‌پوی عروج خالی از پَر گرچه، اما از هوا پُر نیستم کاش می فهمیدی‌ام وقتی به تمکین قفس - ادعا کردم که در بند عناصر نیستم! سال‌ها در کوچه‌های مردمان دُم‌پرست دَم‌به‌دَم در خویش نالیدم که اُشتر نیستم! بار کوهان داشتن تقبیح درک جوهر است درس شمشیرم به دوران، گر بهادر نیستم! واژه واژه دهخدای رمز و راز حکمت‌ام شرمگین از چامگان یا که تشاعر نیستم "حافظ"و"سعدی"منم، درعصر تلقیح شعور وارث "شعر" م، ادیبم، گرچه" دکتر"نیستم !! حق حقم، پیرو حقم، به"حق"ملحق که من با "علی" پیوند حق را جز تواتر نیستم عمر خود را صرف مدح دودمانش کرده‌ام با کسی جز دشمنانش، در تنافر نیستم نه طمع بر سلسبیل و نه به رضوان پای بند! نوکر محض «علی»، در توبه چون حُر نیستم گرچه تندیس گناهم، باکم از دوزخ چرا !؟ مرد عشقِ سوختن، اما تباشُر نیستم می‌پسندد، می‌پسندد، حق مطلق چون خداست می‌دهد، یا می‌ستاند! اهل غُرغُر نیستم با«سعا»دیروزمی‌گفتم که"قم"یادتو نیست؟! در پی اثبات حرفم با تلنگر نیستم یا به نوعی با کسی از اهل بازار سخن در جدل یا بحث یا نقد و تهاتر نیستم! آشکارا در شکیب از رنج‌های بی‌شمار با غزل‌ها سرخوشم، لنگِ تفاخر نیستم سیدعلی اصغرموسوی قم - ٢۵ آبان ١۴٠٣ @saapoem https://eitaa.com/saapoem https://eitaa.com/saa_institute
یلدای بردگان روزها در چشم ما یلدا، شما دنبال شب! چشم ما دنبال روزن، چشم تان برخال شب روزگار ما چو موش کور دائم شب نگاه! بخت تان همواره میمون، برکف امیال شب! رونق افزوده هاتان شمع بیت المالِ عشق گاز ما حسرت فقط، بر سیب های کال شب دردهک صفریم و در بزم عدالت، مستمند نحس دائم، در جمال و درجلال و فال شب! پیرو پاک ولایت در شعار و جنگ و ختم! در زمان عیش بَرده! مفلس کفمال شب!! ای بهانه کرده یک شب را برای عیش و حال در کنار منقل ات محفوظ از اسهال شب - رنگ کمتر زن به ما، یلداییان خلقتیم! مثل تقدیر" سعا"، هر روزمان پامال شب! سیدعلی اصغرموسوی قم - ٢٧ آذر ١۴٠٣ @saapoem