eitaa logo
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری" سعا"
113 دنبال‌کننده
797 عکس
290 ویدیو
23 فایل
انجمن پژوهشی ادبی-دینی-عرفانی، اجتماعی و متون نثر ادب دینی دبیر انجمن : استاد موسوی #سعا قم : خیابان بعثت - بعثت ١۶ - پلاک ۶۶
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالعلیم💐 قامت ادراک قامت ادراک تو، شعر مرا آیینه نیست! اینکه می گویم دلیلش از نفوذ کینه نیست قامت ادراک باید خاکسار حق شود در تو جز گَرد تظاهر، گوهر آیینه نیست! در هزاران سال اوراق سحر تابیده را خوانده ام درسی که درکش جز به سوز سینه نیست حق مرا در فقر داده خلعت سوداگری! فخرمن جز عشق آن«آتش‌گر آدینه»نیست عاشقم، جایی که تو حتی نمی دانی چرا؟ عارفم، آنجاکه قدّت درخور پشمینه نیست ! ای معمایی ترین«گنج»گذشته از عدم «شعر»ناب من!که جایت جزدل گنجینه نیست با دو بال«عقل و عشق»آزادشو ازاین قفس روزگاراین«دیار»آن خوگر تهمینه نیست! بس که پرورده به دامان مردمان کج‌نهاد! در بساطش صحبت آسایش دیرینه نیست تو رهایی از غم دنیا و اُخری، چون «سعا» داغ عشقت مثل پیشانی، رهین پینه نیست سیدعلی اصغر موسوی 14 بهمن 1402 https://eitaa.com/saa_institute @saapoem 🖋️📚🖋️📚
هوالعلیم💐 قامت ادراک قامت ادراک تو، شعر مرا آیینه نیست! اینکه می گویم دلیلش از نفوذ کینه نیست قامت ادراک باید خاکسار حق شود در تو جز گَرد تظاهر، گوهر آیینه نیست! در هزاران سال اوراق سحر تابیده را خوانده ام درسی که درکش جز به سوز سینه نیست حق مرا در فقر داده خلعت سوداگری! فخرمن جز عشق آن«آتش‌گر آدینه»نیست عاشقم، جایی که تو حتی نمی دانی چرا؟ عارفم، آنجاکه قدّت درخور پشمینه نیست ! ای معمایی ترین«گنج»گذشته از عدم «شعر»ناب من!که جایت جزدل گنجینه نیست با دو بال«عقل و عشق»آزادشو ازاین قفس روزگاراین«دیار»آن خوگر تهمینه نیست! بس که پرورده به دامان مردمان کج‌نهاد! در بساطش صحبت آسایش دیرینه نیست تو رهایی از غم دنیا و اُخری، چون «سعا» داغ عشقت مثل پیشانی، رهین پینه نیست سیدعلی اصغر موسوی 14 بهمن 1402 https://eitaa.com/saa_institute @saapoem 🖋️📚🖋️📚
📜همآورد - شریک جنایت شدن، شیوۀ مرد نیست! چنین گفت مادر، کلامش اگر سرد نیست جبین بوسه داد و فرستاد در کام جنگ که فرزند من را به دنیا، هم‌آورد نیست! ** کجایید مادر؟ که در روزگار سراسر فریب سخن از مرام و جوانمردی و مرد، نیست! تظاهر مدارانِ خوش پوشِ دین باورش هم اندوه بیکار و معتاد و ولگرد نیست اگر ادعایی به دین‌داری و بینش است مواعیظ و انذار، جز طعنه و طرد نیست! به جز عُزلت و فقر، فرهنگ بی چاره را بهای شب و روزِ عمری تلف‌ کرد، نیست! همه آتش‌انداز این خرمن گندم اند! فسادی که در اجتماع است، در فرد نیست نگو اختلاس و زمین خواری از دشمن است که این طُرفه اکسیر در دست نامرد نیست! همین مردهای به ظاهر جمیل الکلام که در قلب نامردشان، ذره ای درد نیست! به نام خدا ، حق ما برده و خورده اند ! که در دست مستضعفان جز هوا - گرد نیست! »« به قانون تبعیض ،باید که تبریک گفت! حقیقت اگر تحت پیگرد، نیست🔏⚖️🤓 سیدعلی اصغرموسوی قم- دیماه 1397   📚 @saapoem t.me/saapoem
نکته : ملت ایران معمولا به سه دسته تقسیم می شوند : درست مثل مثلث «متساوی الساقین» که سه ضلع دارد(اما مغایر) ضلع اول سمت راست «ثروت مندان خوش گوشت»! ضلع دوم سمت چپ «سیاست مداران خوش پوش»!! و ضلع مفلوک سوم «ملت محروم دم نوش»!!! (ضلع سوم همان ضلعی است که در این فرمت نه نام دارد، نه شهرت، نه فرصت و نعمت!) یک عمر رنج کشیده که آن دو «ساقه» تنومند و ایستا بماند!!! ساق سمت راست با خوشگذرانی و تجمیع ثروت، ساق سمت چپ با دروغ و تظاهر و اعمال قدرت، همیشه «انگل» بودن خودش را به «ساقه زیرین و ضلع نامتقارن» تحمیل کرده است و این «مدل زیستی» سرنوشت دیرین ملت ایران تا قیامت خواهد بود!!! متأسفانه! ☹️😷☠️
غم قم 🍂 ✍ پنجاه هم گذشت، مقیم غم ِ«قم» ام در ازدحام مردم کم خاطره، گم ام! عزلت نشین خلوت دل گشته سال هاست آزرده از تظاهر ِتقوای ِ مردم ام «شاعرشدن به «شهر قم»از «کُفر»بدتر است! ✔️ خالی تر از عمارت بعد از تهاجم ام!! شیری که بود معرکه پرداز خشم و خون اکنون بدون پنجه و دندان، فقط دُم ام!!! ساغر به دست ها، همگی جور ِ«جم» زدند همچون «غدیر»، مست تماشاگه ِ«خُم» ام! شعرم رهین منت دونان نمی شود مهرآفرین ِدرک ِ «سعا» در تفاهم، ام ✅📚🌴 سیدعلی اصغرموسوی قم /مرداد۱۳۹۸ @saapoem
ترشی سیب 🍎 سقوط می کنم از اوج در فراز و نشیب که خواب من شده ویروسی از جماعت سیب بدون صحبت قانون جاذبه، هر شب از آسمان به زمین می کشم، بساط رقیب گمان کنم که همین چند سال قبلی بود کنار جادۀ ده می فروخت ترشی سیب کنون گرفته تریبون مجلس و هر دم بساط می کند انواع گفتمان سر شیب ! ویار ترشی خاله ونوس تهرانی همیشه حامله را می دهد ندیده فریب! زن قشنگ و سه تا خانه در لواسانات علاوه بر دو، سه مورد طلاق و طرد عجیب! بزک کنان سر هر ماه، پول هنگفتی به لطف کشور اسلامیان زده بر جیب زمانه را بنگر، کامیار گیوه فروش - خریده باغ و زمین تازگی، هَزار جریب! خر م نخوان ! که نفهمی کمال دانایی ست در آن دیار که یابو گرفته نام نجیب! اگر نجیب تویی! نانجیب بودن بِه! اگر خطیب تویی ،مرده باد هر چه خطیب! اگر نصیب من از زندگی، پشیمانی ست؟! چه جای شُکر، بگو تف به بذر هر چه نصیب! عدالتی که فقط بوق می دهد سرویس و دولتی که فقط می دهد زمانه فریب! چگونه در عمل از رنج مردمان کاهد؟ چگونه درک کند، فقر را لهیب و نهیب!🔏⚖️📚 سیدعلی اصغرموسوی قم- دیماه 1397 📚 @saapoem t.me/saapoem
(بدکیشان) چنان از نخوت این کژمنش مردم گریزانم که پنداری ز نیش مهلک کژدم گریزانم بتَر از نیشِ مَردم نیشخند مدعی باشد گر از کژدم هراسانم ازین بی دُم گریزانم به دیگ جور مَردم سوختم در پیله‌ی خدمت کز ایشان حالیا چون کرم ابریشُم گریزانم همه از انجم اقبال خود شادند لیکن من ز بدبختی هم از اقبال و هم انجم گریزانم ز خویشان دغل آن‌گونه بیزار و بری گشتم که گویی از دیار و شهر و باب و اُم گریزانم گرهْ بر تارهای فکرم افکندند بدکیشان که از خود چون کلافی گشته سردرگم گریزانم درین میخانه چون غیر از خماری نیست مستان را ز پیر و ساقی و جام شراب و خم گریزانم بوَد پیراهن فقر و قناعت در برم اما ز ننگ جامه‌ی ابریشَم و قاقُم گریزانم اگرچه زادگاه (شمس) شهر قم بوَد اما ز بس دیدم زیان از قم ز نام قم گریزانم شادروان سید علیرضا شمس قمی
ای از دیار حسن تو سیمین‌بَران بُرون وی در برِ تو بلبل شیرین زبان زبون حوران خلد با همه حسن و جمال خویش از حسرتت گرفته به باغ جِنان جنون در کاخ حسن و لطف و ملاحت بُتا تویی اندر میان جامعه‌ی دل‌سِتان ستون خون جگر که ریخت ز جورت مرا به دل دارد روان به چهره‌ی زردم عیان عیون زخم درون خود، ز تو پنهان نموده‌ام خواهی گواهِ گفته‌ی من بردران درون تا رخ بتافتی ز من ای مَه! به شام هِجر بر من رقیب، گشته ملامت کنان کنون آن آشنا دمی چو بُوَد غم‌گسار من سازم همیشه رایت بیگانگان نگون یا بر دلم نشین و نشان آتش دلم ... یا آن‌که مِهرت از دل زارم بران برون خون میچکد ز دیدهٔ (شمس قم) از غمت جانا زبانِ حالِ دلم را بخوان به خون . شادروان سید علیرضا شمس قمی heitaa.com/shamseqomi
74.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📗فرازی از درس«آیین زندگی»(اخلاق‌کاربردی) 🔻موضوع؛ آداب تعلیم و تعلّم ✅ کسب علم نافع واولویت در معرفت حق 🔸 انواع علم؛ ۱- واجب ۲- مستحب ۳- مباح ۴- بیهوده ۳- مضر وحرام 🔸اهمیت علم از منظر دین مقدّس اسلام 🔹بیهودگی اکثر اطّلاعات ما 🔸نقش رسانه در ترویج اطّلاعات غلط یا بیهوده ♥️ استاد دکتر«» 🏢 دانشگاه آزاد واحد یادگار امام خمینی(ره) 📼 ضبط وارسال«سید محمد پارسا میری»- 👨‍🎓دانشجوی‌رشتهٔ «حسابداری» 🗒۱۴۰۳/۹/۵ 🆔 @banavayeneynava 🦋🏵🍃
نکات تعجب آمیز خبری : ١- در متن و حاشیه اخبار دیدم که در اسرائیل برخی به مسئولین اجرایی در محافل و میزگردها و گفتگوی تلویزیونی شان اعتراض می کردند! (چیزی که در کشور ما با وجود مسلمان بودن و پیروی از مکتب تشیع امامیه، امکانش ابدا وجود ندارد!!) ٢- دیدم (درنهایت شادمانی) بازگشت جمعی جنگ زدگان جنوب لبنان را با خودرو های خارجی از قبیل :بنز و "ب ان دبلیو " و کره ای و آمریکایی و اروپایی و... (که هرکدامشان در کشور ما حتی به قیمت استوک بالای یک میلیارد تومان در ایران ارزش دارند!!!) ٣- صحبت هایی از رؤسای قوای" مجریه" و "مقننه "که یکی دم از" محرومین" می زند(که بحث نا ترازی ها و عدم ثبات ارزش پولی و نبود در آمد بخصوص در حوزه فعالیت خودم که نویسنده "حق التالیفی" هستم و عملاً "بیکار"!!) ودیگری که در حضور خبرنگاران دم از "وعده صادق ٣" می زند (علی‌رغم تلاش بسیاری از سیاست مداران جهان برای ایجاد ثبات در خاورميانه و پایان کامل جنگ در منطقه!) و.... و.... و.... اللَّهُمَّ أجعل عواقب امورنا خیرا بحق محمد وآل محمد، آمین یارب العالمین
مافیای شاعران! پالرمو ، سیسیل ، ... به نام "دین" به کام "ریا"! "حوزه هنری" که یادگار بنیانگذارکبیرش "عالیجاه آیت عظما آشیخ محمدعلی زم"(قدس الله نفس الشریعه) بود و هست، چنان اهتمام به تربیت نسل جوان داشتند که فرزندشان به شرف"مفسدفی الارض" بودن نائل آمدند!! محافل مافیایی راکه رقم زدنداکنون مجمع البحرین فساددرشعرو ادب کشور شده است!!! [از یکسویه کردن شعرآیینی به نفع و نفخ دوستان همپیاله تا چاپ کتاب تا گسترش جرگه وجلگه به سراسرکشور و دراختيار گرفتن مجالس،حتی"وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد جهوری" تا چاپخانه ها و طلبه گاه ها و دانشگاهکده ها، همه وهمه در سیطره این کلوپ وبنگاه‌های مافیایی !!!] ادارات ارشاد به عوض"استعداد یابی بومی" و جذب"اساتید محلی و شاعران شهرستان ها"! درمناسبات مذهبی و دینی (مجموعه رفتارهای ریاکارانه بدون خروجی هزینه سوز) از تنخواه هزینه های مافیا استفاده کرده و به اصطلاح شاعران شهیر کشور (اعضای کلوپ مافیای حوزه هنری تهران و قم و خراسان و اصفهان) را دعوت کرده و به عزاداری یا جشن می پردازند!!! ✅پرسش من و حضرات ملائک"کرام الکاتبین"این است که چرا هزینه و بودجه و تنخواه هرشهری به خود آن شهر و اعضای پیر و جوان آن شهر اختصاص نمی یابد؟ وبرای استعداد یابی و ارتقای فرهنگی، هنری همان شهر و بخش و روستا خرج نمی شود؟! آيا سیره علوی و فاطمی یا نبوی و ولایی، "تبعیض" و تفاوت و ازهم گسستن پیوندها بود؟!یا ایجاد وحدت عمل و کمک به ضعفا و گمنامان حوزه شعر ادب برای بسط و گسترش هنر دینی؟! فساد،فساد است! چه درحوزه بانکی با رانت افزایی باشد! چه درقشرهنرمندان با ایجادمافیا، جرگه، و...؟! یاحق! 📲
هوالعلیم نکته: چرا"سوریه"؟ چرا سوریه درطی یک دههٔ گذشته محل درگیری های سیاسی - نظامی خاورمیانه بوده است؟! نگاهی به نقشه خاورمیانه و حضورکشور سوریه درمیان تمدن های دیرین و محل تلاقی مسیرهای اقتصادی و استراتژیک نظامی و درنهايت حمایت نظامی و امنیتی کشور سوریه از فلسطین در طی هشتاد، نودسال گذشته و وجود اقوام مختلف ناهمگون، دلیل اهمیت این موضوع شده است که دول قدرتمند جهان همیشه سعی دراستیلا برآن داشته اند. درعصر حاضربه دلیل ایجاد رژيم یهودمحور و صهیونی"اسرائیل" درمنطقه و حمایت دائمی کشور و مردم سوریه از لبنان وفلسطین در مقابل اسرائیل، باعث شده که انهدام ساختار سیاسی - امنیتی و نظامی و انتظامی سوریه دردستورکار استکبار جهانی بخصوص دول غربی باشد!! نتيجه گیری مختصر ازطرح این موضوع : اگر"سوریه"به دست قدرت های جهان غرب و شرق بیافتد،"جهان اسلام" رنگ آسایش بخود نخواهد دید واین یک حقیقت بلامنازع است. صحبت از"جهان اسلام"است،نه یک کشور سکولارعربی یا یک کشور خاورمیانه ای کم اهمیت درنقشه خاور میانه!! گرچه کشورهای عربی دیگر،درحالی که سران خودفروخته شان مثل"شترمرغ" ازترس فقدان حاکمیت پوشالی شان، سردرشن نابینایی فرو برده اند؛ اماحقیقت انکارناپذیر این است که اگر"سوریه وعراق"باردیگردر تصرف کشورهای غربی قرار گیرند؛ با وجود تفاوت فاحش ساختاری سلاح های امروزی با صدسال قبل و وجود سلاح های کنترل از راه دور وحتی خارج ازجو زمین و توان نظامی درحال تغییر روزانه وسلاح های بازدارنده خواب استقلال عربی-اسلامی را هم نخواهد دید! ... واین نکته مهم: آب! آب شیرین!! سرفصل جنگ های آینده است! ✅سیدعلی اصغرموسوی @saapoem
مقـــــام زهـــــرا (س) به مدح زهرای اطهر آنکو ، پسندخاطر زبان گشاید ازای هرمصرعی به رویش ، دری زباغ جنان گشاید نگر مقام رفیع زهرا ، یگانه مولود میر بطحا که تا زندبوسه چادرش را ، ملک پرازآسمان گشاید به شأن اوآیه های قرآن زکوثراست وزقدر و انسان چوهست محبوبه‌ خدازان خدابمدحش زبان گشاید چو شیعه بگرفته دامن او به وقت ذکر محاسن او به دشمن تیره باطن او بگو که گوش گران گشاید گرفته ازاو ، فروغ انجم ، چو مهروماه سپهر طارم گره ز کار عموم مردم ، به هر زمان و مکان گشاید چوعقده افتد به کاروبارم ،ازآنکه تاب وتوان ندارم به زندگانی امیدوارم که بانوی مهربان گشاید ثنای آن بانوی مطهر ، کجا برایش بود میسر مگرکه شاعر ز طبع ابتر ، زبان به قدر توان گشاید. "عباس خوش عمل کاشانی"
بیدلانه🌺 هر شعر تری دارم در وصف تو موزون نیست آهنگ جنون دارد، پیچیده‌ی مضمون نیست در حسرت سرسبزی، همواره نمی سوزد وقتی که خزان رنگی، در حیطه‌ی قانون نیست با ردف و رَوی، هرگز از عشق نمی گوید! چون نبض غزل دایم، در قافیه موزون نیست از چادر لیلی‌ها، فانوس نمی گیرد وقتی که در این صحرا، یک لاله‌ی مجنون نیست آشفته تر از بیدل، پیوسته جنون دارد در کوچه‌ی اندیشه، از آینه ممنون نیست بی نظم ترین شعرم ممنون نگاهت باد وقتی که قلم‌ها را، یک جرأت افسون نیست 🌳🌲🌴🌷 سیدعلی اصغرموسوی قم /1375 چاپ شده در کتاب  ج۱۲ ص ۲۱۶سخنوران نامی معاصر-  گردآوری مرحوم استادسیدمحمدباقربرقعی(ره) 🌹 به عنوان نمونه اثر استاد سیدعلی اصغرموسوی @saapoem
آهنگی از دریا در این فصل شگفتی ها، در این شعر تماشایی نمی گنجد اگر در واژه ها، مفهوم زیبایی- از این رنگ هیاهوهای درهم، باز بیزارم بیا با خود ببر ، تا خاطرات سبز رویایی! نیاز مبرمی دارم به چشمانی پر از باران و آهنگی که می گیرد به خود، رنگ اهورایی به آرامی، چه زیبا، می نوازی دستهایت را دلم را می برد با خود، به ساحل های تنهایی بزن آهنگی از دریا، بزن آهنگی از باران ! به یاد خاطرات آخرین فانوس دریایی کویری خالی از احساس هستم، رنگ دلتنگی- همیشه بوده در من، ماورای این شکیبایی🍎 سیدعلی اصغرموسوی 1376- قم t.me/saapen
مؤسسه فرهنگی هنری سعا انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران: 📜گله از گرمی اشکم صف مژگان گله دارد زین آبله پا ،خارمغیلان گله دارد بر در یتیم است صدف دامن مادر یوسف عبث از تنگی زندان گله دارد ! تاریک شود خانه آیینه ز جوهر حیران جمال تو ز مژگان گله دارد این خواب به صد دولت بیدارنبخشند دل گر چه ازآن نرگس فتان گله دارد مقراض سر سبز بود خنده بی وقت از رخنه لب پسته خندان گله دارد از اختر خودزیر فلک ،شکوه نادان ماند به غریقی که زباران گله دارد درمانش همین است که با درد بسازد! دردی که ز ناسازی درمان گله دارد هر صبح فلک دفتری از شکوه گشاید پیوسته سیه کاسه ز مهمان گله دارد چون دانه بی مغز بود پوچ کلامش هر شوره زمینی که زدهقان گله دارد چون دست عروسان به نگارست سزاوار ! پایی که ز بیداد مغیلان گله دارد ما وگله از تلخی دشنام تو هیهات حرفی است که مور از شکرستان گله دارد چون سبز شود بخت من سوخته جایی کز بخت سیه چشمه ی حیوان گله دارد تن داد به همدستی دیو از دل سنگین از خاتم بی مهر، سلیمان گله دارد در عالم حیرت بود آرامی اگر هست "صائب "عبث از دیده حیران گله دارد میرزامحمدعلی خان صائب تبریزی(ره)💐📚 شهرت پنهان در سینه دل از دست عزیزان گله دارد این روزنه از تنگی زندان، گله دارد! خواهم که ببندم، درِ این خانه به هر کس آیینۀ من از غم مهمان، گله دارد چندی‌ست که در کوچۀ ما، پرده‌نشینی! مهتاب هم از شهرت پنهان، گله دارد بگذار برآید به سخن، ماه، که این دل - از قصۀ گیسوی پریشان گله دارد در غیبت تو، پرده‌دریهای سرشکم از غیبت این کوچه‌نشینان گله دارد ترسم که بگویی، دلت از خاک کویر است نا خواسته از قحطی باران گله دارد؟! وا کن به تماشا، کمی از راه نگاهم «از گرمی اشکم صف مژگان گله دارد» سیدعلی اصغرموسوی قم/1380 *مصرع از جناب صائب تبریزی مطروحه درانجمن ادبی محیط قمی @saapoem
غزل ۱۷٨ هر که شد مَحرمِ دل در حَرَمِ يار بمانْد وان که اين کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دلِ من عيب مکن شُکرِ ايزد که نه در پردۀ پندار بماند صوفيان واستَدند از گِروِ می همه رَخت دلقِ ما بود که در خانۀ خَمّار بماند مُحتَسِب شيخ شد و فِسقِ خود از ياد ببُرد قصّه ماست که در هر سرِ بازار بماند هر میِ لعل کز آن دستِ بلورين ستَديم آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بماند جز دلِ من کز ازل تا به ابد عاشق رفت، جاودان کس نشنيديم که در کار بماند گشت بيمار که چون چشمِ تو گردد نرگس شيوۀ تو نشدش حاصل و بيمار بماند از صَدایِ سخنِ عشق نديدم خوشتر يادگاری که در اين گنبدِ دوّار بماند داشتم دلقی و صد عيبِ مرا می‌پوشيد خرقه رهنِ می و مطرب شد و زُنّار بماند بر جمالِ تو چنان صورتِ چين حيران شد، که حديثش همه جا در در و ديوار بماند به تماشاگهِ زلفش دلِ حافظ روزی، شد که بازآيد و جاويد گرفتار بماند https://t.me/hafez_bekhanimm https://chat.whatsapp.com/DQDCNWfn7Kw21QeyuvHqoH
saa mousavi: حیرت حیات 🦋 گویی سرشته اند به جوزا ، مرام من حیرت نصیب گشته سخن، در کلام من از کوچه‌های بی خودی ای عقل، کن رها! این عشق، خواب دیده دلِ پاک، خام من بگذار تیغ قهر جمالش کند هلاک راضی چو شد به جور خط جور، جام من ای کاش، غم به عرصه‌ی گیتی نمی شناخت! خوی شریف و همتِ نیکو مرام من پامال خویش کرد حیات مرا، چنان شرمنده شد از آرزوی من، دوام من! با دشمنم چگونه مدارا کنم، بگو؟ وقتی نشد به حکمت آیینه، رام من؟ جوزا نهاد، طالع من مرشد قضا تجرید وانهد پی ترکیب، گام من توفان نشسته کنج سکوتم، به هوش باش! وقتی که می‌بری به زبان سست، نام من تفریق و فرد و جمع و تجرّد کجا و عشق؟! بادا به عشق حضرت عاشق، سلام من! سیدعلی اصغرموسوی(سعا) ۱۳۸۸/قم @saapoem @saapen ❤️🍎❤️🍎❤️🍎❤️
📝سقوط ای رهایم کرده در تنهایی و قهر و سکوت می َتنَد گویی تنم را تار غربت، عنکبوت! وحشت دستی که روزی جان ز دل خواهد ربود می کشد همچون قطار نیمه شب، در ذهن، سوت! بر تنم روزی کفن خواهد شد این شعر پَرند می فریبی تا به کی، با برگ های سبز توت؟! چرخش سکه، به نفع آسمان هموار ه شد! گرچه ، چشمم کرده عادت بر تماشای قنوت بعد از این دیگر نمی افتد به روی خاک، سیب🍎 بعد از این برچیده خواهد شد بساط هر هبوط! من به آتش می شوم نزدیک و تو سمت بهار... من اسیر "نحس" "جوزا" ، تو قرین "سعدِ" "حوت" !🐠🌿 سیدعلی اصغرموسوی قم/۱۳۸۵ @saapoem @saapen
🌹ارائه خطبه عيادت هنگامي كه حضرت فاطمه عليها السلام بر بستر بيماري افتاد و بر اثر همان بيماري درگذشت، زنان مهاجر و انصار به عيادت حضرت آمدند. سلام كردند و گفتند: «‌ا‌ي دختر پيامبر، چگونه هستي و با اين بيماري چگونه سر مي‌كني»؟ حضرت فاطمه عليها السلام به درگاه خداوند سپاس گزارد و بر پدرش درود فرستاد و گفت: به خدا سوگند، از دنيايتان سير شده‌ام. بر مردانتان غضبناكم، دينداري آنان را آزمودم و سست پيماني‌شان بيزارم ساخت؛ آنان به شمشيري شكسته و تيغ زنگارخورده مي‌مانند؛ انديشه‌ا‌ي پست و گفتاري نارسا دارند. مردمي كه خشم خدا را خريدند و جاوداني در آتش دوزخ را برگزيدند. اين است حال مردان شما! و من به ناچار كار را به آنان واگذارده و سنگيني و ننگ حق‌كشي را برايشان بار كردم. بريده باد دست جفاكاران و نابودي و هلاك، ارزانيشان. واي بر آنان، چرا نگذاردند حقّ در مركز خود قرار يابد و چرا پايگاه خلافت نبوي را از خانه وحي دور كردند؟ راستي آيا سزاوار است كه انسان آگاهِ بر امور دين و دنيا را كنار زنند؟ و آيا اين اقدام ناصواب جز زيان آشكار چيز ديگري است؟ به خدا سوگند آنان از ابوالحسن روي گرداندند و او را نپسنديدند، چون سوزش شمشير او را چشيدند و ديدند كه او را از مرگ هراسي نيست و استوار و پايدار در صحنه مبارزه حق و باطل بر جاي مي‌ماند. سوگند به خداوند يكتا، اگر اينان علي را بر كاري كه پيامبر بر عهده او نهاده بود، مي‌گماردند؛ او به نيكي كار را به سامان مي‌رساند، امت را با روشي آسان به راه راست مي‌برد. كم‌ترين حقّي از هيچ‌كس تباه نمي‌شد. نه روندگان به سختي مي‌افتادند و نه سواران دل آزرده مي‌شدند. علي آنان را به سرچشمه جوشان گواراي پرآبي مي‌رساند كه كاستي بدان راه نداشت، آب از همه سويش تراوش مي‌كرد و همگي در كنار اين چشمه‌سار پر آب سيراب مي‌گشتند. او در پنهان و آشكار مردم را اندرز مي‌داد، از دارايي‌هاي دنيا بهره‌ا‌ي نمي‌گرفت و خود را به حُطام آن نمي‌آلود. با رفتار الهي خود بر مردم آشكار مي‌ساخت كه زاهد كيست و دنياگرا كدام است؟ خداي بزرگ در قرآن مي‌فرمايد: «اگر مردم ايمان آورده و تقوا پيش مي‌گرفتند، درهاي آسمان و زمين را بر روي ايشان مي‌گشوديم؛ اما آنان حق را تكذيب كردند و ما نيز به دليل كارهايشان آنها را كيفر كرديم و ستمكارانشان به زودي به سزاي اعمالشان خواهند رسيد و ما در برابر آنان عاجز نيستيم.» اينك بياييد و بشنويد! راستي را كه روزگار چه شگفتي‌ها دارد! ‌اي كاش مي‌دانستم كه مردان شما چرا چنين كردند؟ چرا با اين رفتار زشت به جايگاه دردناك و ناشايست تن دردادند؟ آري، سرانجام ستمگران بد خواهد بود. به خدا سوگند، اين مردم به سان كسي هستند كه بال را رها كرده و پرهاي كوچك بي‌ارزش را مقدم شمارد. پس نفرين بر مردمي كه خويشتن را نيكوكار مي‌پندارند؛ حال آنكه تبهكار و فاسدند و خود نمي‌دانند. واي بر اين امت! آيا انسان هدايتگر براي راهنمايي مردم سزاوارتر است يا فردي كه خود راه نمي‌يابد، مگر آن كه هدايت شود؟ قسم به جان خودم كه بذر فتنه را پاشيديد و ديري نپايد كه ثمر آن را بچينيد. آن روز كه آشوب به پا شود و خون‌ها به ناحق ريخته شود و زهرهاي كشنده در كام‌ها فرو رود. اكنون آماده باشيد كه شمشيرهاي آخته و فرمانروايان ستمگر بر شما سلطه خواهند يافت. گرد بلا برانگيخته خواهد شد. استبداد خودكامگان شما را از بيخ و بن ويران خواهد ساخت. اموالتان به غارت خواهد رفت و جمعتان پراكنده خواهد شد. دريغا كه ديده حقيقت‌بين نداريد و مرا به روشنگري شما راهي نيست. آيا ما شما را به كاري واداريم كه آن را خوش نمي‌داريد؟! بانوان از ديدار زهرا بازگشتند و گزارش سخنراني كوبنده حضرتش را براي همسران خود بازگو كردند. چند لحظه نگذشته بود كه شماري چند از مردان مهاجر و انصار به حضور دختر پيامبر رسيدند و زبان به اعتذار گشودند كه: «اي سرور بانوان، اگر ابوالحسن اين حقايق را پيش از استواري پيمان و قطعي شدن بيعت با ما درميان مي‌گذارد، ما هرگز به كسي جز او روي نمي‌آورديم.» حضرت زهرا عليها السلام خشمگين شد و پاسخ داد: «از من دور شويد كه بعد از سهل انگاري و سستي شما ديگر عذرخواهي ثمر ندارد و كوتاهي و واپس‌گراييتان راه هر اقدامي را بسته است».1 1. مجموعه مقالات الزهرا، مقاله سيد عبدالرزاق مقرم، ج1، صص 154 ـ 157. http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/2052/book_keyword//occasion//index/1/indexId/243707
🌴🌷🌴پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمودند: يَا فَاطِمَةُ ، مَنْ صَلَّى عَلَيْكِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِي حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ اى فاطمه! هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می‌‏آمرزد و در هر جاى بهشت که باشم؛ وى را به من ملحق سازد.  (بحارالانوار ج ۴۳ص۵۵) صلوات خاصه فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ‏ پروردگارا درود فرست بر صديقه فاطمه داراى نفس زكيه مورد علاقه و محبت و دوستى حبيب تو و پيغمبر اكرم توست وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ و مادر دوستان خاص توو امامان برگزيده و او منتخب توست كه وى را برگزيدى و فضيلت دادى و برترى بر تمام زنان عالم دادى اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا پروردگارا تو از ظلم و بيدادى كه امت جاهل در حق او كردند و اهانت نمودند دادخواهى كن و از آن مردم بى‏ رحم كه خون پاك فرزندانش را بخاك ريختند خون خواهى كن و انتقام بكش اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى‏ پروردگارا چنانكه آن حضرت را مادر ائمه هدى و همسر على مرتضى صاحب لواء و بيرق فتح و شفاعت آنكه در ملأ اعلى گرامى است فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ پس تو اى خدا درود فرست بر آن حضرت و بر مادرش درودى كه وجه پدر بزرگوارش حضرت محمد صلى الله عليه و آله را به آن درود اكرام مى ‏كنى وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ‏ و چشم ذريه او را روشن مى ‏گردانى و از من هم اى خدا در اين ساعت بهترين سلام و تحيت را به آن بزرگواران برسان 🌴🌷🌴🌷🌴
💐عن السيدة فاطمة الزهراء (عليها السلام): 《 اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه 》. 💐حضرت زهرا (سلام الله عليها): 《 همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد 》. 📗مجمع الزوائد - الهيثمي - ج ٩ - الصفحة ١٣٢.