هدایت شده از ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش
شام غریبان🌷
ای بغض هایت گشته در نای گلو، گم
امشب عزادار تو ام، در شهر تو، قم
با شمع ها نجواکنان یاد تو هستم
مثل حرم، هم جمکران، یاد تو هستم
وقتی که با یاد تو نجوا می کند، دل
اندوه خود را در تو پیدا می کند، دل
اندوه دل، نی ناله های نی نوایی ست
آکنده از خون گریه های کربلایی ست
دل، گرد غم از غربت آیینه دارد
غم شعله از خاکستری دیرینه دارد
امشب اگر سوزی نهان بر جان نشسته
تار مرا، پود مرا، از هم گسسته
از داغ تو، بانو، شرار افتاده بر دل
آتش به سینه می برم، منزل به منزل!
داغ تو را من در سکوت هر ستاره
با بغض دل ها می شمارم، پاره پاره
شام غریبان لحظه ای که گریه کردی
یاد تو مانده در نگاه هر ستاره!
تو دردهایت را فروخوردی به گریه
من درد خود می سازم از یاد تو چاره
یادآور گهوارۀ خالی، غم تو ست
لالا بگو امشب بخوابد گاهواره!
همراه بابا، چشم در چشم قشنگ¬اش
گاهی پیاده، گاه می رفتی سواره!
غمنامه هایی را که می خواندی به بابا
هر بار می خوانم به یاد تو، دوباره
گویی مسیر کاروان را بسته ناله
می آید از زنجیر دل، اندوه واره
دارم هوای جان فشاندن در غم تو
ای خفته در دامان شب، ای ماه پاره
سیدعلی اصغرموسوی
قم - ۱۳۹۰
#سعا
#مکتب_شعر_امامیه
#شام_غریبان
#saapoem
@saapoem84
@saapoem110