eitaa logo
کانال انجمن پژوهشگران ادبیات دینی ایران موسسه فرهنگی هنری" سعا"
117 دنبال‌کننده
857 عکس
299 ویدیو
24 فایل
انجمن پژوهشی ادبی-دینی-عرفانی، اجتماعی و متون نثر ادب دینی دبیر انجمن : استاد موسوی #سعا قم : خیابان بعثت - بعثت ١۶ - پلاک ۶۶
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️نکته: هژمونی مارکسیستی-پوپولیستی هرگاه توانسته بریک کشور ایدئولوژیک وتاریخمند تسلط پیداکندوتوده های سطح جامعه راباوعده های مذهبی وعدالت باورانه فریب دهد؛ازابزاری استفاده کرده است که به معنای واقعی آن یعنی:«هدف، وسیله راتوجیه می کند!»عمل کرده است!!! اگرشرع مقدس می گویدبه تعهدی که درقبال انجام کاری به کسی سپرده ای،می بایست متعهدباشی تاگرفتار«ضمان»تخلف درتعهدنشوی،جای سؤال دارد:که وقتی مراکز فروش«ترافیک اینترنت»پیشتر، هزینه آن را دریافت کرده اندونسبت به«قطعی»آن وتقلیل«حجم ارتباطی»آن اقدام نمی کنند؛آیااین با«شرع مقدس»سازگاری داردیانه؟!! اختلاس،ترویج بروکراسی،تورم اقتصادی، فسادبانکی،ساختارسازی حجیم دولتی، اقدامات پوپولیستی،خفقان اعتراض،بی عدالتی مشهود،سرمایه سازی اُلیگارشی،عدم ساماندهی قضایی جرایم، تساهل درفسادهای بانکی،رانت خواری آشکار،پرورش رباخواری، توجه خاص به ریاوسالوس منشی مدیران،خانه نشین کردن پژوهشگران،سپرده اموربه نابخردان،حیف ومیل بیت المال،تجمل گرایی وتجاهروتظاهربه انواع فساد،به بهانه هژمونی اسلامی و... تنها«دست آورد»دستگاه‌های«سیاستی»درطول سه دههٔ گذشته بوده است!! آیابه نام«دین»هرغلطی جایزاست؟!!➡️🧹🪣✅
✍📖دماگوژی - دماگوژیسم - عوام فریبی- مردم فریبی(Demagogie) به زبان ساده: این دو واژه که از زبان فرانسه به فارسی وارد شده است در اصل از «دماگوگیا» در زبان یونانی گرفته شده است. در زبان یونانی، دماگوگیا به معنای «رهبری مردم» بوده و در روم باستان نیز به همین معنا به کار می رفته و معنای افتخار آمیز داشته و شخصیت­ های بزرگ را «دماگوگوس» یا «رهبر مردم» می­ نامیدند. کسانی چون پریکلس، دموستنس و کیکرو (سیسرو) را به این نام خوانده­اند.   اما در زبان سیاسی جدید، دماگوژی به معنای عوام فریبی و مردم فریبی به کار می­رود، یعنی بهره­ گیری نادرست از احساسات و تعصب ­های عامه مردم. از این رو «دماگوگ» در زبان سیاسی جدید هم ردیف با «عوام فریب» و «مردم فریب» است. ودماگوژی را «عوامفریبی» یا «مردم فریبی» ترجمه کرده اند و آن عبارتست از اغوای خلق از طریق دادن مواعید و شعارهای فریبنده و دروغین. دماگوگ یا عوامفریب کسی است که ادعای او دروغ با وعده های بی پایه و بدون پشتوانه، با تحریف حقایق سعی می کند مردم را به سوی خود بکشد و موافقت و تحسین وپشتیبانی آنان را جلب کند. آوردن نمونه برای نشان دادن مفهوم دماگوژی یا عوامفریبی زائد است. دماگوژی به مثابه یکی از اساسی ترین اسالیب و طرز عمل سیاست احزاب استثماری و دولت های ضد خلقی دربرخی از کشورها رواج کامل دارد و یک دستگاه تبلیغاتی و عظیم با استفاده از رادیو، تلویزیون، جراید، آگهی ها، رپرتاژ، مصاحبه ها، نطق ها، مراسم تشریفاتی و غیره و غیره سرگرم این کار است. هدف همان طور که گفتیم اغواء مردم است از راه سخنان فریبنده، کاهی را کوهی جلوه گر ساختن و وعده های سرخرمن دادن. نمونه دیگر دماگوژی که در داخل توده مردم زیان بسیار به بار می آورد اغوای مردم از طریق دادن شعارهای به ظاهر انقلابی و فریبنده، ایراد سخنان به ظاهر مبارزه جویانه ولی بی محتوا است که هدف آن هم جلب موافقت مردم تنها به اتکاء همین فریبندگی جملات دروغین بدون پشتوانه عمل واقعاً انقلابی پیگیر و اصولی است در حالی که سرمایه دارن و ارتجاع کمتر از هر چیز از این گونه شعارهای بی محتوپی زیان می بینند اما بیش از هر چیز در مقابل این جملات به ظاهر انقلابی مقاومت می کنند. این طبیعی است که هرچه حکومت مردمی تر باشد آثار دماگوژی کمتر خواهد شد و برعکس آن نیز صادق است .یکی از دلایلی که باعث وجود آمدن عوامفریبی میشود همین موضوع است .حکومت یا دولتی که بین توده ی مردم دارای مشروعیت باشد و از بطن جامعه بیرون آمده باشد نیازی به  دماگوژی ندارد.تنها زمانی حکومتی دست به عوامفریبی می زند که ملی نبوده و سعی در اثبات حقانیت و مشروعیت خویش داشته باشد . به طور مثال دولتی را در نظر بگیرید که با کودتا بر سر کار آمده باشد ،این دولت چطور میتواند  در بین مردم و اکثریت پارلمان کشورش مشروعیت خویش را بدست آورد؟ اینجاست که دماگوژی کارساز کار دیکتاتوری ، استثمار و سرمایه داری است. 👈حالا به ویکی پدیا رجوع می کنیم: عَوام‌فَریبی آن است که شخصی به جای استدلال و اقامهٔ برهانبرای اثبات یک عقیده، سعی می‌کند از راه تحریک احساسات و هیجان‌های جمعی و توسل به عواطف و جوّ حاکم، نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجهٔ مطلوب خود به دست آورد، به شیوه‌ای که تک تک مردم چنین بیاندیشند که آن‌ها با پذیرش عقیده، به نوعی یگانگی با گروه رسیده‌اند و این یگانگی به آن‌ها امنیت و قدرت می‌دهد و اگر کسی با عقیدهٔ جمع مخالفت کند، از آن روح امنیت و قدرت محروم خواهد شد. در عوام‌فریبی، شخص گروه زیادی از مردم را مخاطب قرار داده، با بیاناتی هیجان‌آور و شورانگیز، احساسات و عواطف آنان را تحریک می‌کند و با تکیه بر همین شور و هیجان عوام، آن‌ها را نسبت به نتیجه و مدعای خود متقاعد می‌کند. در عوام‌فریبی، گاه برای افزایش تأثیر روی تک‌تک افراد، از وسایل دیگری همچون برافراشتن پرچم‌ها، نواختن موسیقی مناسب کمک گرفته می‌شود. شیوه غیرمستقیم، مبتنی بر تحریک عواطف مخاطبان در رابطه با استدلال نیست؛ بلکه در آن از شگردهای مختلف دیگری برای برانگیختن روحیه جمعی هر یک از افراد استفاده می‌شود. در این‌جا مخاطب، تک‌تک افرداند، نه توده مردم. مثلاً در یک کتاب یا مقاله، مطلب چنان به فرد تلقین می‌شود که می‌پندارد تمام کسانی که در راه رشد و پیشرفت می‌باشند، آن را پذیرفته‌اند و نپذیرفتن آن، جاماندن از کاروان دانش و پیشرفت است. حربه اصلی عوام‌فریبی،این احساس درونی‌است که هرکس می‌خواهد مورد تحسین دیگران قرارگیردوبرارزش و احترامش افزوده شود.این احساس گاه باعث تمایل افرادبه تشبه به افراد مشهور می‌شود.تهیه‌کنندگان تبلیغات و آگهی‌های تجاری ازاین روحیه حداکثر استفاده رامی‌کنند؛مانند پوستری که در آن شخصیت معروفی رادرحال نوشیدن چای مخصوصی نشان می‌دهد.افزون بر این، سعی می‌شودمیان کالای مورد تبلیغ و امور موردعلاقه مخاطب، ارتباط برقرار شود؛🖊🖌📚 (متن اینترنتی است) 👉
🌷🌴 ياحسين(ع) از دزد های مملکت پرهیز کن! خنجر و شمشیر یارانِ خودت را تیز کن دزدهای این زمان از خیل قتالان سَرند! هرچه را - حتی که در آیینه باشد! - می بَرند فرق شان در شکل با دزدانِ کوفه، ریش نیست! هیچکس زینان فقط، تنها به فکر خویش نیست! هفت نسل خویش را، می خواهد آسوده کند! دین و مذهب را به روی منبر آلوده کند از شما می لافد اما در خفا دزد است، دزد! ظاهراً تعیین نکرده با شما از دستمزد؟! لیک درسر دارد از جیب شما، حاجی شود! سرور هر مفلس و بی چاره و ناجی شود الغرض مولا، مواظب باش، بیت المال را دست های بسته را، آشوبِ قیل و قال را اشک هاشان را نبین در تکیه ها، لرزان شده قطره های «اشک مصنوعی» فقط ارزان شده! کرده اموال مسلمان را به انبار، احتکار! آمده در تکیه ها می گرید اما زار، زار!! سیدعلی اصغرموسوی قم - ۲۶ شهریور ۹۷ @saapoem
هوالخبیر، جریان شناسی اشعار آیینی معاصر سید علی اصغر موسوی (پژوهشگر و نظریه پرداز مکتب شعر امامیه) «» عرض کنم «۹۹ درصد» اشعار «آیینی» امروز حتی در مرز «کشف» هم نیستند چه برسد به «شهود» !!! اغلب «لفاظی» اند! ✅ و «شاعران صاحب نام آیینی» فقط در پشت تریبون و قاب تلویزیون و همایش های فرمایشی «صاحب نام » اند! «شعر دولتی» مثل «اقتصاد دولتی» همیشه دچار «خودبزرگ بینی» و در نهایت «رانت تبلیغات» و «اختلاس موقعیت» است!! 😉 «شعر شهودی» نیاز به «مرید و مراد»، «هيئت و منبر»، «تریبون و دوربین، «تبلیغات و مارکتینگ»، «حضور فلان کس و فلان اداره»، «استاد دانشگاه سلبریتی تلویزیون»، «سیاست باز و ریاست ساز»، «حجت الاسلام و آیت الله»، ندارد! چون خودش پویا و گویاست:🖋️📚 کیست این پنهان مرادر جان و تن کز زبان من همی گوید سخن؟ این که گوید از لب من راز کیست بنگرید این صاحب آواز کیست؟ در من اینسان خود نمایی می‌کند ادعای آشنایی می‌کند کیست این گویا و شنوا در تنم؟ باورم یارب نیاید، کاین منم! متصل تر با همه دوری به من ازنگه با چشم و از لب با سخن! خوش پریشان با منش، گفتارهاست در پریشان گوئیش، اسرارهاست! گوید او چون شاهدی صاحب جمال حسن خود بیند به سرحد کمال از برای خودنمایی صبح و شام سر برآرد گه ز روزن، گه ز بام با خدنگ غمزه صیددل کند دید هرجا طایری، بِسمل کند گردنی هر جا درآرد در کمند تا نگوید کس، اسیرانش کم اند! لاجرم آن شاهد بالا و پست با کمال دلربایی در اَلست جلوه‌اش گرمی بازاری نداشت یوسف حسنش، خریداری نداشت غمزه‌اش را قابل، تیری نبود لایق پیکانْشْ، نخجیری نبود - عشوه‌اش هرجا کمند انداز گشت گردنی لایق نیامد، بازگشت! ماسوا آیینۀ آن رو شدند مظهر آن طلعت دلجو شدند پس جمال خویش در آیینه دید روی زیبا دید و عشق، آمد پدید مدتی آن عشق بی نام و نشان بُد معلق در فضای بیکران دلنشین خویش، مأوایی نداشت تا دراو منزل کند، جایی نداشت بهر منزل بیقراری ساز کرد طالبان خویش را آواز کرد چون که یکسر طالبان را جمع ساخت جمله را پروانه، خود را، شمع ساخت جلوه‌ای کرد از یمین و از یسار دوزخی و جنتی کرد آشکار جنتی خاطر نواز و دلفروز دوزخی دشمن گداز و غیر سوز... .... 📜عارف «شعرشهودی» : مرحوم میرزا نورالدین عمان سامانی رحمة اللّه ورضوانه عليه 💐 (شاعرعهدقجر) 📚
🌷 به تنهایی‌ات آسمان مویه کرد و گریست! اگر بی‌کسان را چو آغوش جان، همدمی http://t.me/saapoem سرآغازعشق🌷 حریم عطش را دعای لب زمزمی چو دریا که در اقتباس لغت‌ها، یمی محرم به نام تو آکنده از زندگی‌ست اگرچه به ژرفای دل، انعکاس غمی سویدای دل را چه رازی، به جز عشق تو چو در اشک نامحرمان تا ابد، مَحرَمی به تنهایی‌ات آسمان مویه کرد و گریست اگر بی‌کسان را چو آغوش جان، همدمی غریبی، نه در غربت خویشتن ناشکیب شکیباترین آشنا در دل عالمی اگر پنجمین عترت آل یاسین شدی به تأویل قرآن، معمای صد معجمی عجم را: تویی باطن ذوالفقار علی عرب را: هم آیینه‌ی خصلت خاتمی مسیحا اگر شد سخنگوی آیین خویش تو مبنای عشق مسیحایی مریمی فسانه به اهریمنان کی رساند گزند مصاف ستم را، یل قهرمان، رستمی شهادت: لزوم جهاد تو با دشمنان شهامت: غریوی که بر اوج آن ملزمی به نامت قسم، ای قسم‌نامه‌ی زندگی! طلوعی جهان را، نه شام پر از ماتمی هنوز از پی قرن‌ها زندگانی، هنوز هبوطی، سرآغاز عشق بنی آدمی🍎 مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم- ۱۳۹۲
https://eitaa.com/saapoem1402 کانال «ای مسیرکاروانت تا ابد آیینه پوش» اشعار عاشورایی سید علی اصغر موسوی «سعا» شاعر و پژوهشگر ادبیات دینی
هوالعلیم پدیدارشناسی «رمانتیسم» در ادبيات عاشورایی معاصر سید علی اصغر موسوی ادبیات عاشورایی در طول تاریخ همیشه با گوناگونی بسیار مواجهه بوده و در ساختار و محتوا معمولا تأثیر پذیر از شرایط تمدنی «زبان، فرهنگ، اعتقاد » و ابعاد جامعه شناختی منطقه ای بوده است. با اینکه در اصل موضوع و «نصوص» مفهومی اش بسیار کم تغییر کرده؛ اما در ساختار زبانی اش هرگاه به شکلی متغیّر بروز کرده است! در طول ۱۴ قرن گرچه خوشبختانه به مدد ممدوحین آرمانگرایش از موضوعیت اصلی خارج نگردیده؛ اما به خاطر تأثیرش از «تقدس دینی» باعث پرورش احساس گرایی در هنر و ادبیات هر عصر و دوره شده است. متأسفانه به خاطر «مقاله» نبودن این متن، به «شاهد مثال» از هر دوره و تطورات تاریخی آن نمی توانم بپردازم، اما در طی این یاداشت، توجه مخاطبين عزیز مطالبم را معطوف به نگرش های «رمانتی سیسم» در ادبيات عاشورایی معاصر کرده و به آسیب شناسی آن خواهم پرداخت ان شاء الله. قبل از ورود به مباحث اصلی، نخست باید تعریفی از «مکتب رمانتیسم» داشته باشیم : [بحث اندیشه رمانتیک را بایستی در مقولاتی چون «قرداد اجتماعی (ژان ژاک روسو) » و «نظریه اندام‌وار دولت» جستجو کرد که اولی در آثار افرادی چون روسو، هابز و لاک و دومی در نظریات اندیشمندانی چون هگل مشهود است. این مکتب زاییدهٔ تمدن صنعتی و پیشرفت طبقه متوسط  در سدهٔ نوزدهم می‌باشد. رمانتیک‌ها به رؤیا و اندیشه خود بیش از هر انگیزه طبیعی و غیرطبیعی اهمیت می‌دادند و آنچه می‌نوشتند جلوه‌هایی از جهان نا شناخته اندیشه و پندار بود. خیال پردازان سده ۱۹ توده را آنگونه که بودند تصور نمی‌کردند بلکه آنگونه که می‌خواستند باشد تجسم می‌ساختند؛ بنابراین رمانتی‌سیسم در برابر واقع گرایی  بود. آن‌ها برعکس کلاسیست ها به خرد نمی‌پرداختند، بلکه به فرمان احساس و اندیشه گوش می‌دادند. البته رمانتیک‌ها کاوش عقلی را یکسره بیهوده نمی‌دانستند، بلکه معتقد بودند که عقل فقط نمایندهٔ جزئی از استعدادهای انسان است؛ بنابراین اغلب آن‌ها برای درک تمامیت عالم به نگرش‌های زیبایی شناسی  و شهودی روی می‌آوردند و اعتقادشان این بود که بینش عقلی از درک هستی ناتوان است. ژان ژاک روسو از مهم‌ترین متفکرین رمانتیک می‌گوید: «در نهایت، عقل راهی را در پیش می‌گیرد که قلب حکم می‌کند».] مکتب «رمانتیسم» درست نقطه مقابل مکتب «کلاسیسم» است و هر گونه «واقع گرایی و خرد گرایی(تعقّل) » را نفی می کند! خوب، پرسش اینجاست: آیا واقعه «عاشورا» یک حقیقت تاریخی است یا یک افسانه موهوم؟ آیا می توان حقایق تاریخی را با زبان هنر دگرگون کرد و ماهیت آن را با «تخیل گرایی» دچار چالش ساخت؟! آیا شعار «هنر و ادبیات متعهد» که ساخته و پرداختهٔ ناشیانه برخی از شاعران «بعد از انقلاب» می باشد؛ پاسخگوی این فرضیه هست؟! چگونه می شود «ادبیات متعهد» را در قالب «رمانتیک» عرضه کرد و به آن رنگ و روی «عواطف مقدس» داد؟!! «ادامه دارد...» ان شاء الله 🙏 🖋️📚🌴 Https://t.me/saapoem
اللهم أجعل عواقب امورنا خیرا🌴🙏🖋️📚