#روضه_عاشقی 🥀
بالاخره پدر به دیدنش آمد … با سَر!
رقیّه اما تاب دیدن ندارد،
پلکهایش روی هم میرود…
پدر در آغوشش میگیرد
در گوشش نجوا میکند:
«منتقم میآید… »
و رقیّه آرام میگیرد...
#یا_رقیه
#روز_سوم
#محرم_مهدوی 🖤
#اللهمعجللولیکالفرج
💟@Saatsefreasheghi