eitaa logo
قرار گاه جهادی سابقون گلپایگان
31 دنبال‌کننده
244 عکس
222 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ به چه دردی می‌خوری؟! 🔻 سر تا پاش پر از خاک بود. باید می‌رفت جلسه. رفت پیش راننده‌ی تانکر و گفت: «اگه می‌شه شیلنگ را بگیرند رو سر من تا سرم را بشورم.» بعد از کلی نق‌زدن، شیلنگ را گرفت رو سرش. با همون یک دستش شروع کرد به شستن سرش. نق‌زدن‌های راننده هنوز ادامه داشت. آخرش هم گفت: «آخه تو که دست نداری کی گفته بیای جبهه؟ تو به چه دردی می‌خوری؟» سرش را که شست، تشکر کرد و رفت. 💬 : حاج حسین که خیلی به درد امامش خورد. من چقدر به درد امامم می‌خورم؟ 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۱ 📖 ص ۹۱ ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)
✳ پاکی من با شهادتم است! 🔻 خداوندا! من چه بگویم از این همه دردها و از این همه ظلم‌هایی که بر خود روا داشتیم؟ ای معبودم! من بنده‌ی ذلیلت، من بنده‌ی حقیرت، من بنده‌ی ظالم بر نفسم چه بگویم؟ این هستی مرا خداوندا چه سرنوشتی است؟ 🔸 تو خود می‌دانی که از آن لحظه‌ای که در قرار گرفتم، امیدم، حرکتم، راهم، زندگی‌ام و هر آن چه در توانم بود، در راهت گذاردم و در این راه چه حرکت‌های ضد خدایی که صورت نگرفت. خداوندا! خودت مرا در آخرین نَفَس‌هایم در راهت قرار ده و این را می‌دانم که تنها من با و می‌باشد. 🔺 تو را به جان سمبل زنان عالم، سوگند می‌دهم که این نعمت را به من ارزانی دار که دیگر تاب تحمل این را ندارم، خودت می‌دانی. پس تو را به وحدانیتت سوگند، را از من پذیرا باش و این نیت را به عملم مبدل گردان. معبودم! 📝 «یادداشتی از » 📚 برگرفته از کتاب 📖 ص ۲۷۶ 👤 نویسنده: علی اکبری مزدآبادی ❤