eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
943 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
113 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/shahid.mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻نظرات وپیشنهادات🔻 @shahedesaber 🔻خادم کانال🔻 @shahid_mohamad_ghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حاج عمار! هر چه فکر کردم چگونه بنویسم که خوش تر باشد، باز هم به جانم ننشست! اصلا میخواهم راحت باشم! میخواهم بگویم درخت گناه، شاخ و برگ هایش را اطراف قلبم قفل کرده و قلبم اسیر سیاهی شده! دیگر اشک‌ هایم‌ هم بوی خدا نمیدهد! 🍃گناه وزنه ی سنگینی شده که زمین گیرم کرده و پر پروازم را زخمی کرده است! چنگ می اندازم تا زنجیرش را پاره کنم اما مگر به همین ‌آسانی است! تبِ وجودم را گرفته است و من بیماری درمانده ام که هیچ دارویی جز نگاه تو درمانش نمیکند! 🍃تو هم فرمانده ای دیگر! خوب میدانی سربازانت را چگونه آموزش بدهی که همان بشود درمان تمام دردهایشان! درمانی مثل یک درد و دل سحرگاهی زیر‌نور ماه و ستارگان! اصلا نور ماه هم نباشد عیبی نیست؛ چهره ات همچون ماه میدرخشد و‌نورش قلبم را هدف میگیرد. 🍃نور چشم‌هایت میشود مفتاح الهدایت؛ زنجیر گناه را میگشاید و قلبم نفَس میکشد! روشنایی نگاه تو همانی است که تمام سیاهی های وجودم را به سفیدی مطلق تبدیل میکند. لبخند ارامش بخشت هم که دیگر خودش داستانی سراسر عشق است‌؛ گویا لبخند تو «مبدل السیئات بالحسنات» است و با یک نگاه میتوان فراموش کرد تمام بدی هارا... تمام سیاهی هارا... نا امیدی هارا... 🍃 امروز تولد توست! ما چشم انتظار عیدیِ شماییم! یا شاید هم باید دست هایمان را به سوی شاه خراسان روانه کنیم که اینگونه نوکری دارد و تولد زمینی سربازش است! چشم هایمان را میبندیم؛ انگشتانمان را دخیل پنجره فولادش میکنیم و از عمق جان زمزمه میکنیم: شاه خراسان قسمتمان کن حسین(ع)را... 🍃انگار خودت هم آنجایی آرام و محجوب لب میزنی :«کربلا نه به قسمته! نه به همته! به دعوته ! » با تکیه بر ارامش صدایت مجدد خطاب میکنم ابالجواد را: یا علی بن موسی الرضا دعوتمان میکنی؟! به سمت گنبد برمیگردم؛ دست هایم را روی سینه ام میگذارم به نشانه ی احترام و میگویم: تولدت مبارکِ ما باشد عمارِ مهدی(عج) ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ تیر ۱٣۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه_حلب 🥀مزار شهید : بهشت زهرا_قطعه ۵٣ 🌷شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات🌷 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ دریادلان اند که دل به دریا میزنند! چشم هایشان را در امواج آن غرق و میانِ جوش و خروشش، خدا را جستجو میکنند‌ محمدامین هم از دریا به اعلی رسید و در آبیِ موج های دریا، انعکاس چهره ی ماهِ خدارا دید.شاید هم ورودش به به همین دلیل بود، هر چنداو هرکجا قدم میگذاشت عِطرحضور خدا را حس میکردوکیست که اینگونه عاشقی را پذیرا نباشد؟!‌ درخت زندگی اش پر شاخ و برگ است، هر شاخه اش ختم به خدا میشود وهر برگ آن کتابی است برای .برگ های زندگی اش را که زیر رورو کنی، تنفرش رانسبت به غیبت تحسین میکنی وبحث عوض کردن های همیشگی اش هنگام غیبت، تورا به فکرفرو میبَرَد. به راستی که این سخن کلید زندگی اش شده بود: "سربازان (عج) از هیچ چیزجزگناهان خویش نمیترسند" همین هم شد که خدا سربند "کُلُنا عَباسُکَ یا زِینَب" را به پیشانی اش بست و اورا راهی دیار عمه‌ی سادات(س) کرد.از سوریه که بازگشت سوغاتی اش بیمار شده‌ی او بود و هایی که نشان ازحال خرابش میداددر بیمارستان بستری بوداما دلِ بیتابش جایی نزدیکی حرم ی ارباب پر میزدوجاماندگی اش نمکی شده بودبر زخم هایِ سر باز کرده اش میان آن توسلات و هایش چه گفت را نمیدانم اما هرچه که بودخوب پر کشید.خدا هم تابِ دوریِ اورا نداشت واین چنین شد که محمدامین زارعِ داستانِ ما، شهیدِ مدافع حرم شد و با قبل شهادتش هم مُهر رضایت را از گرفت. ✍نویسنده : 🥀مزار شهید : شهرستان فسا 🕊محل شهادت‌ : سوریه 🌹 @saberin_shahid_ghafari1
☆بسم رب العشق☆ دیده می گشایم و هایت گشایش قلبم میشود. این باراما نمیخواهم با کلمات بازی کنم و کلمات عجیب وجودم رافرا گرفته اند. گویی دستانم را به چشمانت سپرده اندوقلمم توان این موج سرشاراز راندارد. به دنبال رضایتش بودی. همانی رامیگویم که بیتابش بودی و عشقش بیقرارت کرده بود. همانی که دلبرت بودودلدارش بودی. رسم راخوب آموخته وگویی آن تپش قلب جریانی دوطرفه بود بین اوکه بود و تویی که مخلوقش بودی. سخنت این بودکه راضی باشید به .حتی اگرمیان جهنم غرق شده بودید.میگفتی چه شهیدشوی چه نشوی یاسهمت ازآن دنیا بهشت وجهنم باشد تنها دل بسپردبه رضای معشوقت. میخواهیم ازسیم خاردار های دشمن عبورکنیم اما نمیشودواینک سخنت نیزچاره ی دل های درمانده ی مامیشود که میگفتی اگرمیخواهید از سیم خارداردشمن عبورکنید بایداز سیم خاردار نفستان عبورکنید وشما چه زیبا مین های این جاده راخنثی کردید وما در این میدان پاره های تکه تکه ای هستیم که هرکدام به سویی روانه شده ایم. حال این روزها عطرتورا گرفته است؛ عطر آسمانی شدنت؛ آسمان رااز خودبیخود کرده. ما میان راهی عجیب مانده ایم. در میانی از قلبمان خوشحال برای پرکشیدنت و در میانی دیگر مالامال از وغم برای از دست دادنت. این روزهامابه یادت هستیم و عجیب محتاج آنیم که یادمان کنی.دستمان به سویت روانه شده، دستهایمان راگیرایی؟! ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد: ۲۰ آذر ۱۳۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۶۶ 🥀مزار: گلزار شهدای همدان 🕊محل شهادت : گامو ╔. ♡♡♡.═══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🔸باور کن ازتو نوشتن برای من دشوار است، باور کن این روزهااینجا کسی عجیب چشم توست؛ چشم انتظار همان چشم هایِ گونه ی تو! کسی زیر آسمانِ خدا هر شب تورا آرزو میکند و در رویاهایش محتاج ثانیه ای از صدای تو است. 🔸برادر جان! جان یاری نمیکند، وگرنه فریاد میزدم تا نامت را به جهانی بشناسانم. از هایت میگفتم، با اشک هایم مزارت را پاک میکردم و با لبخند زمزمه میکردم: ... 🔸قدم هایم یاری نمیکند وگرنه آنقدر می دویدم تا نهایت خود را به تو می رساندم. به پاهایت می افتادم و از تو برادری کردن در حق این خود را داشتم... 🔸تو؛ شهیدِ این کشوری! تمامِ عاشقانه هایت هم در پاییز رقم خورد! از کربلا رفتنت تا و نهایت قبولی ات نزد سه ساله ی ارباب. اصلا خیالِ من این است که پاییز زیبایی اش را از وجودِ تو گرفته و من نیز عاقبتم به دست تو در پاییز ختم به (س)شد... 🔸ما کجا و روضه ی کجا، ما کجا و اشک بهر غریبیِ حسین(ع)کجا! اصلا ما کجا و چادر خاکیِ مادرِ کجا... 🔸 ! اگر نبودی چه کسی خوش طعمیِ چایِ روضه ها را به ما می چشاند و چه کسی تا بی نهایت به پایِ روسیاهی های ما میماند تا عاقبت بخیرمان کند؟! 🔸 آری، ما هیچ نبودیم و این تو بودی که صدایمان زدی... از طرف همه ی ما :"یادت باشد" ✨بمانی برایمان برادرترین؛ سالروز ، آرامِ جان❤️ پ.ن : یادت باشد رمزی است بین شهید و همسرش به معنای دوستت دارم♡ پ.ن : شهید حمید سیاهکالی مرادی به دلیل زیبایی چشم هایشان به حمید همت معروف بودند ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قزوین 🕊محل شهادت : سوریه ╔. ♡♡♡.═══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃اولین ها ماندگار تر هستند، مثل تو که برای اولین بار نامت را از اهالیِ ، میانِ فداییان ‌ حک کردی و ماندگارِ تاریخ شدی‌؛ مثل تو که همسرشهید بودن را به همسفر زندگی ات آموختی و دخترانِ بابایی ات را به بودن دعوت کردی! 🍃شهادتِ تو، گمانِ محالی نبود؛ گویی کسی در گوشه پس گوشه های خیالمان مدام نبودن تورا یادآوری میکرد و به ما درس وابسته نشدن میداد. آخر مگر میشود خریدار خنده های همیشگی ات نشود؟! 🍃مگر میشود مَردی با آن ، عهد میانِ خود و خدایش را فراموش کند؟! همه ی این ها را نیز از عشقِ به داشتی! بسیجی بودن و بودن هم که نشانِ بارزِ مومنون است و الحق که داستان زندگی ات تلمیح میشود برای " نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند" 🍃نامِ هم برازنده ی وجود کریمانه ی توست، مگر کسی که برای نجات جانِ و دفاع از حرمِ ترک دیار میکند و فاطمه و ریحانه اش را به خدا میسپارد کریم نیست؟! 🍃حال که قلم، مفتاح باب آشناییمان شد حرف هایمان را شنوا باش چرا که در این وادی، اسیر شده و شاید سالروز تو، پُلی باشد برای بازگشت ما. شهادت، مقام نیست! زندگی کردن است اما در دیارِ . پس زندگی در آغوش خدا مبارکِ قلبِ خالصت♡ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : باغملک 🕊محل شهادت : حلب ╔. ♡♡♡.═══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃زندگی‌اش در خلاصه می‌شود. از دوازده سالگی‌اش میان بحث‌های مذهبی و اجتماعی گرفته تا حضور همه جانبه‌اش در سخنرانی‌ها و اعتراضات علیه ظالمانِ زمان آرام و قرار هم نداشت و دائم درحال تلاش برای استوارترکردن این انقلاب بود. 🍃دائم زمزمه می‌کرد:«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرين»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌ایداز صبر و نمازکمک جوییدکه هماناخداوندبا شکیبایان است.این چنین بودکه نمازفرصتی برای اوشده بودتاباخدایش ملاقات کندو آرزوهایش رادرگوش خدانجواکند. 🍃رفاقت زیاداوباخدا هم باعث شده بودتا رنگ و بوی معشوق به خودگیرد و باخواندن دائمیِ قرآن هیچ لحظه‌ای ازیادخالقِ مهربانش غافل نشود محسنِ داستانِ ما، مهربان بودن را نیزازخدا آموخته بودوخوش‌ برخوردی‌اش نشان از بودنش داشت. آنقدرهم متواضع ومؤدب بودکه همیشه احترام به پدرومادرش را به خود گوشزدمی‌کرد. 🍃عاشق شدوبه پای معشوقش عاشقی کرد! کرد و ثابت قدم ماندبه قول خودش با زبان وعمل دعوت (ره) رالبیک گفت و تا پایِ جانش به این عهد وفادارماند.شهادت هم پاداش سربازانی چون محسن است؛ این چنین بود که سوسنگردمعراجِ او شد.درجوانی و همچون آقایش حضرت (ع) بارویِ سفیدوچهره‌ای خوشحال به آغوش خداپر کشید و برای همیشه میانِ قلب‌های ماجاودانه شد. ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ آذر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید : بجنورد 🕊محل شهادت : سوسنگرد ╔. ♡♡♡.═══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
"بسم الله الرحمن الرحیم" 🍃نام که به گوش میخورد، قاب عکس دهه هفتادی مقابل چشم ها جان میگیرد، اینبار اما داستان درباره ی پرستویی است که از نسل دهه شصتی ها آمده بود تا باد بهاری شده و خنکایش بر دل بنشیند. 🍃ایوب رحیم پور مدافعی بود که ، غیرتش را به تصویر کشاند. لباس رزم بر تن کرد و بند پوتین هایش را همچون ایمانش محکم کرد. در جنگ تحمیلی نبود اما خدا سرنوشت او را در رقم زده بود؛ سرنوشتی که و خردسال نیز مانع آن نشدند و پدرشان با مُهر مدافع حرم راهی شد. 🍃نماز شبش ترک نمیشد، کارهای مستحبی و دعاهای سحرگاهی‌اش هم ختم به آرزوی بود. همسرش از او سراغ وصیت نامه گرفته بود اما در پاسخ تنها گفت: "نمازت را بخوان همه چیز خود به خود حل می‌شود. فقط من را ببخش که نتوانستم مهریه‌ات را کامل بدهم" بعد عم عکس و را برداشته و راهی شده است. 🍃فرق است بین کسی که به دنبال شهادت است و کسی که شهادت به دنبال اوست، شهادت هم پا به پای ایوب رفت؛ از تپه ها و های سوریه گذر کرد، در حرم کنار او جست. درنهایت با به سر و قلبش او را در آغوش کشید و ایوب رحیم پور تا ابد جاودانه و سربلند شد. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🥀مزار شهید : امیدیه ╔. ♡♡♡.═══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝