#تکه_کتاب 📘
#دا 🌺
دیدارهاے آخر با پیڪر برادر نوازشش مے ڪردم و دست توے موهایش مے بردم. خاڪ هایش را پاڪ مے ڪردم و با او حرف مے زدم. مثل مادرے ڪه بخواهد بچه اش را تر و خشڪ ڪند. دیگر علے را طورے نشانده بودم ڪه تا سینه اش در آغوشم بود. با اینڪه خون روے زخم هایش خشڪ شده بود ولے هنوز به زخم هایش دست مے زدم، خون مے آمد. لباس فرم سپاهش پاره پاره و خونے بود. این همان لباسے بود ڪه وقتے براے اولین بار آن را پوشید، همه مان ذوق ڪردیم. از همان موقع فڪر شهادت علے را مے ڪردم. مطمئن بودم، شهید مے شود و همان طور ڪه خودش گفته بود آن قاب عڪس را در حجله اش مے گذاریم.
.
.
🌷یادشهداباذکر #صلوات
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1