Karimi-Shab3MoharramAlhadi1393[04].mp3
5.62M
میدونی چرا صورت من شده کبود؟!
عمو نبود..💔
#حاج_محمود_کریمی
#رقیه
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
💠ذاکر الحسین شهید کربلایی حسین معز غلامی هر وقت برای رفتن به #کربلا خودش یا دوستانش به مشکل برمیخو
ویزای #اربعین
💠دوست شهید حسین معز غلامی :
🍃🌸صبح یکشنبه بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزاکه هیچی
جلوی در اداره گذرنامه بودم ،حسین زنگ زد،سلام داداش خوبی
_نوکرم توخوبی؟
+گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم
_داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس
+باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاءالله ردیف میشه،
_باشه چشم.
قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانسِت بزنه امشب بِدن والّا فردا...
بابغض زنگ زدم به حسین
گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شمابرید.
🍃🌸حسین گفت: این چه حرفیه ماقرارگذاشتیم باهم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم.
گفتم نه برنامه هاتون خراب میشه
گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم من وتو با اتوبوس میریم
دلمو گرم کرد داخل جا نبود بشینم ایستاده بودم
ساعت شد ۶ عصر حسین پیام داد چه خبر ؟گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن
گفت باشه داداش تااینجا اومدی بقیَشَم ارباب ردیف میکنه
گفتم دارم ازاسترس میمیرم!!
گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد(آخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت)
گفتم باشه داداش بگو
گفت تسبیح داری؟
گفتم اره
گفت بگو الهی به #رقیه(سلام الله علیها) حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم
قطع کردم چشممو بستم شروع کردم
الهی به رقیه س الهی به رقیه سلام الله علیها...
10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته
بقیش فردا
توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسممو خوندن
بغضم ترکید باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم؛وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد
اشک توچشمش حلقه زد گفت
الهی به رقیه (سلام الله علیها)
#رفاقت خوبه با #رفیقای_امام_حسین(ع) باشه
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
#بابامهدی جان؛وصیت کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم اما هرچه گشتم #آغوشی نبود
عکس هایت را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت نبود؟
🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدیست
باشد #سهم_من از آغوشت همین بود
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
.
#چند_خط_روضه
دل روشنی های #سه_ساله...
فرموده بود از نشانه های مومن،
محبت ِ کودکان است که هم رقیق القلب اند
و هم بی کبر اند و هم بی کینه؛
اصلا بچه ها همیشه دوست داشتنی اند...
دختر بچه ها اما؛
دوست داشتنی تر اند!
سه ساله هم که باشند و تازه زبان باز کنند؛
مدام توی این #خیمه و آن خیمه گشت می زنند
و زبان می ریزند و #دل می برند و یک بغل
وان یکاد ِ #عاشقانه جمع می کنند!
خلاصه کلّی هاشمی ِ غیرت اللّهی باید ساعت ها
توی صف ِ انتظار بایستاند تا شاید چند لحظه ای
هم که شده، توفیق ِ به آغوش کشیدن ِ دردانه ی
#ارباب و نوازش آبشار ِ گیسوان ِ حضرتش، رزق
من حیث لایحتسبشان شود!
این وسط اما سهمیه ی آغوش ِ بعضی ها محفوظ
است تا خارج از نوبت های طولانی، خریدار ِ
نازهای حضرت ِ #بانو شوند!
برادرهای بزرگ خصوصا برادرهایی
از جنس ِ #علی، مشتری همیشگی زبان ریختن
های بانوی سه ساله اند و دلشان با هر داداش
علی گفتن ِ حضرت ِ بانو قنچ می رود و مست ِ
تماشای سیمای #فاطمی اش می شوند...
جناب ِ عمو هم که تا بوده جذاب ترین و مردترین
و عبّاس ترین ِ همبازی های #رقیه بوده که هیبت
ِ مردانه اش را هیچ چیز به اندازه ی در آغوش
گرفتن ِ حضرت سه ساله تلطیف نمی کند و با هر
#عمو گفتن ِ حضرت رقیه در حضور جناب ِ امام
و حضرت ِ خواهر؛
سیمای #حیدری اش گل می اندازد و سر ِ ادب ِ
ابالفضلی اش را تا تماشای ارض ِ کربلا نزول
اجلال می دهد...
این وسط اما #رقیه خوب فهمیده
از وقتی به کربلا رسیده اند؛
جنس ِ بغل کردن های #بابا حسابی
فرق کرده است...
این روزها حضرت ِ سه ساله باران ِ چشم های بابا
را زیاد می بیند و هر چقدر هم که زبان می ریزد
برای خنداندن ِ بابا؛
امام بیش تر می بارد...
رقیه اما شکایت ِ #اشک های بابا را فقط به علی
می گوید و علی هم فقط گوش می کند و گاه
گاهی لبخندی تحویل حضرت ِ سه ساله ای
می دهد که خیلی دوست دارد نقش ِ #مادر ِ
شش ماهه ها را بازی کند...
خلاصه سه ساله، سه ســــــــــــال است از گل
کمتر نشنیده و اگرچه شب های #کربلا زیادی
شب اند و تاریک؛
اما رقیه دلش مثل ِ همیشه روشن است...
آخر اینجا پاسبان ِ خیام #عباس است و #عمو
هست و #امن هست و #بابا هست و #داداش
علی هست و #آب هست و عـ طـ شـ نیست...
تا فردا اما؛
خدا بزرگ است...
#شهدای_گمنام
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
من گرفتارم ولے یارم گرھ وا مےکند
یک رقیہ گویم و صد مشکلم حل مےشود
یا رقیہ ...🥀
سـہ ساله دختر که کتک نداره😔
او که قبالهء فدک نداره😭
#حاج_حسین_یکتا میگفتن:
میخواستن؛
میشد...
میخوایم!
#نمیشه...
چه کار کردیم با این دلـــ💔ــمون؟؟؟!!!!
این شبها ؛
شبهای سرنوشت...
از خداوند بخوایم!
دلمان را برای #امام_زمان(عج)،شش دانگ سند بزند...
و برای این کار یاریمان کنند...
که دست و پا و گوش و چشم و زبان جز برای رضای حضرت حجت عج به حرکت در نیاد!
که خداوند راضی خواهد بود...
که عاشق ما خواهد شد...
که ان شا الله،عاقبتمان شهادت...
خدایا!
#رقیه سه ساله هم آرزو داشت یک بار دیگه پدرش، امام زمانش رو ببینه
دوری از امام زمانش داشت امانش رو می بُرید
دید و جون داد
خدایا!
من زنده ام؟؟؟
من که امام زمانم رو نمےبینم و هنوز نفس مےکشم ، زنده ام؟؟؟؟!!!!
خدایا!
نگاه به بدی ما نکن!
به مظلومیت امام زمانمان، فرجش را نزدیک بفرما! و ما را در رکابش شهید راه خودت کن!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
╭┅┈┈┈┈┈┈┈╼┅╮
𑁍▹ ڪپیآزادباذڪرصلوات ◃𑁍
𑁍▹ @saberin_shahid_ghafari1◃𑁍
╰┅╾┈┈┈┈┈┈┈┅╯
#یارقیه
روز سوم شد بدانیدای #رقیه منسبان
تشنگی امروز حتما بد اذیت میکند....
#روزسوم_شدومن_يادرقيہ_ڪردم
به فدای لب عطشان حسین....
╭━━⊰•♡♡•⊱━━━━━╮
@saberin_shahid_ghafari1
╰━━⊰•♡♡•⊱━━━━━╯
میگن دنیـا میلیاردها سالشه؛
اما دنیـای مـن،
فقط سه سـالشه..♥️
#رقیه
#خانوم_۳ساله
#اربعین_۱۴۰۳
╭━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╮
@saberin_shahid_ghafari1
╰━━⊰❀࿐༅༅࿐❀⊱━━╯