سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
تو بار سفر بستی و مادر برایت قرآن گرفت رخ همچو ماهت که در آینه افتاد دلم آب و پشت سرت نقش بر زمین .
نه ذره اے شک
بلکه باور قلبے ام این بود
که بر مےگردی و دل مادر را آرام...
عاشقانه در طواف وجودت، نبض مےزنم
محمدمـ!
بعد از ماه ها
امروز حال مادرمان خوب است
خیالمان که تو در کاشانه، میهمان شده اے
تو بعد شهادت
بیشتر از زمان حیاتت
" بودی و هستی و خواهی بود "
مگر مے شود مادر بی قرار تو باشد
و دستان مردانه {ات} او را در آغوشـ نگیرد؟
من
به فداے
دل دریایـــے تو؛ دلبرآ...!
در #عشق_نوشت
گلایه کرده و نوشتم:
"هان ای #طبیب دل مادر.."
و تو مثل همیشه لبیک گویان
طبیب دردهای دل #مامان_فاطمه شدے
دستانش درد مےکرد
رفته بود دکتر براے مداوا
امیدے نداشت و مے گفت: "خسته شدم"
در جوابشـ نالیدمـ: "#داداشے! مامان رو ببین"
تا قدمـ هاے مادر
به خانه برسد، بال کبوترے به
منزل رسیده و عکس هایت را بوسه باران..!
با خوشحالی مےگفت:
"دخترم! قبل من به خانه آمده بود"
مادر نیز مهمان نواز .. بساط دلش را
برای کبوتر پهن و قاب عکست
زینت بخش محفل ما...!
عزیزدلمـ!
مخلص کلام آنکه..
یا تو بودی و یا [طو] *
ممنونم ازت که طبیب درد هاے مادر شدے
" هان! ای طبیبــــــــ دلـ مـــــــادر"
.
.
.
.
* اسحاق بن عمار میگوید: از امام موسی بن جعفر پرسیدم: آیا میّت (شهید) از خانوادهاش دیدار میکند؟ فرمود: بله- پرسیدم : هر چند وقت؟ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خداوند دارد، در هر جمعه یا هر ماه یا هر سال . پرسیدم : به چه شکلی نزد آن ها میآید؟ فرمود: به صورت #پرندهای لطیف که بر دیوار خانه هایشان مینشیند و بر آنان اشراف مییابد... .
.
.
علامه مجلسی ، بحار الانوار، ج ۵۸ ، ص ۵۲
.
.
.
.
#عشق_نوشت
#به_مامانشـ_گفته_خواهرشمــــــ
#شهید_مدافع_وطن_محمــــــدغفاری
#شهید_مےبیند_مےشنود_لبیک_مےگوید
https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1