7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 خط شکن
🎙روایت حاج مهدی رسولی از روضهخوانی شهید تورجی زاده هنگام عملیات
🔹 انتشار به مناسبت ۵ اردیبهشت
سالگرد شهادت #شهیدمحمدرضاتورجیزاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
『صابِرینِ مُتَنَعِّم』
📚 تقدیم به مرواریدهای شهر - داستان اول » دزدگیر - دوباره پشت سرش را نگاه میکند تا مطمئن شود شیش
📚 تقدیم به مرواریدهای شهر
- داستان اول » دزدگیر -
صدای دزدگیر ماشینی بلند میشود. میایستد و پشت سرش را نگاه میکند و با نگرانی میپرسد: «ماشین ماست؟ »
صدا قطع میشود. دستش را میکشم و میگویم: «بیا بریم! آخه کی ماشین قراضه شوهر شنل قرمزی رو میدزده؟ »
راه مان را ادامه میدهیم و میگویم: «فهمیدی چی گفتم؟ »
«چی میگفتی؟ »
«درباره یه چشمایی که یواشکی زل زده به من... »
«چه حرفی میزنی ها... مردم دم عید بی کارن زل بزنن به تو؟ »
«منظورت چیه که بی کار نیستن؟ »
«یه نگاه بکن دور و برت ببین کی الأن داره ما رو نگاه میکنه؟ »
«گفتم یواشکی، مثل دزدها... »
لبش را کج میکند و میگوید: «خیلی بده که اینقدر شک داری به مردم»
رسیده ایم به ورودی پاساژ لاله که دوباره صدای دزدگیر ماشین، این بار کمی از دورتر میآید. حمید دوباره و نگران تر از قبل، پشت سرش را نگاه میکند و میگوید: «نکنه شیشه عقب باز بوده و یکی درو باز کرده؟ »
منتظر جواب من نمی ماند و با عجله شروع میکند به دویدن و من خیره میمانم به او که چطور از من دور میشود. پاساژ لاله پُر از مردهای پیر و جوان است. از نگاه هایشان احساس خوبی ندارم. دو جوان کمی دورتر رو به من ایستاده اند. چشم هایشان را نمی بینم؛ اما قلبم شروع میکند به تندزدن. ای کاش حمید زودتر برگردد و این مانتوی لعنتی را بخرم و زود برگردیم به خانه.
دستم را میگذارم روی سرم و نفسم به شماره میافتد. میخواهم شالم را دور سرم محکم کنم؛ ولی حمید خوشش نمی آید. شاید اگر من هم مثل ماشینِ قراضه اش دزدگیر داشتم، نگاههای دزدکی را باور میکرد. دوباره نگاه میکنم به دوردست ها. نور خورشید روی طلایی گنبد برق میزند. آرام توی دلم میگویم: «یا امام رضا!... ».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
-سفارش امام رضا علیه السلام به حضرت #عبدالعظيم_الحسني:
سلام مرا به دوستدارانم برسان
و به آنان بگو
در دلهای خويش براي شيطان راهی نگشايند
و آنان را به راستگويی در گفتار
و ادای امانت
و سكوت پرمعنا
و ترك درگيری
و جدال در كارهای بيهوده و بي فايده فراخوان..
-15شوال سالروز شهادت #حضرت_حمزه علیه السلام و #وفات_حضرت_عبدالعظیم حسنی علیه السلام🖤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
خدایاازتوبههامون،توبه.....🤎
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
『صابِرینِ مُتَنَعِّم』
📚زندگی مهدوی در سایه دعای عهد - ۱۱. وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِن اَحکامِ کتابِک؛ و تجدیدکننده اح
📚زندگی مهدوی در سایه دعای عهد -
۱۱. وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کتابِک؛ و تجدیدکننده احکام کتابت [= قرآن] که تعطیل شده است.
احادیث فراوانی وجود دارند مبنی بر اینکه آن حضرت، اسلام را از نو تجدید خواهد کرد و سنّتهای مرده و فراموش شده را از نو بازسازی خواهد نمود. از این روایات، استفاده میشود که مهدی علیه السلام دست به یک انقلاب وسیع دینی و فرهنگی خواهد زد و تمام بدعتها و انحرافات را از بین خواهد برد و اسلام را از نو زنده خواهد کرد. تخریب بعضی از بناها و مساجد هم طبق همین اصل انجام خواهد گرفت.
چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود:
دنیا به آخر نخواهد رسید، تا اینکه خداوند از ما اهل بیت، مردی را برانگیزاند که به کتاب خدا عمل کند.
۱۲. وَمُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دینِک؛ و او را استحکام بخش نشانههای دینت قرار بده.
دین در عصر ظهور، قوی و محکم ارائه میشود؛ زیرا امام مهدی علیه السلام با تمام توان و تلاش و با علم سرشار الهی، دین خدا را تبیین و برای همیشه بر همگان غلبه میدهد. آن قدر محکم و نافذ میشود که تا روز قیامت، خللی به آن وارد نمی شود؛ لذا وقتی دعا کننده چنین دعا میکند، عبارت دیگر آن درخواست ظهور است.
#ادامه_دارد..
#رزق_شبانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ
اگر خدا بخواهد میشود ..
سوره کهف -آیه۲۴🌸
🌱 #آیه_گرافی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
.
.
-فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لِى دُعائِى..
+پس تو را به عزّتت سوگند میدهم که
دعایم را مستجاب کنی..🤍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
حآجـت کہ زیـٰاد اسـتوَلـۍ
چَـنـد صبـٰاحۍ سـت . .
دآغ سـفَـر ِ ڪَربُبلا بَـر دلمـٰان اَسـت💔!
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
اونایـےکـھحسشھادتدارن،
بــےدلیلنیستا !
خدایِگوشـھازسرنوشتتون
براتونشھادترونوشتـھ،
ولـےاوندیگـھباتوعـھکـھچجوری
بھشبرسـے💔
🥀| #شهید_گمنام
🕊| #هوای_شهادت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها اگه جا پای جاشون نزاریم
و فقط ادا در بیاریم و دم بزنیم،
خیلی ازشون فاصله می گیریما..!(:
#تلنگرانه🌱
#شهیدانه🥀
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
🔰 حجاب؛ خون بهای شهیدان
از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند؛ زیرا که #حجاب خون بهای شهیدان است.»
+شهیدعلیروحینجفی♡
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼
『صابِرینِ مُتَنَعِّم』
📚 تقدیم به مرواریدهای شهر - داستان اول » دزدگیر - صدای دزدگیر ماشینی بلند میشود. میایستد و پشت
📚تقدیم به مرواریدهای شهر
- داستان دوم » صد متر آخر! -
سوپر مارکت سر نبش کوچه، شروع مسیر صد متریام بود. از آنجا میپیچیدم سمت راست توی خیابان و تا رسیدن به درِ آهنی سفید دبیرستان باید ۱۶۶ قدم راه میرفتم. به حساب هر قدم شصت سانتیمتر، میشد صد متر پیاده روی. این صد متر آنقدر پُر اضطراب میگذشت که حس دوندههای دوی صد متر المپیک را توی تک تک سلول هایم تجربه میکردم و سرم را بالا نمی آوردم تا چشم تو چشم گنبد حرم نشوم.
قبل از رسیدن به درِ سوپرمارکت، سر میچرخاندم به عقب و از خلوتی اول صبحِ کوچه که مطمئن میشدم، در چشم به هم زدنی چادرم را از سر برمی داشتم، مچاله میکردم و میچپاندم ته کوله پشتی ام؛ جایی که چشم هیچ یک از همکلاسی هایم به آن نیفتد. بعد توی شیشههای مغازه به خودم نگاه میکردم، با دست چپ مقنعه سورمه ایم را از پشت کمی میکشیدم و سرم را پایین میانداختم و انگار که داور مسابقه، سوت شروع دویدن را زده باشد، پا میگذاشتم به مسیر صد متری.
قدم هایم را آنقدر سریع بر می داشتم که تک و توک کارمندها و عابرهای نامحرمی که اول صبح توی خیابان و پشت فرمان ماشین هایشان هستند، من و موهای بیرون آمدهام را نبینند؛ اولین کسی که باید آنها را میدید، اول فرزانه بود و بعد مینا و بعد از آن محدثه.
#ادامهدارد ..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
˹ @Saberine_Motenaem ˼