eitaa logo
امیرحسین ثابتی
89.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
703 ویدیو
15 فایل
نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، پردیس و شمیرانات در مجلس دوازدهم شماره دفتر ۳۳۵۰۳۵۸۸ سامانه دعوت (سخنرانی، بازدید و...) 👇 https://B2n.ir/Sabety_davat کانال برنامه حافظه تاریخی ایرانی: https://eitaa.com/joinchat/2551251115C119f214b32
مشاهده در ایتا
دانلود
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مایکل اسپرینگمن دیپلمات اسبق امریکا پرسیدم با توجه به دشمنی امریکا با مردم ایران در قبل انقلاب (کودتای ۲۸ مرداد) و انواع دشمنی های بعد انقلاب، ایرانی ها باید دقیقا چه کار کنند تا امریکا دست از سرشان بردارد؟ پاسخ صادقانه ای داد: ایرانی ها باید از صفحه روزگار محو شوند! عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
حضور پرویز ثابتی مسئول ادارهٔ سوم (مهم‌ترین رکن) ساواک در بین براندازان جمهوری اسلامی در امریکا نه تنها جای تعجب ندارد بلکه کاملا هم طبیعی است! جنبشی که نقاب آن «زن، زندگی، آزادی» است اما وقتی هنوز قدرت ندارد، در وسط خیابان آرمان علی وردی را سلاخی و روح الله عجمیان را با بدترین شکنجه ها شهید میکند، ادامه نسل جانیانی مثل پرویز ثابتی است. در واقع صورت مساله بسیار روشن است؛ وحشی ترین نیروهای سیاسی قبل و بعد از انقلاب با هم به ائتلاف رسیده اند تا جمهوری اسلامی را ساقط کنند، نکته کار اینجاست که قبل از انقلاب قدرت داشتند و در تشکیلات ساواک مخالفانشان را شکنجه میکردند و امروز که در قدرت نیستند در کف خیابان همان وحشی گری ها را انجام دادند. عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
low (3).mp3
11.64M
🎧صوت کامل برنامه جهان آرا در گفتگو با حجه الاسلام محمد مهدی طباخیان در این برنامه ضمن توصیف و تحلیل جنگ جمل در زمان حاکمیت حضرت علی علیه السلام و شباهتهای آن دوره از صدر اسلام با شرایط امروز، عفو محکومان در سیره علوی مورد بررسی قرار گرفت. ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
مطرح شدن دوباره نام پرویز ثابتی فرصت خوبی است برای بازدید عمومی دانش آموزان، دانشجویان و سایر تشکلهای فرهنگی و مردمی از مکانی که بعد از 44 سال همچنان بهترین ویترین از جنایتهای بی سابقه ساواک در دوره پهلوی است. تاریخ را برای نسل جدید نباید فقط تعریف کرد، باید نشان داد. عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
+۱۸ آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخن‌های پایم از جا پریدند و افتادند و ناخن‌های دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جری‌تر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزه‌ام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزه‌ام باطل نمی‌شود، چون به زور است. ...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایه‌ای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویله‌ای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دست‌هایم تحمل می‌کرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو می‌رفت. خون به دستم نمی‌رسید. پنجه‌هایم بی‌حس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم... آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم می‌ریخت و می‌سوزاند و پوست را سوراخ می‌کرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضه‌ها می‌گرفتند و موها را آتش می‌زدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را می‌سوزاندند. از سوزش درد به خود می‌پیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را می‌کندند و هی تکرار می‌کردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا می‌بستند و بعد آن را آتش می‌زدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم می‌سوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم می‌گذاشتند و آتش می‌زدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم می‌ریختند. کاری از دستم برنمی‌آمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد می‌زدم... مرا لخت آویزان می‌کردند و گاهی بر آلت تناسلی‌ام شلاق می‌زدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود... تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که می‌توانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمی‌گیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی می‌ماند. دست‌ها را از مچ با مچ‌بند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچ‌ها را سفت می‌کردند قالب‌ها بر مچ و ساق پاهایم فرو می‌رفت و به اعصاب فشار می‌آورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر می‌کردم خون از محل ناخن‌های دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس می‌شد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر می‌کشید. به دست راست کمتر فشار می‌آوردند، زیرا بعد از پرس دست باد می‌کرد و دیگر نمی‌شد با آن اعتراف نوشت. بعد از مهار شدن دست‌ها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو می‌آمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد می‌کشیدم، صدا در کلاه کاسکت می‌پیچید و گوشم را کر می‌کرد، نه می‌شد فریاد کشید و نعره زد و نه می‌شد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن می‌شد. گاهی شلاق را به کلاه می‌زدند، دنگ و دنگ صدا می‌کرد و سرم دوران می‌یافت و دچار گیجی و سردرد می‌شدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچ‌ها را دائم شل و سفت می‌کردند... کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت می‌کردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندان‌هایم به هم می‌سایید. از دماغ و دهانم بخار بلند می‌شد. دست و بدنم می‌لرزید. نمی‌توانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود... بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت) عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
4_6012678602053652309.mp3
9.97M
اگر دوست دارید درباره تحرکات اخیر ضدانقلاب در خارج از ایران از جمله نشست در دانشگاه جرج تاون و همچنین چرایی رونمایی از پرویز ثابتی بعد ۴۴ سال حرفهای جدیدتری بشنوید، صوت برنامه جهان آرا در گفتگو با آقای محمد مهدی اسلامی معاون پژوهشی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی را گوش کنید. ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
زیر دین چهارده معصومم اما گردنم زیر دین حضرت موسی بن جعفر بیشتر...
4_6025867557561436242.mp3
4.01M
السلام علی المعذب فی قعر السجون... (روضه امام کاظم علیه السلام) @Sabeti
هدایت شده از حافظه تاریخی ایرانی
25.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخلاف قسمتهای قبلی، دیدن این قسمت را به همه پیشنهاد نمیکنیم. آشنایی با شخصیت درنده و ستمگری مثل پرویز ثابتی و جنایاتی که در زیر مجموعه او در ساواک انجام شده، اعصاب و روان میخواهد. پس اگر زیر ۱۴ سال هستید یا شرایط روحی مناسبی ندارید قسمت ۵۲ برنامه حافظه تاریخی ایرانی را نبینید! +معرفی دو کتاب 🔻عضو کانال شوید و تمام قسمت های قبلی را هم ببینید👇 https://eitaa.com/joinchat/2551251115C119f214b32
امیرحسین ثابتی
روایتی از حضور در یک هنرستان پسرانه دولتی چندی قبل دوستی زنگ زد و گفت برای سخنرانی در جمع تعدادی از
بعد از دو سه ماه وقفه، دوباره در روزهای گذشته «دبیرستان گردی» را شروع کردم. این بار به یک دبیرستان دخترانه غیر دولتی در جنوب تهران و یک دبیرستان پسرانه دولتی در شرق تهران رفتم. نکته جالب توجه این بود که به موازات آرام شدم فضای کشور، سوالات بچه ها هم غیر سیاسی تر شده. یعنی برعکس چند ماه قبل که هرجا می رفتم از همان سوال اول، حرفها و صحبتهای بچه ها درباره مسایل تند و تیز سیاسی بود این بار جنس سوالات کمی فرق کرده و مسایل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... در بین دغدغه های بچه ها پر رنگ تر شده. اما این چند خط را نوشتم تا مساله دیگری را مطرح کنم و آن هم اینکه بر اساس حضور میدانی این مدت در دبیرستان های مختلف تهران (اعم از پسرانه و دخترانه و دولتی و غیر دولتی) اینکه می گویند با نسل جدیدی مواجه هستیم که اسمش نسل z  است و کسی حرفشان را نمی فهمد و با بقیه نسلها تفاوتهای بنیادین دارند، حرف غلطی است. اتفاقا تجربه من نشان داد که هم آنها حرف مرا می فهمیدند و هم من حرف آنها را. البته در همه مسایل نگاه مشترکی وجود نداشت اما این هیولایی که از نسل جدید با عنوان نسل z ساخته اند یک آدرس غلط است. در بین این بچه ها هم مثل نسل ما تکثر وجود دارد، از سوپر انقلابی در بین شان وجود دارد تا تیپ های کمتر مذهبی تا بچه هایی که درباره اصل و اساس همه چیز سوال دارند. این نسل هم مانند نسل قبل سوالاتی دارد و مشکل آنجاست که آنهایی که باید بیایند و حرف این بچه ها را بشوند و پاسخ دهند یا حاضر نمی شوند یا اصلا بلد نیستند حرف بزنند. وگرنه خود ما که حدود 20 سال قبل مانند این بچه ها ذهن مان پر از سوال بود هم وضعیت مان شبیه همین بچه ها بود. با این تفاوت که فقط در معرض این بمباران رسانه ای و هجمه مطالب فیک نبودیم. من در حد توان خودم بنا دارم بازهم به دبیرستان های بیشتری در تهران بروم اما کاش نهضتی راه می افتاد که هر هفته صدها نفر در دبیرستانها حاضر می شدند و اول حرف این بچه ها را می شنیدند و بعد هم در حد توان برایشان حرف می زدند و پاسخ سوالات شان را می دادند. حتی کاش مسئولان در رده های مختلف به خصوص نمایندگان مجلس در جمع این بچه ها حاضر می شدند و با آنها گفتگو می کردند. به خصوص در مدارس «دولتی» و به خصوص در مدارس دولتی که عموم بچه ها از خانواده های خاص و مذهبی نیستند. این یکی از نیازهای مهم امروز جامعه است که اتفاقا راه حلش هم مشخص است! اگر به موقع عمل کنیم فرصت بزرگی در پیش خواهد بود و اگر دیر بجنبیم، با تهدیدات جدیدی روبرو خواهیم شد. عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
low.mp3
10.78M
صوت کامل برنامه جهان آرا در گفتگو با دکتر مهدی صفری سفیر اسبق ایران در چین در این برنامه به مهمترین شبهات و سوالات درباره سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین پاسخ داده شد و ابعاد مختلف سفر رئیس جمهور به چین و فرصتهای پیش روی اقتصادی این سفر بررسی شد. ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
low.mp3
10.9M
بحث دیشب حجه الاسلام قنبریان در برنامه جهان آرا بازخوردهای مثبت فراوانی داشت و برخی جزییات آن برای خودم نیز بسیار قابل توجه بود. اگر به مباحث حوزه زنان، حجاب و... علاقه مندید پیشنهاد می کنم حتما صوت کامل آن را گوش کنید. 1 اسفند 1401 عضو کانال شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b