.
✅ چند عملی که برای چندین برابر كردن #ثواب نمازها سفارش شده اند و گاها خیلی هم #ساده هستند و مورد بی توجهی قرار میگیرند 💐
#اذان و #اقامه -
باعث ميشود دو صف از #فرشتگان پشت سر مومن #نماز بخوانند.
📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق
🌾🌹🌾
#ركوع_كامل ( سه مرتبه گفتن ذکر رکوع ) -
باعث نداشتن #وحشت_قبر ميشود.
📚 ثواب الاعمال
🌾🌹🌾
انگشتر #عقيق -
دو ركعت نماز با آن معادل #هزار ركعت بدون آن است.
📚 عدة الداعي ابن فهد حلی رحمه الله
🌾🌹🌾
#مسواک زدن -
دو ركعت نماز بعد آن بهتر از #هفتاد_ركعت نماز بدون آن است.
📚 من لايحضره الفقيه
🌾🌹🌾
خواندن #سوره_مبارکه_قدر -
خواندنش در يكی از نمازها باعث #آمرزش گناهان ميشود.
📚 ثواب الاعمال شیخ صدوق رحمه الله
🌾🌹🌾
استنشاق و مزه مزه در #وضو -
باعث آمرزش و #غلبه_بر_شيطان است.
📚ثواب الاعمال
🌾🌹🌾
#عطر زدن -
باعث ميشود #ثواب_نماز هفتاد برابر شود.
📚 ثواب الاعمال
🌾🌹🌾
#تسبيحات حضرت زهراء سلام الله عليها -
بهتر از #هزاره_ركعت نماز نزد حضرت صادق
(عليه السلام) است.
📚 فلاح السائل سید ابن طاووس علیه الرحمة و على جميع العلماء
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍂در هیاهوی #شهر گم شده ام. میان صدای بوق ماشین ها، معامله آدم ها و چهره غمگین و شادشان حیرانم.😰
.
🍃حال انسان ها عوض شده است. گویی مانکن هایی برای #تبلیغ لباس بر روی زمین #خدا قدم میگذارند.👣
.
🍂حجاب ، غریب ترین و مظلوم ترین پوشش این روزهاست.
خانم هایی ،هنوز چادر بر سر دارند ولی آنان هم در میان مدل های گوناگون سرگردانند.😯
.
🍃چشمانم را می بندم و پرنده دلم ، به سوی #شهیده_کمایی پرواز می کند.منافقین او را با چادرش خفه کردند و #شهید شد.حال در این روزهای آرام، منافق ها آرام پیش می روند. نمیدانم چرا مردم با چادر قهر کرده اند !آن را بوسیده اند و گوشه کمدهایشان خاک می خورد.
#چادر_خاکی، روضه ای است برای دل هایی که مادری اند.😔
.
🍂چشمانم به #موهای بافته شده زیبایی می افتد که با گلِ سر زیباتری آراسته شده است.بافت این موها مرا یادِ دست های بسته #شهدای_غواص می اندازد.
نمیدانم بافت دست های بسته محکم تر است یا باقت موهای رها شده در خیابان ها.
آنان با دستِ بسته هم #مقاومت کردند اما ما با دست های باز چه می کنیم؟!😞
.
🍃 روز به روز لباسها آب می رود.خیاط سلیقه ها قد شلوارها را کوتاه تر می کند و بخیل می شود در خرج کردن دکمه برای #مانتوهایی که لبه هایش از هم فراری اند.شاید یادش می رود آستین مانتوها را بدوزد.
یادم به شهدایی می افتد که دست هایشان را فدا کردند اما آن ها پیراهن هایی با آستین بلند میپوشند تا کسی را مدیون و #شرمنده نبینند.😭
.
🍂کمی آنطرف تر #مردهایی را می بینم کنار این #عروسک های خوش رنگ و بدلباس، که رگ #غیرت بر گردنشان نبض ندارد و بیخیال به این نمایش #بی_حیایی لبخند می زنند. 😥
.
🍃شلوارهایشان در نبرد بین افتادن و نیفتادن معلق مانده و #موهای رنگ شده و ابروهای خوش فرمشان گاهی مرا گمراه می کند که نکند این ها #دختر باشند و یادشان رفته #روسری بر سر کنند.😐
.
🍂صدای اذان مرا به خود می آورد .به آسمان که می نگرم، نگاهم به نگاه #حاج_همت گره می خورد اویی که چشم هایش جز خدا را ندید.
و کمی آنطرف تر حاج قاسم را با همان لبخند همیشگی اش. می گفت دختران این سرزمین ، دختران من هستند.😓💔
.
🍃 در این هیاهو مردم، صدای #اذان را نمی شنوند.
#دلم گرفته و #اشک_هایم پایان تلخ قصه #آزادی است.😭
.
🍂بیایید به چیزی #منافق نباشیم.🤔
.
✍نویسنده:#طاهره_بنائی_منتظر
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌸 🍃
۞﴾﷽﴿۞﴾﷽﴿۞﴾﷽﴿۞﴾﷽﴿۞﴾﷽﴿۞ ۞
✍🏻#امام_باقر(ع) فرمود:
#شب شیطانی👿 دارد به نام « #زهاء» به معنی #فخر و #تکبر (لسان العرب).
✨وقتی بندهای بیدار میشود و تصمیم دارد #نماز_شب بخواند به او میگوید:
هنوز وقت #نماز نشده،😕 برای مرتبه دوم بیدار میشود، باز میگوید وقت باقی است😞 و به همین صورت او را به خوابیدن #تشویق میکند تا #اذان شود.
( #نماز_شب،_تجهد (خسروی)،ص 41)
••❥⚜︎-----------
#شهید_احمد_علی_نیری(3)
💥نماز_اول_وقت
راهکار دستیابی به مقامات دنیا و آخرت!؟
🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای #اذان اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ...
🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه...
🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
☘همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ...
این یک نمونه از کمک و عنایت الهی به بندگانی است، که تحت هر شرایطی نماز خود را در سر وقت خود به جا می آمورند👌
#کتاب_زندگي_به_سبک_شهدا #ناصر_کاوه منبع : کتاب عارفانه