تاول پاهایشان سوزش زیادی داشت. گرمای تابش خورشید تمامی نداشت. رنگ صورتهایشان تغییر کرده بود. خستگی نفسشان را به شماره انداخته بود.
تشنه ، خسته ، گرسنه...
از همه بدتر دیدن "سر" عزیزانشان بود که پیشاروی قافله در حرکت بود!
برای اینکه داغ کودکان بیشتر و جراحت های زنان عمیق تر نشود ، ام کلثوم علیها سلام تدبیری کرد شمر را صدا زد و فرمود : " ما را از دروازه ای وارد دمشق کنید که مردم کمتری جمع شده باشند و سرها را از محمل ها دور کنید تا با نگاه کردن به آنها نوامیس رسول الله کمتر دیده شوند!"
اما او دقیقا بر عکس خواسته ایشان عمل کرد وپس از سه روز از شلوغ ترین دروازه های شهر عبورشان داد تا مردم بیشتری برای نظاره جمع شوند!
از سخت ترین مصائب آل الله همین جا بود . وقتی مردم آنها را در حال سنگ زدن خارجی خطاب می کردند و به آنها اهانت !
پس از آن آنها را به جایگاه "اسیران" در نزدیکی درب مسجد جامع دمشق بردند.
#اسیر_عشق
#اسیر_کربلا
#محرم
پاتوق نوجوان"🌿
-@sabkebandegi』.