نوحه روز یازدهم
مران يكدم ساربان اُشتر، ناقه¬ی زينب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر زآنكه دارم من عقدهها در دل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
بده مهلت تا بمانم من در كنار اين پيكرِ بيسر
از آن ترسم ساربان امشب آيد و بُرّد دستاش از پيكر
ندارد چون طاقت ديدن مادرم زهرا، باب من، حيدر
در اين صحرا اي شترداران، ماندنم آسان، رفتنم مشكل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
شترداران بيكفن باشد اين تن مجروح اندرين صحرا
مرا نَبوَد معجري ديگر تا كفن سازم جسم اين شه را
ندارد چون سايهاي بر سر غير خاشاك و جز تَفِ گرما
اله من كُن تو آگاهم، كشتي عمرم كي رسد ساحل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
شتربانان ره خطرناک و کودکان مضطر، ناقهها عريان
همي ترسم اي شترداران، از شتر افتند کودکان آخر
چرا آخر اين همه تعجيل؟ رحم بنمائيد بر دل طفلان
رهِ شام و دشمن اندر پيش، از يتيمانْ من چون شوم غافل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
شتربانان مهلتي آخر، بهر ما نبود قافلهسالار
نباشد چون مَحرمي ديگر بهر ما زنها غير اين بيمار
ندارد او طاقتي ديگر، پيکر بيمارش بود تبدار
هميگويد خاشع و غمگين، کربلا خواهم تا کنم منزل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
موضوع: #روز_یازدهم
سبک: #شبانگاهان
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
نوحه روز یازدهم
مران يكدم ساربان اُشتر، ناقه¬ی زينب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر زآنكه دارم من عقدهها در دل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
بده مهلت تا بمانم من در كنار اين پيكرِ بيسر
از آن ترسم ساربان امشب آيد و بُرّد دستاش از پيكر
ندارد چون طاقت ديدن مادرم زهرا، باب من، حيدر
در اين صحرا اي شترداران، ماندنم آسان، رفتنم مشكل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
شترداران بيكفن باشد اين تن مجروح اندرين صحرا
مرا نَبوَد معجري ديگر تا كفن سازم جسم اين شه را
ندارد چون سايهاي بر سر غير خاشاك و جز تَفِ گرما
اله من كُن تو آگاهم، كشتي عمرم كي رسد ساحل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
شتربانان ره خطرناک و کودکان مضطر، ناقهها عريان
همي ترسم اي شترداران، از شتر افتند کودکان آخر
چرا آخر اين همه تعجيل؟ رحم بنمائيد بر دل طفلان
رهِ شام و دشمن اندر پيش، از يتيمانْ من چون شوم غافل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
شتربانان مهلتي آخر، بهر ما نبود قافلهسالار
نباشد چون مَحرمي ديگر بهر ما زنها غير اين بيمار
ندارد او طاقتي ديگر، پيکر بيمارش بود تبدار
هميگويد خاشع و غمگين، کربلا خواهم تا کنم منزل
دل زينب گشته طوفانی رقيه گشته بيابانی آه و واويلا
موضوع: #روز_یازدهم
سبک: #شبانگاهان