#بخش_چهارم
جنگ هایی که امیرمونین درآنها حضور داشتند. 🙂👇
آن بزرگوار در تمام جنگهاى زمان حضرت رسول غیر از جنگ تبوك، مشاركت داشت و بیشترین پیروزىها به دست برومند و تواناى آن حضرت نصیب اسلام و مسلمین گردید.
طبق نقل ابن عساكر: جنگ بدر توسط امام على علیه السلام در سن 20 سالگى به نفع اسلام و مسلمین به پایان رسید و نیز مكه توسط حضرتش در سن 28 سالگى فتح گردید.
پس از رحلت حضرت رسول صلّى الله علیه و آله جنگهائى بر علیه اسلام و بر علیه آن حضرت توسط منافقین و مخالفین به وقوع پیوست، كه مهمترین آنها سه جنگ به نامهاى: جمل، صفّین و نهروان مىباشد.
جنگ جمل در ماه جمادی الثّانى، سال 36 هجرى قمرى، با ناكثین، به سركردگى عایشه، طلحه و زبیر، اتفاق افتاد. (مطابق با آذر ماه، سال 35 شمسى(
جنگ صفین در ماه ذى الحجه، سال 36 هجرى قمرى، با مارقین، به سركردگى معاویه، رخ داد. (مطابق با خرداد ماه، سال 36 شمسى)
جنگ نهروان در سال 38 هجرى قمرى (مطابق با اردیبهشت ماه، سال 37 شمسى)، با قاسطین، به سركردگى خوارج واقع شد؛ و ایشان حدود چهل هزار نفر بودند، كه با نصایح حضرت دوازده هزار نفر آنها توبه كردند و فقط 9 نفرشان از معركه گریختند؛ و مابقى كشته شدند و از مسلمین نیز تعداد 9 نفر شهید گشت.
و به طور كلى آن حضرت هفتاد و دو مرحله جنگ و مبارزه با مخالفان و دشمنان داشته است.
این داستان ادامه دارد...💚🍃
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @mazhabijdn🍂⃟💕❫
#بخش_چهارم 🙂👇🍃
چه آیاتی در وصف حضرت علی (ع) در قرآن کریم وجود دارد؟
حدود ۳۰۰ آیه از قرآن کریم مربوط به امیرالمومنین (ع) است، هرچند به طور مستقیم نام ایشان در هیچ کدام از آیات نیامده اما مصداق و توصیف اش در مورد مولای متقیان (ع) است. آیه 207 سوره بقره که معروف به «لیله المبیت» است،( شبی که حضرت علی علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بستر آن حضرت خوابید تا رسول خدا(ص) از توطئه قتلی که مشرکان مکه برای او ریخته بودند بتواند جان سالم به در ببرد واز مكه به مدينه هجرت بنماید)،در واقع یکی از آیات مهمی می باشد که می فرماید: «من وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.) مفسران و برخی از عالمان اهل سنت نیز بر این امر صحه گذاشتند، همچنین «سوره اطعام» که می فرماید:«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» (در شأن عترت رسول خدا (ص)، یعنی على، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است، و زمان نزول آن ماه ذیحجه پس از ادای نذری بود که امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) برای شفای حسنین (ع) کرده بودند.) این آیه اگرچه در شان اهل بیت (ع) نازل شده است ولی حضرت علی (ع) را هم به عنوان اهل بیت شامل می شود.
همچنین آیه 33 سوره احزاب که می فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » (خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.) به نظر بسیاری از مفسیران اهل سنت و همه مفسران شیعه، منظور از اهل بیت(ع)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند. بر اساس علمای شیعه و جمعی از بزرگان اهل سنت، منظور از اهل بیت حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) می باشد؛ همین طور آیه شریفه «اَهلُالذّکر» که خداوند می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» ، (و ما پیش از تو کسی را به رسالت نفرستادیم جز مردانی (پاک) را که به آنها (هم مانند تو) وحی میفرستادیم؛ شما اگر خود نمیدانید بروید و از اهل ذکر (و دانشمندان امت) سؤال کنید.) حضرت علی (ع) در اینجا اهل ذکر و محل مراجعه مردم برای رفع نادانی ها و جهل قرار گرفته است و آیه 12 سوره مجادله که می فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً» این آیه شریف معروف به آیه نجوا است که می فرماید وقتی می خواهید با پیامبر اکرم (ص) نجوا کنید، صدقه بدهید.
بنابراین با یک مطالعه، متوجه وجود آیات و روایات فراوان در فضایل امیرالمومنین (ع) در تاریخ می شوید. در تفسیرهای گرانقدری مانند کتاب المیزان علامه طباطبایی، تفسیر آیت الله مکارم شیرازی و دیگر بزرگان مطالب فراوانی در شان و منزلت امیرالمومنین (ع) نقل شده است. ما نباید این الگوی بزرگ ایمان و تقوا را در زندگی خود فراموش کنیم، باید از ویژگی های شخصیتی امیرالمومنین (ع) پند بگیریم که رستگار شویم و بدانیم که رستگاری فقط دنیا نیست بلکه بخش عمده ای از رستگاری مربوط به آخرت می باشد و حضرت علی (ع) تنها الگویی است که می تواند سعادت ما در دنیا و آخرت را تضمین کند.
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @mazhabijdn🍂⃟💕❫
#بخش_چهارم
#شبهه_روز 🤔🌱
شبهه:عمر حلال زاده اس کی گفته پاک نیس؟!
سند حرام زادگی #خلیفه_دوم🙂👇🍃
از طریق شیعیان روایت بسیاری پیرامون اصل و نسب عمر به دست ما رسیده است که مهمترین آنها را علامه مجلسی به نقل از امام صادق(ع) آورده است که:
1- صَهّاک، کنیزک تنومند حبشی برای حضرت عبدالمطلب بود و برای او شترچرانی میکرد و میل به نکاح داشت، روزی مردی به نام نُفَیْل نظرش به صهاک افتاد و عاشقش شد، و در چراگاه شتران با او زنا کرد. نتیجه این عمل نامشروع، پسری شد به نام خَطّاب.
2- وقتی خطاب به حد بلوغ رسید به خاطر تنومندی مادرش از او خوشش آمد و با او زنا کرد. از زنای این مادر و پسر، دختری متولد شد. صهاک ، از ترس اهلش آنرا در پارچهای از پشم پیچید و در میان گله چهارپایان بیابان مکه رها کرد، و هشام بن مغیره بن ولید آنرا در بیابانهای مکه یافت، و به منزلش برد و نامش را «حَنْتَمه» گذاشت و او را بزرگ کرد، روش عرب این بود که هرگاه بچه یتیمی را مییافتند تربیتش میکردند و او را بچه خود قرار میدادند.
3- وقتی حنتمه به سن بلوغ رسید ، روزی خطاب که در واقع پدر حنتمه بود حنتمه را دید و عاشق شد و او را از هشام بن مغیره خواستگاری کرد و هشام حنتمه را به عقد خطاب در آورد. حاصل ازدواج این پدر و دختر عمر بن خطاب بود.
بنا بر این خطاب، هم پدر عمر و هم پدر بزرگ عمر و هم دایی عمر بود، و حنتمه نیزهم مادر عمر و هم خواهر عمر و هم عمه عمر بوده است.
در این زمینه شعری منسوب است به امام صادق(ع)که ترجمه آن چنین است: کسی که جدش، دائیاش و پدرش میباشد، و مادرش، خواهر و عمهاش میباشد، سزاوار است که بغض وصی رسول خدا علی مرتضی را در دل ناپاکش داشته باشد و بیعتی که در روز غدیرخم با علی(ع) کرده انکارش کند.{ علامه مجلسی، بحار الانوار، تحقیق: شیخ عبدالزهرا علوی، دارالرضا، بیروت، ج31،باب24، ص 100}.
یک نکته: اعراب از تمدن بهره چندانی نداشتند اما در علم نسب شناسی بسیار خِبره بودند. و این هم به خاطر وجود نظام قبیلهای، در میان آنان بود. علی رغم این مسنله، در روایات اهل سنت، تا بحث به حَسَب ونسب عمر میرسد یا به هیچ عنوان حرفی از آن ذکر نمیکنند و یا سریع بحث را عوض کرده و به بحث دیگری رجوع میکنند. (در حالی که نسبت به سایرین دست به قلم فرسایی زده و به شرح حال وی، پدر و مادر و اجدادش میپردازند). این مسئله نشان دهنده آن است که آنها به خوبی از این امر آگاه بوده، برای حفظ آبروی خود و همکیشانشان از ذکر اصل و نسب عمر خودداری کردهاند. فقط در برخی موارد گو اینکه حساب از دستشان در رفته باشد به بعضی موارد اعتراف کردهاند:
از بخاری و غزالی (در کتابش به نام احیاء العلوم) نقل شده که: شخصی به پیامبر خدا فرمود: پدر من کیست؟ حضرت فرمود: حذافه، دیگری پرسید: پدر من چه کسی است؟ پیامبر پاسخ داد: سالم. عمر بر دو زانوی خود نشست و پس از سخنانی گفت: ای رسول خدا از معایب ما سخن مگو و از پرداختن پیرامون این مسئله از ما در گذر. متن عربی این سخن به نقل از بحار الانوار چنین است:
(نقل عن البخاری و احیاء العلوم: اسند احمد بن موسی: ان رجلا قال لنبی(ص): من آًبی؟ قال: حذافه، فسآًله آخر: من آًبی؟ قال: سالم، فبرک عمر علی رکبتیه و قال - بعد کلام-: لا تبد علینا سواتنا، واعف عنّا، رواه ابو یعلی الموصلی فی المسند عن انس).{ علامه مجلسی، بحار الانوار، تحقیق: شیخ عبدالزهرا علوی، دارالرضا، بیروت، ج31،باب24، ص 100}.
ابن ابی الحدید معتزلی نیز (بدون ذکر نام عمر بن خطاب) ذیل شرح این فراز از نهج البلاغه : «لم یسهم فیه عاهر و لا ضرب فیه فاجر...» مینویسد: این فراز از کلام امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره به برخی صحابه پیامبر دارد که در اصل و نسب آنان شبهه وجود دارد.{ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق، (افست شده توسط انتشارات اسماعیلیان)ج11، ص67-68}. وی در ادامه به روایتی جعلی از امام صادق اشاره میکند که در آن مردم را از مذمت خلیفه به خاطر اصل و نسبش و همچنین کاری که نفیل با صهاک کرد بر حذر میدارد که خود نشانگر این مطلب است که: اولا قطعا خبری بوده که امام میفرمایند آن را برای دیگران بازگو نکنید. ثانیا: یاد آور این واقعیت است که: «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها».
همچنین علی بن یونس عاملی (درگذشته به سال 877ق) در کتابش به نام الصراط المستقیم مینویسد: عمر بن خطاب میگفت: نسب خود را - از ابتدا تا زمانی که به شما میرسد- بشناسید و آن را بیاموزید. اما هیچ کس حق ندارد در مورد نسب من از پدرم خطاب بالاتر رود.{ علی بن یونس عاملی، الصراط المستقیم ، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، ج3، ص28}.
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @mazhabijdn🍂⃟💕❫