#پندانه
🔴زاویه دیدت رو عوض کن
✍روزی هیزمشکنی در یک شرکت چوببری دنبال کار میگشت و نهایتا توانست برای خودش کاری پیدا کند.
🔸حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزمشکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد.
🔹رئیسش به او یک تبر داد و او را بهسمت محلی که باید در آن مشغول میشد، راهنمایی کرد.
🔸روز اول هیزمشکن 18 درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد.
🔹تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزمشکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند. اما تنها توانست 15 درخت را قطع کند.
🔸روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد.
🔹هر روز که میگذشت تعداد درختهایی که قطع میکرد، کمتر و کمتر میشد. پیش خودش فکر کرد احتمالا بنیهاش کم شده است.
🔸پیش رئیس رفت و پس از معذرتخواهی گفت خودش هم از این جریان سر درنمیآورد.
🔹رئیس پرسید:
آخرین باری که تبرت را تیز کردی، کی بود؟
🔸هیزمشکن گفت:
تیزکردن؟ من فرصتی برای تیزکردن تبرم نداشتم. تمام وقتم را صرف قطعکردن درختان میکردم!
💢چقدر به فکر تیزکردن تبرمان هستیم؟
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
#پندانه
🔴 عیبهاتو بپذیر و اصلاح کن وگرنه بزرگتر میشن
🔹پدربزرگم یه نیسان داشت. گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم، خیلی نیسانش رو دوست داشت. روش هم تعصب داشت و باهاش تو جاده کار میکرد.
🔸یادمه یه بار نشستم کنارش و گفتم:
من هیچی نمیبینم، اینقدر که این شیشه شکسته و خرد شده، شما چهجوری رانندگی میکنید؟
🔹پدربزرگم گفت:
به این خوبی دیده میشه، چی رو نمیبینی؟
🔸گفتم:
چی شد که این شکلی شد؟
🔹گفت:
یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکهسنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد. اولش یه ترک کوچیک بود، بعد کمکم بر اثر زمستون و تابستون و سرما و گرما، بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت.
🔸پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که شیشه ترک داره و تعمیرش کنه، بس که دوستش داشت.
🔹ما آدمها هم اینجوری هستیم. عیبهامون رو قبول نمیکنیم، ایرادهامون رو نمیپذیریم و اصلاحش نمیکنیم تا اینکه بزرگ و بزرگتر میشن.
🔸اگه میخواید عاقبت پدربزرگم رو بدونید، یکی از همون شبها تو جاده بهدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد.
🔹همین عیبهامون باعث نابودیمون میشن. همینهایی که نمیپذیریمشون!
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
✨﷽✨
#پندانه
🔴با کلمه زیبای «نمیدانم» آشنا شوید
✍️روزی امتحان جامعهشناسی ملل داشتیم.
🔸استاد سر کلاس آمد. فقط یک سوال داد و رفت:
مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟
🔹از هر که پرسیدم نمیدانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما بهراستی کسی نمیدانست.
🔸همه دو ساعت نوشتیم؛ از صفات برجسته این مادر، از شمشیرزنی او، از آشپزی برای سربازان، از برپاکردن خیمهها در جنگ، از عبادتهای او و...
🔹استاد بعد از دو ساعت آمد و ورقهها را جمع کرد و رفت.
🔸تیرماه برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم. روی تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود: «مردود».
🔹برای اعتراض به ورقه، به سالن دانشسرا رفتیم.
🔸استاد آمد و گفت:
فردی اعتراض دارد؟
🔹همه گفتند:
آری.
🔸گفت:
خب چرا پاسخ صحیح را ننوشتید؟
🔹پرسیدیم:
پاسخ صحیح چه بود استاد؟
🔸گفت:
در هیچ کتاب تاریخیای نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده. پاسخ صحیح «نمیدانم» بود.
🔹همه پنج صفحه نوشته بودید اما فردی شهامت نداشت بنویسد: نمیدانم.
🔸کسی که همهچیز میداند ناآگاه است. بروید با کلمه زیبای «نمیدانم» آشنا شوید، زیرا فرداروز گرفتار نادانی خود خواهید شد.
v♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
#پندانه
🔴 شاید این نجاتدهندهات باشد
🔹خسته و کوفته به خانه برگشتهای در حالی که چیزهایی که از تو خواستهشده را با خودت حمل میکنی.
🔸مادرت از تو میپرسد:
شیر هم برایم آوردهای؟
🔹با لبخند به او بگو:
چشم الان میرم میارم.
🔸دعا میکند در حقت.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹مشغول خواندن نماز هستی. کودکت کنارت مشغول بازیکردن است. ناگهان در حال سجده بر پشتت سوار میشود.
🔸عصبانی نشو. او با خودش کودکیاش را حمل میکند.
🔹سجدهات را کمی طولانیتر کن.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸کارگری در گرمای طاقتفرسای تابستان، زیر تابش نور آفتاب خسته و کوفته مشغول کار است.
🔹آب سردی را به او تعارف کن.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸برای پرندگان دانههایی از برنج و جو و گندم و ارزن میریزی تا از آن بخورند.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹آشغالهای در مسیر راهت را برمیداری یا در مسجد از روی فرش جمع میکنی و در سطل آشغال میریزی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸یکی تو را دشنام میدهد. میگویی خدا تو را ببخشد.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹آیهای از قرآن را با خشوع و تدبر میخوانی و اشک از چشمانت جاری میشود.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸از کنار جوانهایی که به گناهانی مبتلا شدهاند میگذری. با نرمی و محبت و حکمت آنها را پند میدهی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹کسی در حق تو بدی میکند. عصبانی میشوی و میخواهی دشنام بدهی.
🔸بهیاد این فرمایش الله متعال میافتی:
«کسانی که خشم خودشان را فرومیخورند و مردم را معاف میکنند... و خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»
🔹خشم خودت را فرومیخوری و او را میبخشی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸خبر رسوایی کسی به تو میرسد. اما پیش خودت نگه میداری و آن را پخش نمیکنی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹چهبسا اعمالی که تو اصلا برایشان ارزشی قائل نمیشوی و آنها را چیزی حساب نمیکنی، باعث نجات تو شوند و میزان اعمالت را سنگین کنند.
هیچ کار نیکی را دستکم نگیر.
🔸همیشه قبل از هر کار به ظاهر کوچک، این را با خودت تکرار کن:
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹خواهی دید چگونه زندگی تو به یک مسابقه پیدرپی برای بذل و بخشش تبدیل میشود
و نتیجه آن را در زندگی خودت مشاهده خواهی کرد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
#پندانه
🔴 قضاوت، قضاوت، قضاوت
✍️وارد اتوبوس شدم. جایی برای نشستن نبود.
همان جا روبهروی در، دستم را به میله گرفتم.
🔸پیرمردی با کُتی کهنه، پشت به من، دستش را به ردیف آخر صندلیهای آقایان گره کرده بود. میشد گفت تقریبا در قسمت خانمها بود.
🔹خانم دیگری وارد اتوبوس شد. کنار دست من ایستاد.
🔸چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت و شروع کرد به غر زدن:
برای چی اومده تو قسمت زنونه؟ مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی!
🔹گفتم:
خانم جان این طوری نگو، حتما نمیتونسته بره!
🔸گفت:
دستش کجه، نمیتونه بشینه یا پاش خم نمیشه؟
🔹گفتم:
خب پیرمرده! شاید پاش درد میکنه نمیتونه بره بشینه.
🔸باز گفت:
آدم چشم داره میبینه! نگاه کن پاش تکون میخوره، این روزها حیا کجا رفته؟!
🔹سکوت کردم، گفتم اگر همین طور ادامه دهم بازی را به بازار میکشاند. فقط خدا خدا میکردم پیرمرد صحبتها را نشنیده باشد.
🔸بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برف را تماشا کنم.
🔹به ایستگاه نزدیک میشدیم، پیرمرد میخواست پیاده شود. دستش را داخل جیبش برد. 50تومنی پارهای را جلوی صورتم گرفت و گفت:
دخترم، این چند تومنیه؟
🔸بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود. خانم بغلدستی هم خجالتزده سرش را پایین انداخت و سرخ شد.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
🔅 #پندانه
✍️ برای موفقیت، به خودت امید تزریق کن
🔹جنگ عظیمی بین دو کشور درگرفته بود. ماهها از شروع جنگ میگذشت و جنگ کماکان ادامه داشت. سربازان هر دو طرف خسته شده بودند.
🔸فرمانده یکی از دو کشور با طرحی اساسی، قصد حمله بزرگی را به دشمن داشت و آن طرح با چنان دقت و درایتی ریخته شده بود که فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت. ولی سربازان خسته و دودل بودند.
🔹فرمانده سربازان خود را جمع کرد و درمورد نقشه حمله خود توضیحاتی داد.
🔸سپس سکهای از جیب خود بیرون آورد و گفت:
سکه را بالا میاندازم. اگر شیر آمد پیروز میشویم و اگر خط آمد شکست میخوریم.
🔹سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازها با دقت چرخش سکه را در هوا دنبال کردند تا به زمین رسید. شیر آمده بود. فریاد شادی سربازان به هوا برخاست.
🔸فردای آن روز با نیرویی فوقالعاده به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
🔹پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت:
قربان، آیا شما واقعا میخواستید سرنوشت کشور را به چرخش یک سکه واگذار کنید؟
🔸فرمانده لبخندی زد و گفت:
بله.
🔹و سکه را به او نشان داد. هر دوطرف سکه شیر بود.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
#پندانه
ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند...
ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع می کنیم..
و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی!!!!
دل می شکنیم
و اسمش می شود فهم وشعور !!!!
چشمی را اشکبار می کنیم
و اسمش را می گذاریم حق !!!!
غافل از اینکه اگر در تمام این موارد..
فقط کمی صبوری کنیم..
دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم ..
ریشه ی زندگی انسانها را دریابیم
و چون ریشه های قالی محترم بشماریم ..
گاهی متفاوت باش ...
بخشش را ازخورشید بیاموز …
که ترازوئی ندارد …
سبک و سنگین نمی کند …
جدا نمی سازد ...
و فرقی نمی گذارد ....
به همه از دم روشنایی می بخشد ...
محبت را بی محاسبه پخش کن ...
دروازه های قلبت رابه روی همه بگشا ....
و باور داشته باش..
خدایی که در این نزدیکی ست،
بهترینها را برایت رقم زده است.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
🔅#پندانه
✍ نگذاریم بند «حرمت» پاره شود
🔹زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، میشود كلاف سردرگم، گره مىخورد، میپيچد به هم، گرهگره مىشود.
🔸بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى.
🔹زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مىشود، کورتر مىشود. يک جايى ديگر نمىشود کاری كرد.
🔸بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود.
🔹يادمان باشد گرههاى توى كلاف همان دلخورىهاى كوچک و بزرگند، همان كينههاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد.
🔸زندگى به بندى بند استْ بهنام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
#پندانه 🌹
عادتهایى كه معجزه میکند:
با ملايمت ، سخن بگوئيد،
عميق ، نفس بكشيد،
شيک ، لباس بپوشيد،
صبورانه ، كار كنيد،
نجيبانه ، رفتار كنيد،
همواره ، پس انداز كنيد،
عاقلانه ، بخوريد،
كافى ، بخوابيد،
بى باكانه ، عمل كنيد،
خلاقانه ، بينديشيد،
صادقانه ، عشق بورزید،
هوشمندانه ، خرج كنيد،
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید و از حال لذت ببرید...
🍃
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
#پندانه 🌹❤️
خشم و کینه را در خود نگه ندارید
کاری کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتیهای قدیمی هستید.
چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست؛ فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید.
همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه دیدهایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تجربیات کاملاً طبیعی هستند، گاهیاوقات برای مدتی طولانی در شما میمانند.
احساس خشم و کینه ما را وا میدارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش کردن آن برایمان سخت شود.
بخشش چاره کار است. باعث میشود بتوانید بدون مقابله کردن با گذشته، روی آیندهتان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت بینهایت چیزی که در آینده اتفاق میافتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است را ببخشید.
بدون بخشش، زخمها هیچوقت خوب نمیشوند و رشد فردی شما حاصل نخواهد شد.
به خود تاکید کنید: من ذهن خود را از بند گذشته رها می سازم
🍃
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
#پندانه 🌹
.
از پیرمرد گل فروشی پرسیدند
کار و بار چطور است؟
گفت:
خوب نیست،
آدم ها دیگر مانند گذشته
همدیگر را دوست ندارند ... 🍃🍁
#دلنوشته
🍃
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
#پندانه
🔴 در سختیها مثل دانهٔ قهوه باش
🔹زن جوانی پیش مادر خود رفت و از مشکلات زندگی خود برای او گفت و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حلکردن مشکلاتش خسته شده است.
🔸مادرش او را به آشپزخانه برد. بدون اینکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت تا بجوشد.
🔹سپس توی اولی هویج ریخت. در دومی تخممرغ و در سومی دانههای قهوه. بعد از 20 دقیقه که آب کاملا جوشیده بود، شعلهها را خاموش کرد!
🔸اول هویجها را در ظرفی گذاشت. سپس تخممرغها را هم در ظرف گذاشت و قهوه را هم در ظرف دیگری ریخت. ظرفها را جلوی دخترش گذاشت.
🔹از دخترش پرسید:
چه میبینی؟
🔸دخترش پاسخ داد:
هویج، تخممرغ، قهوه.
🔹مادر از او خواست که هویجها را لمس کند و بگوید چگونهاند؟!
🔸او این کار را کرد و گفت:
نرم هستند.
🔹بعد از او خواست تخممرغها را بشکند. بعد از اینکه پوسته آن را جدا کرد، تخممرغ سفتشده را دید و در آخر از او خواست قهوه را بچشد.
🔸دختر از مادرش پرسید:
مفهوم اینها چیست؟
🔹مادر به او پاسخ داد:
هر سه این مواد در شرایط سخت و یکسان بودهاند؛ آب جوشان. اما هر کدام عکسالعمل متفاوتی نشان دادهاند.
🔸هویج در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر میرسید. اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت، بهراحتی نرم و ضعیف شد.
🔹تخممرغ در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد، اما وقتی در آب جوش قرار گرفت، مایع درونی آن سفت و محکم شد.
🔸دانههای قهوه که یکتا بودند، بعد از قرارگرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.
🔹سپس از دخترش پرسید:
تو کدامیک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد و سختی پیش میآید، تو چگونه عمل میکنی؟ تو هویج، تخممرغ یا دانههای قهوه هستی؟
🔸به این فکر کن که من چه هستم؟ آیا من هویج هستم که به نظر محکم میآیم، اما در سختیها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم؟
🔹آیا من تخممرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکند، اما با حرارت محکم میشود؟
🔸یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش و طعم دلپذیری را آزاد کرد.
🔹اگر تو مانند دانههای قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر میشوی و شرایط را بهنفع خودت تغییر میدهی!
🍃☑️روضهٔ مُصَوَر
🆔@rozemosavar
#پندانـــــه
🔸روی ویترین یک کتابفروشی نوشته شده:
همیشه دلخوریها را
و نگرانیهای خود را
به موقع بگویید...
حرفهای خود را به یکدیگر با کلام مطرح کنید؛
نه با رفتار ...
که از کلام همان برداشت میشود که شما میگویید؛ولی از رفتارتان هزاران برداشت....
🌸 قدر بدانید داشتنها را...
مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است.
🍃
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
#پندانه
✍ لیوان آب را انتخاب میکنید یا لیوان نفت؟
🔹تصور کنید فرش خانهتان آتش گرفته و شما دو لیوان در دست دارید؛ اولی آب و دومی نفت.
⁉️ کدام لیوان را روی آتش خالی میکنید؟
🔸دادزدن، تهدیدکردن، تمسخر، توهین و تحقیرکردن، انتقادکردن، کتکزدن، قهرکردن و محرومکردن کودک مانند لیوان نفت در دست شما باعث شعلهورشدن آتش خشم شما و فرزندتان خواهد شد.
🔹اما همدلی، درک متقابل، احترام، عشق، گوشدادن، آموزشدادن، امیدواربودن، آرامبودن، مدیریت رفتار خود را داشتن همان لیوان آبیست که نهتنها آتش را خاموش میکند، بلکه به شما توانایی حل مشکلات را خواهد داد.
⁉️ فراموش نکنید شما قدرت انتخاب دارید. لیوان آب را انتخاب میکنید یا لیوان نفت را؟
🍃
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
#پندانـــــــهـــ
از گرههای بیشمار زندگی گله نمیکنم . . .
آن بافندهی آفریننده میداند حاصل صبر بر این گرهها، فرشی گران بها خواهد شد . . .
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
#پندانـــــــهـــ
▪️برای از بین بردن تاریکی
😡خشمگین نشو
🤭فریاد نزن
💡 چراغ روشن کن . . .
🔑 تاریک اندیشی قفلی ست که تنها با کلید آگاهی باز میشود . . .
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
🔅#پندانه
✍️ زندگی خود را درگیر انسانهای حقیر نکنید
🔹استاد ریاضی در وقت خارج از درس میگفت؛ اعداد کوچکتر از یک، خواص عجیبی دارند. شاید بتوان آنها را با انسانهای بخیل مقایسه کرد.
◽️مثلا (۰/۲)!
🔸وقتی در آنها ضرب میشوی و میخواهی با آنها مشارکت کنی، تو را نیز کوچک میکنند:
۳×۰/۲=۰/۶
🔹وقتی میخواهی مشکلاتت را با آنها تقسیم کنی که بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند:
۳÷۰/۲=۱۵
🔸وقتی با آنها جمع شوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضافه نمیشوند و چیزی به تو نمیآموزند:
۳+۰/۲=۳/۲
🔹و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست ندادهای:
۳-۰/۲=۲/۸
💢زندگی ارزشمند خودتان را بهخاطر آدمهای کوچک و حقیر بیارزش نکنید.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
🔅#پندانه
✍️ راز اسم اعظم
🔹میگویند روزی مرد کشکسابی نزد شیخی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند، درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
🔸شیخ مدتی او را سرگرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیفتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد به صورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
🔹مرد کشکساب میرود و پاتیل و پیالهای میخرد و شروع به پختن و فروختن فرنی میکند. چون کاروبارش رواج میگیرد، طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد.
🔸بعد از مدتی شاگرد میرود بالادست مرد کشکساب دکانی باز میکند و مشغول فرنیفروشی میشود، به طوری که کار مرد کشکساب کساد میشود.
🔹کشکساب دوباره نزد شیخ میرود و با نالهوزاری طلب اسم اعظم میکند.
🔸شیخ چون از چندوچون کارش خبردار شده بود، به او میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همان کشکت را بساب.»
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
✨﷽✨
#پندانه
✍️ ۱۳ جمله جالب
۱) از زشترویی پرسیدند: آن روز که جمال پخش میکردند، کجا بودی؟
گفت: در صف کمال!
۲) اگر کسی به تو لبخند نمیزند علت را در لبان بسته خود جستوجو کن!
۳) مشکلی که با پول حل شود، مشکل نیست، هزینه است.
۴) همیشه رفیق پابرهنهها باش، چون هیچ ریگی به کفششان نیست.
۵) با تمام فقر، هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت، هرگز عشق را خریداری نکن.
۶) هرکس ساز خودش را میزند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصید.
۷) مردی که کوه را از میان برداشت، کسی بود که اول شروع به برداشتن سنگریزهها کرد.
۸) شجاعت یعنی بترس، بلرز، ولی یک قدم به جلو بردار.
۹) وقتی كاملاً تنهـا و بىكس شدی، بدان که خدا همه را بیرون کرده، تا خودت باشی و خودش.
۱۰) یادت باشد که در زندگی روزی به عقب نگاه میکنی و به آنچه كه برایت گریهدار بود، میخندی.
۱۱) آدمی را آدمیت لازم است، عود را گر بو نباشد، هیزم است.
۱۲) کشتن گنجشکها، کرکسها را ادب نمیکند.
۱۳) فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد ولی حماقت نه.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
✨﷽✨
#پندانه
🔴شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، از کفت بیرون کند
✍ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ بیمار ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯی ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ.ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ.ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، برگه تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه جراحی را بپردازد.پیرﻣﺮﺩ همین که برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ. ﺑﻪ ﺍﻭ گفتند که ﻣﺎ میتوانیم ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ میکرد.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گفتند: میتوانیم ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ. ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪند و از او پرسیدند: ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ؟ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ چیزی که مرا به گریه میاندازد این است ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻﭼﯿﺰﯼ نمیخوﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم.ﻭﻟﯽ ما ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ نمیدﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ بهجا نمیآوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
✨﷽✨
#پندانه
🔴فضیلت ذکر صلوات
ذکرها سه دسته هستن :
یه دسته پاک کننده اند؛
گناه و زشتی رو پاک میکنن؛
مثل: «اَستغفرالله»
یه دسته مدادند؛
برامون حسنه مینویسند؛
مثل: «الحمدلله»،«سبحان الله»
و«لااله الاالله»
امّا یه ذکری هست؛ که هم پاک
میکنه و هم مداده،گناهان را پاک
میکنه بجاش حسنات مینویسه!!!
و اون ذکر:صلوات بر محمد و آل محمد
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
🔅#پندانه
✍️ فقط رو خودت تمرکز کن
🔸تنها پرندهای که جرئت میکنه عقاب رو نوک بزنه دورنگوی سیاهه.
🔹اون پشت عقاب میشینه و گردنش رو گاز میگیره.
🔸با این حال عقاب هیچ واکنشی نشون نمیده و با دورنگو نمیجنگه!
🔹اون وقت و انرژی خودش رو تلف نمیکنه، فقط بالهاش رو باز میکنه و شروع میکنه به بالاتر پروازکردن تو آسمون.
🔸هرچی پروازش بالاتر باشه نفسکشیدن برای دورنگو سختتره و سرانجام بهخاطر کمبود اکسیژن سقوط میکنه!
🔹زندگی عقاب رو سرلوحه زندگیتون قرار بدید.
🔸نیازی نیست به همه قضاوتا و نبردا واکنش نشون بدید؛ فقط کافیه رو خودتون و آیندهتون تمرکزتون کنید و پیشرفت کنید و ارتفاع بگیرید تا همچین مسائلی براتون ریز و بیاهمیت بشن.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
🔅#پندانه
✍️ دستمزد هر کار خیری، توفیق انجام آن کار است
🔹سالها پیش معلمی داشتیم که شبهای جمعه به ما در مسجد محل قرآن میآموخت و معانی آن را به زیبایی برایمان توضیح میداد. او آیات الهی را بهصورت کاربردی برای ما شرح و تفسیر میکرد.
🔸آخر جلسه روزی گفتم:
استاد! ما نمیدانیم چگونه زحمات شما را جبران کنیم؟
🔹گفت:
من معلم تاریخ هستم، وقتی سر کلاس مدرسه حاضر میشوم دستمزدم را سر برج به من میدهند؛ ولی معلم کلاس قرآن و توحید و خداشناسی با همه معلمهای دنیا یک فرق دارد و آن اینکه خداوند دستمزد معلم قرآن و خداشناسی را قبل از آنکه وارد کلاس درس شود به او پرداخت کرده است.
🔸همین که کسی بتواند کلام خدا را بر خلقی تبیین کند این توفیق بالاترین دستمزدی است که خداوند به بنده مؤمن خود میبخشد.
🔹خداوند را با خلق او یکسان نگیرید؛ خلق کار کِشند و سپس دستمزد دهند، ولی خداوند دستمزدش را قبل از کار خیر به تو میدهد و آن همان توفیق انجام آن کار خیر است.
🔸پس در توفیق هر عبادتی بدان دستمزد خود را گرفتهای و اگر منتظر دستمزد دیگری باشی ناشکری نعمتش کردهای و آن نعمت از خود سلب نمودهای!
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegii_ir
✨﷽✨
#پندانه
🔴شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، از کفت بیرون کند
✍ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ بیمار ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯی ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ.ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ.ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، برگه تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه جراحی را بپردازد.پیرﻣﺮﺩ همین که برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ. ﺑﻪ ﺍﻭ گفتند که ﻣﺎ میتوانیم ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ میکرد.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گفتند: میتوانیم ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ. ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪند و از او پرسیدند: ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ؟ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ چیزی که مرا به گریه میاندازد این است ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻﭼﯿﺰﯼ نمیخوﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم.ﻭﻟﯽ ما ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ نمیدﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ بهجا نمیآوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم.
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir
✨﷽✨
#پندانه
🔴فضیلت ذکر صلوات
ذکرها سه دسته هستن :
یه دسته پاک کننده اند؛
گناه و زشتی رو پاک میکنن؛
مثل: «اَستغفرالله»
یه دسته مدادند؛
برامون حسنه مینویسند؛
مثل: «الحمدلله»،«سبحان الله»
و«لااله الاالله»
امّا یه ذکری هست؛ که هم پاک
میکنه و هم مداده،گناهان را پاک
میکنه بجاش حسنات مینویسه!!!
و اون ذکر:صلوات بر محمد و آل محمد
♦️کانال سبک زندگی و تربیت فرزند♦️
➕ @sabkezendegi_ir