eitaa logo
سبک‌ زندگی کریمانه
1.3هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
277 فایل
با لبیک به ندای امام خامنه ای بایاری حق سعی در ترویج #سبک_زندگی_اسلامی داریم و مباحثی شامل خانواده و همسرداری،تربیت فرزند ،نکات اخلاقی ،...ارائه می دهیم حسینی/ مشاور ارشد خانواده ارتباط با مشاور > @fotros2 ارسال مطالب نویسنده با حفظ لینک کانال ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوتا کافی نیست
⚠️معصومیت از دست رفته... در ارتباط با سخت گیری والدین در مورد ازدواج جوانان، من یه تجربه ی بد دارم، شاید بیانش خالی از لطف نباشه. ما سه تا خواهر و برادر بودیم، من که فرزند بزرگ خانواده بودم ۱۷ سالگی ازدواج کردم، برادرم هم ۲۱ سالگی زن گرفتن، اما مادرمون روی برادر کوچکمون خیلی حساس بود و دوسش داشت، وقتی اون گفت زن میخوام، مادرم این طوری شدن😡😡😡 برادرم دانشجوی شریف بودن، ترم سوم، از ترم اول زمزمه میکرد من زن میخوام، ولی مامانم مسخرش میکرد. کار به جایی کشید که از او اصرار از مامانم بی محلی😔 میگفت نمیخوام تنها بشم، خواهر و برادرت رفتن سر خونه زندگی شون، تو هم بری تنها میشم. (ما پدرمون چندسالی بود، فوت کرده بود) برادرم خیلی متعهد و مهربون و اهل نماز شب و روضه و... بود. یک زمان برا مامانم مشخص که تا این موقع برام برید خواستگاری وگرنه خودم اقدام میکنم. بعد هم با دوستایی آشنا شد که در این مورد راهنماییش کنن.... یادش دادن آدم باید وقتی ازدواج بکنه که هیجان شهوانیش آروم گرفته باشد، و حرفایی که وقتی به من میگفت، دیگه برادر خجالتی و باحیام مرده بود. الان بعد از ۹ سال مامانم التماسم بکنه زن بگیره، قبول نمیکنه و کاملا یه آدم دیگه ای شده..... روزی هزار بار مامانم خودشو لعنت میکنه، چون خودشو مقصر میدونه، الان تحت تاثیر اون ارتباط گرفتن با دوستان به ظاهر دلسوز، نماز و دین و آخرت رو قبول که نداره هیچ، دشمنی هم میکنه. من دلم برا معصومیت از دست رفتش میسوزه، خواهشا والدین انقدر خودخواه نباشن. که دنیا و آخرت یک جووون رو نابود کنن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
منفعل نباشید.... مسجد ما، اوایل حضورم در محله به شدت ضدبچه بود، صندلی های نماز که افراد مسن استفاده میکنند خیلی بیشتر از تعداد بچه ها بود😔 از همان ابتدا حضورم در مسجد همراه با بچه بود، به خاطر کارهای فرهنگی ای که در مسجد انجام میدادم تقریبا خانم ها رودربایسی داشتند و به پسرم چیزی نمیگفتند😅 من هم به پسرم تاکید میکردم موقع نماز بدو بدو و سرو صدا نکنه یه روز موقع نماز ظهر جماعت که همه جا در سکوت بود و بچه ها در حال بازی، یهو یه نفر با صدای بلند که توی مسجد می پیچید به بچه ها میگفت مامانم گفته موقع نماز صروصدا نکنید😂 حالا همه جا سکوت و فقط صدای پسرم تو صحن مسجد میپیچید و من همیشه از یادآوری اون ماجرا کلی خنده ام میگیره... جو طوری بود که بچه ها حضور کمی داشتند و هر روز یکی از خانمها از برخورد خانمها و آقایان نمازگزار در مورد بچه ها و نوجوانان گله داشتند. بماند که تو اون برهه چند مادر از اون مسجد با دلشکسته و حتی اشک ریزان بیرون رفتند. گذشت تا اینکه با یکی از خانمهای همفکر و همراه مسجد الحمدالله جو رو تغییر دادیم. حالا من با سه تا بچه هفت و نیم ساله سه و نیم ساله و نوزاد دو ماهه میرم مسجد و هر روز هم کلی دعای خیر پشت سر من و بچه هام هست. الان گاهی به پسر بزرگم میگم وقتی نوزاد بودی روی زمین میذاشتم کنارم، تو به لوسترهای مسجد نگاه میکردی تا نمازمو بخونم، حالا خودت تو صف وایستادی... من خودم به عینه دیدم واقعا تربیتی که بچه تو مسجد میشه من مادر تمام وقتمو بذارم نمیتونم اونو انجام بدم. یه روز دیدم پسرم که تو یادگیری خیلی مشکل داره ☺️ داره فراز جوشن کبیر رو میخونه از حفظ با صوت😳 فقط به خاطر قرار گرفتن در جو مسجد. خانمها میخوام بگم اگه جو همراه نیست منفعل نباشید، به جای ناراحت شدن و نشستن تو خونه، بشینید کار فرهنگی کنید هم برای مسن تر ها هم بچه ها😇 خدا حرکت شما رو خالصانه می ببینه حتما کمکتون می‌کنه و راه رو هموار. کانال«دوتا کافی نیست» 🍃🌸 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
منفعل نباشید.... چند تجربه و اقدام خانمها رو برای تغییر جو مسجد به نفع بچه ها، در مسجدمون به اشتراک می ذارم تا عزیزان دیگه هم استفاده کنند، ان شاءالله به لطف خدا تلاش شما مادران و دعای امام زمان عج بتونیم نسل بچه مسجدی بار بیاریم🤲 لطفا چادرهاتونو محکم به کمر همت ببندید که اقدامتون خیلی ارزشمند هست و قطعا باقیات و صالحات داره ✅ اول به خدا توکل کنید ✅ با چند نفرخانم که میدونید همفکرتون هستند و یا بچه کوچیک دارند گروه تشکیل بدید برای اقدامات بعدی😉 از پتانسیل خانمهای پایگاه بسیج و کانون های فرهنگی مساجد استفاده کنید(به قول پسرم خانم های پایگاه مامانهای مهربونی هستند خداروشکر دوستای بسیجی و مسجدی داری که توهم مهربون شدی😅😇) ✅ با امام جماعت مسجد و هیئت امنا محترمانه دغدغه تون ر‌و در مورد جو موجود در مسجد در مورد بچه ها در میون بگذارید بگید که من مادر و مسئول مسجد نسبت به مسجدی شدن نسل بعدی مسئولیم و ازشون کمک بخواین.(با بیان همین دغدغه از طرف من و خانم بزرگواری که در مسجد کارفرهنگی میکنیم، باعث شد یه بار امام جماعت که خداخیرشون بده بین دو نماز بحث رو اختصاص به حضور بچه ها دادند الحمدالله اوضاع خیلی خوب شد) ✅ یه سبد بزرگ داریم پر اسباب بازی بچه ها میان بازی میکنن، هرچندوقت یه بار عروسکها رو میبرم میشورم حتی میدوزم میارم اما دوباره ... 🤪 با اینکه منطقه ای که هستیم بچه ها اسباب بازی های خوبی دارند اما وقتی دور هم جمعند با همین اسباب بازی های معمولی چنان بازی میکنن که انگار تا حالا نداشتن😄 ✅ وقتی خیلی شلوغ میشه خودم و یا یکی از مادرا مراقب بچه ها میشیم نوبتی که بقیه بتونن نماز بخونن ✅ خیلی مهم👇👇 نشستم پای صحبت خانمهای مسن اونها هم حق داشتند به خاطر سن بالا نیاز به تمرکز داشتند. بهشون گفتم بعد ما کی باید بیاد مسجد تا چراغ مسجد تو این جنگ دشمن روشن بمونه؟ هم من مادر باید مراعات کنم هم شما تحمل و صبر که قطعا اجر و ثواب داره. (یکی از خانمها که بنا به مناسبتی مسجد اومده بودند گفتند به خاطر رفتار بد خانمها من بیست و هشت ساله مسجد نیومدم 😳😢 این جریان رو به خانمهای مسن میگم و بهشون میگم اگه ما باعث این بشیم که بچه ها در آینده مسجدی نشن، گناهش به گردن ماست) بنده های خدا با صحبت و شنیدن حرفاشون نرم میشن اونها هم یه روز مثل ما بچه کوچیک داشتند. ✅ بچه هارو تو کارها شریک کردیم، توزیع قرآن و ادعیه و قند و گاهی جمع کردن اسباب بازی ها البته گاهی با این حالت 🤨 و گاهی هم با این حالت😊 ✅ تو یکی از مناسبتهای مذهبی از مادربزرگهایی که نوه هاشونو مسجد میارن تقدیر کردیم اثر خوبی داشت الحمدالله ✅ یه مراسمی داریم به نام اذان گویی در گوش نوزاد به این صورت که مادرانی که نوزاد دارند رو شناسایی می‌کنیم با یه کارت دعوت اون ها و خانواده شونو دعوت به مسجد می‌کنیم، امام جماعت اذان میگن در گوش نوزاد و هدیه ای هم تقدیم میشه به نوزاد. (تو مراسم اذان گویی خانمها خودجوش میان سمت مادر و نوزاد تبریک میگن، دعای خیر میکنند و هدیه هم میدن، جو شادی میشه تو مسجد به خصوص اگه نوزاد فرزند سوم و چهارم باشه) ✅ بچه هایی که اولین بار میان مسجد یه هدیه کوچولو با یه متن خوش آمد به مسجد هست رو تقدیم شون می‌کنیم. ✅در مناسبتها یی مثل شب های قدر و ایام محرم و... حسینیه کودک برگزار می‌کنیم، قصه می‌گیم، کاردستی مناسبتی درست می‌کنیم. (شبهای قدر یکی از خانمهای مسجد که حسینیه کودک رو دیدند، هزینه ای دادند تا برای بچه ها هدیه بگیریم) ✅ خلاصه تو عرض دو سه سال با کار فرهنگی کلا جو مسجد به نفع بچه ها شده واقعا برکات و اتفاقاتی در کنار بچه ها افتاده که خودش یه کتاب میشه. خدا کمک کنه بتونیم بهتر برای بچه ها برنامه داشته باشیم البته این مواردی که گفتم برای بچه های زیر هفت سال هست برنامه های هفت سال دوم و سوم برای بچه ها جداست. کانال«دوتا کافی نیست» 🍃🌸 https://eitaa.com/sabkezendegikareemane
دختر من پارسال روزه اولی بود و این تجربه ی منه و تحقیق هایی که کردم🌹 ۱_برای ورود ماه مبارک رمضان برنامه ی ویژه ای داشته باشین تا خاطره سازی براش بشه و از این ماه به شادی یاد کنه، و فقط سختی نخوردن تو ذهنش نمونه. برنامه هایی مثل تزیین خونه برای ورود به این ماه، دعوت از دوستاش برای افطاری و یک یا چند شب رو افطار در کنار دوستاش باشه و بعد افطار حسابی بازی کنن و کیف کنن و هر دفعه بهش بگین که ببین مهمانی خدا چقد خوش میگذره🤩😍😍 هدیه دادن چند شب یه بار برای افزایش روحیه، یه چیز کوچیک حتی، قرآن دسته جمعی با خانواده. ما خودمون با شبکه سه قرآن میخوندیم. موقع افطار زودتر سفره مینداختیم و دور سفره میشستیم و می‌گفتیم فاطمه جان شما برای ما دعا کن که خدا نگاه ویژه بهت داره و با هم دیگه دعا میکردیم. حتما اولین دعاتون فرج امام زمان باشه🥺🥰❤️و شعر روزه اولی پارسال آقای پویانفر و میخوندیم با هم دیگه. خاطره سازی خیلی مهمه جوری که دخترم بی صبرانه منتظر شروع ماه مبارکه و با لفظ آخ جون دوباره ماه رمضان از این ماه مبارک یاد می‌کنه. البته خود فضای ماه مبارک خودش به تنهایی پر از حس خوبه ولی برای آغاز راه بهتره خیلی براشون باشکوه باشه. ۲_ از نظر خوراکی یه دوستی به من گفت روی غذای سحری دخترم یه قاشق کره ی گوسفند بریزم قوتش زیاد میشه و یه تخم مرغ آب پز یا دوتا بستگی به اشتهاش بعد خوردن سحر بهش بدم تا مدت زمان بیشتری سیر بمونه که واقعا هم درست بود مواقعی که میخورد اون روز راحتتر روزه می‌گرفت. قبلش از روزه اولیتون بپرسین چی دوست داره و یه لیست باب میلشو بنویسه و به دل اون غذا درست کنید. در کنار سحر سالاد یا سبزی باشه. مادرم هم میگفتن تخم شربتی برای سحر و افطار بهش بدم تا تشنگی کمتر داشته باشه. برای افطار هم با آب جوش زعفرون و گلاب روزشو باز میکرد با خرما و نون پنیر سبزی یا یه سوپی چیزی و اگه میل داشت همون موقع شامشم میخورد اگه نه چند ساعت بعد. روی ورودی آشپزخونه رنگینک میزاشتم میگفتم هر وقت رد میشی یدونه بزار دهنت خیلی قوت میده، رنگینک یا همون خرمای گرد شده که لاش گردو هست و روش آرد تف داده شده با کره یا روغن گوسفندی یا گاوی یه چیزی مثل حلوا میشه روش می‌ریزن و خیلی خوشمزست. میوه و خوراکی های دیگه هم بستگی به میلش بذارید خودش انتخاب کنه دیگه زیادی هم ندین بهش بخوره بچه مریض میشه😂😂 شیر بادوم هم خوبه ۳_ فاصله ی افطار تا سحر و الان که بیشترش تو تعطیلات هست بذارید بیدار باشه و اگه خانواده پایه هستن بازی های خانوادگی و دورهمی های دوستانه و پیک نیک و گردش و تلویزیون و کارهایی که باب میلش هست انجام بدین و تا سحری رو خورد بعدش بخوابه که از اون ور تا ظهر بخوابه تا کمتر اذیت شه. اگه بچه ی کوچیک تو خونه دارید که روزه نمیگیره مراعات روزه دار کوچولوت رو و بکنید و تا اون خوابه به بچه های دیگه ناهار بدین و نذارید جلو روزه دارتون خوراکی و آب بخوره ۴_ بذارید با فلسفه ی روزه آشنا بشه و باهاش در مورد اینکه چرا روزه میگیریم و با زبانی عاشقانه و دینی و کودکانه صحبت کنید. مواقع تشنگی از تشنگی بچه ها و یاران امام حسین بگین...از کودکان مظلوم غزه بگین. از مظلومان جهان. از کسایی که چیزی برای خوردن ندارن. بذارید حالشونو درک کنه و حس حمایت از مظلوم و ظلم ستیزیش تقویت بشه. و در طول ماه رمضان پیام های انگیزشی رو میزش یا کیفش یا در اتاقش بذارید مثلا روزه دار خدا قوت. روزه دار خوش بحالت خدا داره بهت ویژه نگاه می‌کنه و ..... ۵_حتما برای عید فطر برنامه ی ویژه داشته باشید هدیه ای براش بگیرین و جشنی برای این کار بزرگی که کرده😍😍😍 خدا توان بده به همه ی روزه دار کوچولوهایی که اطاعت امر خدا رو میکنن و سراسر نور هستن😘 «دوتا کافی نیست» 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
از ما گفتن ... نمی دونم رفتارهای خواهربرادرها رو دقت کردی یا نه؟ از یه جایی به بعد، مخصوصا وقتی سنشون به هم نزدیکه، دنیاشون پر می شه از معامله، دوز و کلک، بده بستون، دعوا و حل مساله، بخشش و انتقام! لحظه به لحظه شون، فیلمیه برای خودش... آدم اولین بار با خواهر برادرهاش می فهمه می شه تا سرحد مرگ در لحظه از کسی متنفر باشی، ولی مجبور شی ۴ ساعت باهاش روی صندلی عقب ماشین بشینی و تحمل کنی و یهو خشمت یادت بره! پیاده شی دست در دستش بری سرسره بازی... آدم اولین بار با خواهر برادراشه که یاد می گیره دو تا ببخشه، دو تا بچزونه، سه تا بی خیالی طی کنه. آخه نمی شه خواهر برادر رو حذف کرد! باید کج دار و مریز با شیطنتش ساخت. اینجاست که آدم قلق های ریز و ظریف زندگی و تعامل دو نفره رو یاد می گیره... آدم اولین بار با خواهر برادرهاشه که، همزمان عشق و دلسوزی و کلافگی و عصبانیت رو تجربه می کنه و می فهمه قلبش با تجربه ی هیجان به این پیچیدگی، چیزیش نمی شه! آدم اولین بار با خواهر برادرهاشه که سهیم بودن در چیزی رو تجربه میکنه. یاد میگیره چطوری معامله کنه، هم امتیاز بده هم امتیاز بگیره تا یه تصمیم جمعی رو، بدون وا دادن بگیره. خواهر برادرها، پدرمادر نیستن که الکی مراعاتمونو بکنن یا از روی رحمت ببخشن دوست نیستن که هر وقت خواستیم، حذفشون کنیم. انقدر باید باهاشون تعامل کنیم که *عضله ی خواهر برادری* مون قوی شه خواهر برادرها، مخصوصا اگه با سن نزدیک هم باشن، دقیقا یه موجود هم رتبه ما هستن، که باید یاد بگیریم روزمونو باهاشون بسازیم. راهمونو باهاشون بریم، پستی بلندی ها و پیچیدگی های آدمیزادی شونو بشناسیم و قلق گیری کنیم چیزی دقیقا شبیه همسر... اینجاست که عضله ی خواهر برادری که قوی نباشه، خدایی نکرده، با اولین تجربه ی تنفر لحظه ای تو یه دعوای معمول زن شوهری، طرف فکر می کنه چی شده! آسمون به زمین اومده. این زندگی دیگه زندگی بشو نیست! من فرد اشتباهی رو انتخاب کردم. واویلتا!! یا با تجربه ی اولین قلق به دست نیومدن از همسرش، می ترسه و پا پس می کشه یا چون عادت کرده همه مثل پدرمادرش مراعاتشو بکنن، وقتی نتونست تصمیم دونفره بگیره دنیای خشم می شه. پدرمادرهای عزیز، این جنم ها رو بچه ها خیلی لازم دارن در زندگی.‌ فروشی نیست تا از مغازه، خریداری کنید. کلاس آموزشی هم ندارن جز روزگار که به بهای گزاف و تلخی به آدما یادشون می ده. از ما گفتن ... «دوتا کافی نیست» 🍃🌸 @sabkezendegikareemane
نعمت های بزرگ.... عمه ی بزرگ بنده به تازگی در سن ۷۷ سالگی از دنیا رفتن. ایشون ۷تا دختروپسر داشتن. از ابتدای سال دچار بیماری شدن و تحت عمل جراحی قرار گرفتن و نیاز به مراقبت ویژه داشتن چون عملا غذا خوردن براشون ممکن نبود. در نتیجه علی رغم اینکه بیشتر بچه هاشون کارمند هستن. ولی با برنامه و به نوبت کنار عمه بودن و ازشون مراقبت می‌کردن و شریک دردهاشون می‌شدن. اما دو نکته وجود داشت که خیلی مهم بود، اول اینکه اگرعمه با اون سختیهایی که در دوران جوانی کشیده بود، بخاطر رنج وسختی از تولد فرزند جدید جلوگیری می‌کرد، آیا امروز که نیاز به مراقبت داشت، کسی در کنارش بود؟ شاید باید متوسل به حضور پرستار می‌شدن ؟ از طرفی آیا کسی بود که غم خوار بچه های بزرگترش باشه؟ در حالیکه علی رغم غم سنگینی که در دل بچه هاش بود، بهم دلداری می‌دادن وسعی می‌کردن مراسم مادرشون آبرومندانه برگزار بشه. دوم اینکه اگر عمه ازدواج بچه هاش رو به تاخیر می انداخت و در سنین بالای ۳۰ اونها رو تزویج می‌کرد. قطعا الان نوه هاش کوچک بودن و دخترها و پسرهاش وقت آزاد برای نگهداری عمه نداشتن چون باید مراقب بچه های کوچک خودشون بودن. اما عمه همه ی بچه هاش رو در ابتدای جوانی و زیر ۳۰ سال مزدوج کرد و الحمدلله همه شون بچه های بزرگ داشتن ونوه ها کمک حالشون بودن و بهشون دلداری می‌دادن. واقعا ازدواج به موقع و فرزندآوری نعمتی هست که به درد نسل‌ها می‌خوره، و در هر سنی میشه بهره برد. این روهم بگم که بنده فقط یک برادر دارم و مادرم همیشه دغدغه دارن و میگن دلم نمی‌خواد زمین گیر بشم. چون خیلی سخته و شما از پس نگهداری من برنمیاید. مادرم ۹تا خواهر وبرادر بودن و ۲۰ سال از مادرشون که زمین گیر بوده مراقبت کردن. یکی از دغدغه های من از وقتی خودم و برادرم متاهل شدیم تنهایی مادرم هست. و رسیدگی در دوران پیری ازشون که ان شاالله همیشه سالم باشن. که حداقل بتونیم بهشون سر بزنیم. خداوند همه اموات رو رحمت کنه و همه بیماران رو شفا بده🤲 🍃🌸 @sabkezendegikareemane