eitaa logo
شعر و سبک مداحی
106 دنبال‌کننده
53 عکس
54 ویدیو
13 فایل
این کانال جهت استفاده ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ایجاد شده است. ان شاالله تلاش خواهد شد جهت محتوای کانال از آثار شاعران منطقه ۱۸(منطقه حضرت زهرا سلام الله علیها) استفاده شود. ارتباط با ادمین @Abalkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر یک ذرّه از محبت به قلبتان بیُفتد؛ ذاتتان به جنبش در می‌آید! _حاج‌اسماعیل‌دولابی مدح السلام علیک یا امیرالمومنین خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم علی‌ بوده‌ست و من اصلاً نمیفهمم مکانش را زمانش را بگویم‌ فاش‌حیدر کیست‌ ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که میگیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار میمانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌ گفته‌‌است میبوسم دهانش را محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
السلام علیک یا من ولد فى الکعبه ولادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام پس از سه روز در کعبه ناگهان واشد تمامِ مکه پر از شور و شوق و غوغا شد ز خانه آمده انگار صاحبِ خانه که چشم‌ها همگی غرق در تماشا شد از این به بعد به خود ناز میکند کعبه که زادگاه برای جناب مولا شد رسیده شخصیتی که کسی شبیهش نیست کسی که فخر همه مردمان دنیا شد زمین برای همیشه به عرش می‌نازد ابوتراب همینکه به خاک به خاک او پا زد علی رسید و زمین رنگ تازه پیدا کرد خدا بهشتِ خودش را از او مصفا کرد دلش برای جمالِ خودش چه لک زده بود برای دیدن خود بر علی تماشا کرد و دید روی زمین مثل و همطرازش نیست برای خاطر او بود خلق زهرا کرد خوشا به حال کسی‌که ولایتش علویست که خویش را ز عذاب خدا مُبرّا کرد هر آن کسی که نشد پیرو مسیر علی برای آخرتش آتشی مهیا کرد خداخودش به خداییش میخورد سوگند که خورده است خداییش بر علی پیوند علیست معنی کُلِ یقین و باورها نهایت پر و بال همه کبوترها علی همانکه همیشه ست فاتح میدان به نهروان و به خندق به بدر و خیبرها کسی‌که هست مکانش همیشه بالا‌ها کسی‌که جای قدمهای اوست بر سرها کسی‌که مستی‌مان از دم مسیحایش که لب به لب شده با او تمام ساغرها کسی‌که بود مقام بزرگ شیعه گی اش همیشه آرزویِ قلبیِ پیمبرها پیمبران همه‌جا گرم ذکر هو بودند برای نام "علی" دائم الوضو بودند نوشتن از تو که درحدّ این قلم‌ها نیست سرودن از تو توان سرایش ما نیست من از قبیله‌ی عشاقم و جنون پیشه کنار مردم عادی برای من جا نیست شبیه گیسوی در باد تو پریشانم همیشه کار من از بودن تو حیرانیست تجلّیات خدا در تو هست... یعنی که تویی که خلقت مارا دو دستِ تو بانیست گدایی از تو همان پادشاهی دنیاست غلامی تو قسم بر خدا که سلطانیست علی امام من است ومنم غلام علی هزار جان گرامی فدای‌ نام "علی" تو در سپاه پیمبر سَری و سرداری تویی که دین خدا را نموده‌ای یاری مقابل تو اگر لشکری به صف باشند تو در دلت جگرِ روبرو شدن داری تویی همانکه نداری شبیه و مانندی به وقت مدحِ تو واژه به واژه تکراری تو بهترین بشر و برترین مسلمانی به روی دست پیمبر تو اولین قاری و بوسه برلب قاری زدن همین خوب‌است که گفته است جواب تلاوتش چوب‌است محمد حسن بیات لو (سروده‌ی قدیمی با کمی تطور) https://eitaa.com/sabkosher_madahi
من نمی گویم از این پایین از آن بالاتریم لیک می گویم غلام خانه زاد حیدریم من نمی گویم فقط مردانگی در خون ماست لیک می گویم که ما بر شاه مردان نوکریم گر چه از شوق جنان ، دل بر علی نسپرده ایم لیک اگر فرمان دهد مولا، به دوزخ می پریم گفت زهرا کعبه باشد شمع روی مرتضی روز و شب ما در طواف قبله گاه کوثریم کاش می شد از سعادت، در نجف تدفین ما تا شود این ادعا اثبات خاک این دریم مانده بودیم این چه شد ما خادم حیدر شدیم عاقلی فریاد زد مدیون شیر مادریم مدح حیدر را نبی فرمود ، پس ای مسلمین ما که مداح علی هستیم با پیغمبریم خاندان ما همه توصیف حیدر می کنند از طفولیت خدا را شکر پای منبریم ( هر چه داریم از علی داریم ما ایرانیان) با علی هشتاد میلیون جان ولی یک پیکریم یا علی این خاک ما وقف تو و اولاد توست روز و شب با عشق تو فکر دفاع از کشوریم من شنیدم از یکی سربازهای زینبت گفت ما در سوریه بر اهل ایران یاوریم کشتی کل جهان را در تلاطم کرده‌اند لیک با فرزند تو ما کشتی با لنگریم یا علی ای آنکه داری رهبری بر رهبری خاطرت آسوده باشد ما مطیع رهبریم یا علی ما را دعا کن چون که یک ماه دگر کل ایران عازم یک «امتحان»* دیگریم * : انتخابات رحمان جعفری https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب‌ است چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است هاله‌‌ای از نور دورش را همیشه میگرفت آری آن مستوره‌ی دور از تماشا زینب است آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف چشم همسایه ندیده سایه‌اش را زینب است خم به ابرویش نیاورده‌است درطوفان غم آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینب‌است آنکه با آن خطبه‌ی غرّای خود یکباره کرد مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد آنکه با احیاگری‌اش کرده غوغا زینب است آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
اگر این انقلاب ما بود پیوسته مولایی اگر با این همه دشمن کند هر روز آقایی اگر در سختی و بحران نمی پاشد اساس ما شود محکمتر از قبل و رَوَد سوی شکوفایی همین که نقشه ها اینجا نمی گیرد،یقین دشمن نمی فهمد که این ایران بُود ایران زهرایی نگو دیگر که این ملت غیور و انقلابی نیست ببین احوال مردم را به روز راهپیمایی وداع با حاج قاسم را بخوان اعجاز این مکتب که ثابت کرد در ایران ندارد فتنه کارایی هرآنکس کرد از مردم ، چپاول ، آبرویش رفت در این مکتب چپاولگر، ندارد غیر رسوایی گله مندم ، گله مندی ، گله مندیم ما مردم ولیکن نکته ای گویم شود حل یک معمایی همینکه جامعه گوید ز دزد و اختلاس و درد یقین دزدگیرها روشن بود از جمع دانایی وگرنه دزد اگر دزدید ، ما در خواب ،او خندید بدان که این چنین ننگی ندارد هیچ حاشایی بیا پاکار و با وحدت دوای درد کشور باش ندارد جان من خیری یقینا هیچ دعوایی بیا و دل به رهبر دِه اطاعت کن از این سید طبیب درد این کشور کند ما را مسیحایی اگر قاسم سلیمانی شده قاسم سلیمانی به آقا دل گرو داد و شد اینگونه تماشایی برادر ناامیدی را بریز از ذهن خود بیرون بیا با صبر امروزت ببین فردای زیبایی رحمان جعفری https://eitaa.com/sabkosher_madahi
ولی آدم خوبه گاهی متن نامه‌های به شیخ مفید رو بخونه ، تازه اونوقت متوجه میشه که چقدر باید خجالت کشید از نعمتی که ازش محرومیم و نخواستیم داشته باشیمش غزل امام زمان (عج) بکش به روی سرم دست مهربانت را که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را عجیب نیست از این چشم هرچه را دیده ندیده است اگر جلوه‌ی عیانت را غریبه راه ندارد به خلوتت اما به روضه یافته‌ام بارها مکانت را "رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست" کرم نما و نگاهی کن آشیانت را به این امید که باشم اسیر دستانت کبوترانه رها بودم آسمانت را هزار جاده مرا می‌رساندم تا عشق اگر که گم نکنم راه جمکرانت را به زیر سایه‌ی الطاف تو بزرگ شدم مگیر از من کوچک تو سایه‌بانت را بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا که سیر گریه کنم چشم روضه‌خوانت را محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مرثیه شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض افتاده است روی زمین درد میکشد پایش شکسته زیر فشار شکنجه ها با تازیانه روزه ی خود باز می کند مردی که مانده بین حصار شکنجه ها کنج سیاه چال به این فکر می‌کند معصومه‌ام میان مدینه چه می‌کند؟ دارد مدام پهلوی او تیر می کشد از بس‌که یاد فاطمه و کوچه می‌کند لحظه به لحظه چهره‌ی او زرد میشود جسمش به زیر بار بلا تیر می‌کشد با دست‌های بسته‌ی خود روی خاک‌ها تصویر یک جراحت زنجیر می‌کشد اینجا اگرچه حرمت او را شکسته‌اند اما چه‌خوب شد که‌کنارش کسی نبود با روضه‌های عمه‌ی خود گریه می‌کند وقتی‌که دست بسته کنارش سکینه بود محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مدح و مرثیه حضرت موسی بن جعفر (ع) همه جا و همیشه هر لحظه به دل ما محبتت لازم رو به را شد امور تا که شدیم متوسل به حضرت کاظم در مسیر رسیدن به خدا آخرین مدارجت گویند فقط از بین چهارده معصوم به تو باب الحوائجت گویند از سر صبح تا دل شب با غل و زنجیر زندگی کردی روزها روزه بودی و شبها کنج زندان تو بندگی کردی چارده سال دوری از خانه چارده سال تلخ و بی لبخند چه بلایی سر تو آورده دوری از خانواده و فرزند به چه جرمی امام خوبیها قعر زندان معذبت کردند تو که خورشید آسمانهایی از چه زندانی شبت کردند خوب شد دخترت نبود آنجا که ببیند شده چه با جانت خوب شد دخترت نبود آنجا که ببیند شکسته دندانت سیلی و تازییانه می آمد به پذیرائی شما دائم خرد شد استخوانتان وقتی به زمین زد عدو تورا قائم استخوانهای تو شکسته شدند ولی در زیر سم مرکب نه بسته بودند با طناب آقا دستهای تو مثل زینب نه گشته ای مثل عمه سادات پیکرت پر شد از کبودیها با تو و عمه ات چه ها که نکرد دست سنگین این یهودیها کنج زندان و در دل غربت چهره بین تراب میکردی زیر لب یا رقیه میگفتی یاد شام خراب میکردی به لبت جان رسیده بود اما نیزه بر پیکر شما که نرفت سر و رویت شکسته شد اما بین خورجین سر شما که نرفت ساق بشکسته ات خبر میداد چه بلایی سر تو آوردند روی یک تخته در غریبانه چار تن پیکر تو آوردند پسر فاطمه خدا را شکر به تنت کهنه پیرهن داری تو غریبی ولی در این غربت جای شکرش که تو کفن داری ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مرثیه حضرت موسی بن جعفر (ع) مثل حسین پیرهنت پاره پاره شد اما تنت نرفت دگر زیر دست و پا زنجیرها بریده امانت ولی نشد بال و پری که داشتی آقا جدا جدا قرآن بخوان کنار لبت خیزران که نیست قرآن بخوان سرت نرود روی نیزه ها زخمت زیاد بود و میان عبا شدی مانند اکبری که نشد جا به یک عبا تشییع میشدی به روی تخته و نشد روی زمین سه روز و سه شب پیکرت رها چه خوب شد که هفت کفن قسمتت شده وای از تنی که قسمت اوگشت بوریا ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
چهل سال آبروی ما شعار انقلابِ ماست شعار انقلاب ما مدار انقلابِ ماست چهل سال اجنبی از ما فقط مشت یقین خورده یقین بر آن خداوندی که یار انقلابِ ماست چهل سال از دو رهبر ما فقط حرف از خدا دیدیم خدا داریم و هر ابلیس، خوار انقلابِ ماست چهل سال است آمریکا خمیده مانده در دنیا که این قد خم شدن ياران فشار انقلابِ ماست چهل سال است آمریکا به دور ما حصاری زد نمی داند که خود حصر حصار انقلابِ ماست اگر پرسی که استکبار چگونه خاک بر سر شد بگویم معجزِ گرد و غبار انقلابِ ماست نه تنها جنگ تحمیلی چهل سال است میجنگیم که فتنه در یمین گاهی یسار انقلابِ ماست چهل سال است در میدان به یاری خدا ماندیم چهل سال است اهریمن شکار انقلابِ ماست بلوک شرق شد برچیده اکنون نوبت غرب است بلی جانان من این کار ، کار انقلابِ ماست چهل سال است با خون شهیدان روی پا هستیم شهادت ارثی از ایل و تبار انقلابِ ماست چهل سال انقلابِ ما به مردم میکند خدمت که خدمت بهر این مردم بهار انقلابِ ماست پزشکی و رفاهی، اقتصادی، هر چه که می شد که این دستور آن بنیان گذار انقلابِ ماست چهل سال انقلابِ ما قراری داشت با مردم که با مستضعفین بودن قرار انقلابِ ماست چه شد قول و قرار ما چرا بعضی زمسئولین فقط در فکر ویلا و دلار انقلابِ ماست بیا کرمان برو زابل بمان چند روز در سرپل که یاری کردن مردم عیار انقلابِ ماست چهل سال انقلابِ ما به مردم اتکا کرده یقین این اتکا دار و ندار انقلابِ ماست فقط لعنت به دزدان و به جمع بی کفایت ها به هر خائن که با حیله سوار انقلابِ ماست ولی با این همه خائن ولی با این همه دشمن به مقصد می رسد آنچه قطار انقلابِ ماست خدا را شکر میگویم در این جنگ چهل ساله همیشه حضرت زهرا کنار انقلابِ ماست دعای حضرت زهرا برای حضرت آقا شود شامل که فرزندش نگار انقلابِ ماست چهل سال انقلابِ ما حسینی ماند و میماند همیشه کربلا یاران دیار انقلابِ ماست رحمان جعفری https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در چشمهایش عمق صدها کهکشان بود دریای حلمش بیکران تا بیکران بود میخواست تا خلوت کند با خالق خویش زندان برایش هدیه ای از آسمان بود زنجیر ها هم سد معراجش نبودند آنجا که پای عشقبازی در میان بود این پیر صائم را سر خوانی نشاندند خوانی که قوت غالبش زخم زبان بود ذریه زهرا قریب چارده سال زندانی رجاله های بد دهان بود بد کاره ها هم از قنوتش فیض بردند انوار این خورشید سهم این و آن بود آنقدر عمری روضه در خواند... آخر جسمش به روی تخته ی دربی روان بود علی آمره https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مرثیه امام کاظم علیه السلام خدایا آرزو دارم ببینم بچه‌هایم را در این‌ خلوت اجابت‌‌ کن دوباره‌ربنایم را   ندارد فرق چندانی‌برایم روز و شب دیگر از این رو که نمی‌بینم رخ ماه رضایم را   دلم تنگ‌ است میخواهم کنار دخترم‌ باشم چه میشد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را   نشد امروز دستم‌ را بگیرد گرم در دستش ولی یک‌ روز می‌گیرد غریبانه عزایم را   دعا کردم برای‌حال زندانبان ولی‌ افسوس تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را   بلائی بر سرم آورد این‌ جا سِندی نامرد که‌ جز مردن نمیبینم در این دنیا شفایم را   ندارد روزنی زندان، امان‌از دست زندانبان که با زنجیر غم بسته گلوی بی‌صدایم را ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا فشار ضربه‌ی پایی شکسته ساقِ پایم را   غریب‌و‌ تشنه و زخمی‌به‌فکر همسر وفرزند "بیا‌ مادر بیا مادر" ببینی کربلایم را محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi