488.2K
زمزمه شهادت حضرت زینب کبری(س)
بند اول
کنج دیوار
این دم آخری پناهم شد
همش جلو چشامه قتلگات
نمیره از خاطره زینب
میون گودال غربت چشمات
بعد تو شد
قسمت خواهرت اسیری
وجودم و گرفته پیری
ای بی کفن این غم منو کشت
جمت کردن بین حصیری
نخوردم آب
دیگه بعد از رفتن تو
شدم بی تاب
بادیدن پیرهن تو
ندارم خواب
یاد نیزه خوردن تو
...............
بند دوم
تنها موندم
از بعد رفتنت روی نیزه
دنیا خراب شد رو سر زینب
خبر داری چیا سرم اومد
بردن به غارت معجر زینب
از خاطرم
نمیره اون روز پر آزار
خوب شد نبودی با علمدار
با دست بسته مارو بردن
برادرم کوچه و بازار
دیگه راحت
میشم از دست غصه هام
دلم میخواد
بدم جون بین گریه هام
یکی نیستش
رو به قبله کنه پاهام
...........
بند سوم
پره دردم
روی تنم زخم فراونه
که از اسارت یادگار هستش
یادم نمیره شمر چجور مارو
با طناب و با زنجیر می بستش
یادم مونده
لحظه سخته اضطراب و
گریه و زاری رباب و
از یاد من نمیشه پاک کرد
اون مجلس شوم شراب و
دارم همرام
صدها غصه از قافله
پره به پام
زخم وتاول و آبله
میاد اشکام
یاد حرفای حرمله
✍ ابراهیم میرزائی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
یادم نمیرود به برم ریختی بهم
با گریه های اهل حرم ریختی بهم
وقتی که آسمان به زمین سر گذاشتی
دیدی دو دست بر کمرم ریختی بهم
تو با نگاه اخر خود بین قتلگاه
آتش زدی به بال و پرم ریختی بهم
لب تشنه بودی و لب شمشیرهای کند
تشنه به خون تو جگرم ریختی بهم
از زیر دست شمر به گودال تا حسین
من آمدم تو را ببرم ریختی بهم
در مجلسی که برد مرا قاتلت به زور
دیدی به گریه چشم ترم ریختی بهم
گردیده ای شبیه حروف مقطعه
گشتی شبیه موی سرم ریختی بهم
از کوفه تا به شام تو دیدی به نیزه ها
معجر نداشتم به سرم ریختی بهم
✍ابرهیم میرزائی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مدح حضرت زینب سلام الله علیها
قسم به ماه به خورشید آسمانی تو
در احتجاب ترین نور جاودانی تو
کدام واژه به توصیف تو سزاوار است
فراتر از سخنی ؛ اوج هر بیانی تو
چه چیز بهتر از این در ستایشت بانو
که بعد مادر خود سرور زنانی تو
کدام پاکی و عفت که وامدار تو نیست
برای لفظ حیا مظهر عیانی تو
به ذوالفقار علی در حماسه ها سوگند
رساترین و برنده ترین زبانی تو
رسالت تو صبوریست در نهایت شکر
که سربلند تر از هرچه امتحانی تو
امانت همهی انبیا به دوش تو بود
که انتظار تمام پیمبرانی تو
عقیله ، کامله ، ام المصائبی زینب
که هست شرح مفصل بر این معانی؟ تو
هزار بار برای خدا شهید شدی
خدا هر آنچه که میخواست از تو- آنی تو
کدام حنجره در سوگ تو نمیسوزد ؟
که جانگدازترین لحن روضه خوانی تو
✍محمد حسن بیات لو
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
موسی بن جعفر.pdf
154.1K
فایل pdf
🔸بر روی دنیا بسته چشمان ترش را
💠 غزل مرثیه
حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام
🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
ازگل بهتر.pdf
138.8K
فایل pdf
🔸بر شانه می بردن ملائک پیکرش را
💠 غزل مرثیه
حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام
🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
محبوس غربت.pdf
178.9K
فایل pdf
🔸من با دعای حضرت موسی ابن جعفر
💠 مرثیه
حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام
🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
در چشمهایش عمق صدها کهکشان بود
دریای حلمش بیکران تا بیکران بود
میخواست تا خلوت کند با خالق خویش
زندان برایش هدیه ای از آسمان بود
زنجیر ها هم سد معراجش نبودند
آنجا که پای عشقبازی در میان بود
این پیر صائم را سر خوانی نشاندند
خوانی که قوت غالبش زخم زبان بود
ذریه زهرا قریب چارده سال
زندانی رجاله های بد دهان بود
بد کاره ها هم از قنوتش فیض بردند
انوار این خورشید سهم این و آن بود
آنقدر عمری روضه در خواند... آخر
جسمش به روی تخته ی دربی روان بود
علی آمره
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه حضرت موسی بن جعفر (ع)
مثل حسین پیرهنت پاره پاره شد
اما تنت نرفت دگر زیر دست و پا
زنجیرها بریده امانت ولی نشد
بال و پری که داشتی آقا جدا جدا
قرآن بخوان کنار لبت خیزران که نیست
قرآن بخوان سرت نرود روی نیزه ها
زخمت زیاد بود و میان عبا شدی
مانند اکبری که نشد جا به یک عبا
تشییع میشدی به روی تخته و نشد
روی زمین سه روز و سه شب پیکرت رها
چه خوب شد که هفت کفن قسمتت شده
وای از تنی که قسمت اوگشت بوریا
ابراهیم میرزائی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
مدح و مرثیه حضرت موسی بن جعفر (ع)
#چهار_پاره
همه جا و همیشه هر لحظه
به دل ما محبتت لازم
رو به را شد امور تا که شدیم
متوسل به حضرت کاظم
در مسیر رسیدن به خدا
آخرین مدارجت گویند
فقط از بین چهارده معصوم
به تو باب الحوائجت گویند
از سر صبح تا دل شب با
غل و زنجیر زندگی کردی
روزها روزه بودی و شبها
کنج زندان تو بندگی کردی
چارده سال دوری از خانه
چارده سال تلخ و بی لبخند
چه بلایی سر تو آورده
دوری از خانواده و فرزند
به چه جرمی امام خوبیها
قعر زندان معذبت کردند
تو که خورشید آسمانهایی
از چه زندانی شبت کردند
خوب شد دخترت نبود آنجا
که ببیند شده چه با جانت
خوب شد دخترت نبود آنجا
که ببیند شکسته دندانت
سیلی و تازییانه می آمد
به پذیرائی شما دائم
خرد شد استخوانتان وقتی
به زمین زد عدو تورا قائم
استخوانهای تو شکسته شدند
ولی در زیر سم مرکب نه
بسته بودند با طناب آقا
دستهای تو مثل زینب نه
گشته ای مثل عمه سادات
پیکرت پر شد از کبودیها
با تو و عمه ات چه ها که نکرد
دست سنگین این یهودیها
کنج زندان و در دل غربت
چهره بین تراب میکردی
زیر لب یا رقیه میگفتی
یاد شام خراب میکردی
به لبت جان رسیده بود اما
نیزه بر پیکر شما که نرفت
سر و رویت شکسته شد اما
بین خورجین سر شما که نرفت
ساق بشکسته ات خبر میداد
چه بلایی سر تو آوردند
روی یک تخته در غریبانه
چار تن پیکر تو آوردند
پسر فاطمه خدا را شکر
به تنت کهنه پیرهن داری
تو غریبی ولی در این غربت
جای شکرش که تو کفن داری
ابراهیم میرزائی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
مرثیه شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)
السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض
#موسی_بن_جعفر_الکاظم
#یا_باب_الحوائج
افتاده است روی زمین درد میکشد
پایش شکسته زیر فشار شکنجه ها
با تازیانه روزه ی خود باز می کند
مردی که مانده بین حصار شکنجه ها
کنج سیاه چال به این فکر میکند
معصومهام میان مدینه چه میکند؟
دارد مدام پهلوی او تیر می کشد
از بسکه یاد فاطمه و کوچه میکند
لحظه به لحظه چهرهی او زرد میشود
جسمش به زیر بار بلا تیر میکشد
با دستهای بستهی خود روی خاکها
تصویر یک جراحت زنجیر میکشد
اینجا اگرچه حرمت او را شکستهاند
اما چهخوب شد کهکنارش کسی نبود
با روضههای عمهی خود گریه میکند
وقتیکه دست بسته کنارش سکینه بود
محمد حسن بیات لو
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مرثیه حضرت موسی ابن جعفر (ع)
ساق پایم را شکست اما سرم را بیشتر
سوخت جانم را ولی بال و پرم را بیشتر
حلقه زنجیر ها می ریخت خونم بر زمین
ریخت اما اشک چشمان ترم را بیشتر
این کبودیها مرا کشته شبیه عمه ام
کرده اما زنده یاد مادرم را بیشتر
بازویم جای خودش دارد ،مرا از بسکه زد
زخم کرده هر کجا کرده ورم را بیشتر
تازییانه دم به دم روح مرا آزار داد
کرد غرق زخم اما پیکرم را بیشتر
قعر زندان من از گودال چیزی کم نداشت
مثل جدم می زدم بال و پرم را بیشتر
استخوانهایم همه از جای خود در آمده
حس کنم من حال سقای حرم را بیشتر
آرزو کردم به بالینم پسر آید ولی
این دلم کرده هوای دخترم را بیشتر
✍ ابراهیم میرزائی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
موسی بن جعفر_Karaoke.mp3
2M
زمینه شهادت حضرت موسی ابن جعفر (ع)
بند اول
درسته که هنوزم تو رو دوست دارم
درسته که هنوز برات میمیرم من
درسته که هنوز دستمو میگیری
درسته روزیمو از تو میگیرم من
اما
یادش بخیر قدیما
که توی خونه هامون
ذکر شما شفا بود
دردا بزرگ بود اما
نون و پنیر نذری
دوای درد ما بود
همه همسایه ها همراه مادر
همه حاجت دارا با حال مضطر
کنار سفره نذریت میگفتن
دخیلم به تو یا موسیبنجعفر
باب الحوائج...باب الحوائج...باب الحوائج
.............
بند دوم
درسته که چیزی مثل قدیما نیست
بساط سفره های نذری برپا نیست
درسته که دیگه سرگرم دنیاییم
چشامون دنبال مشکل گشاها نیست
اما
مثل قدیم ندیما
قد همون بچگی
دوست دارم به ولله
اینکه تو مشکلاتم
هستی هنوز کنارم
میگم الحمدالله
امید سفرهی نذری مادر
ندیدم توی عمرم از تو بهتر
از همون بچگیم تا روز مرگم
دخیلم به تو یا موسیبنجعفر
باب الحوائج...باب الحوائج...باب الحوائج
.............
بند سوم
درسته که یه عمری اذیتت کردن
درسته بی کسی از پا درآوردت
ولی من مطمئنم گوشهی زندون
غم جد غریبت خیلی آزردت
آقا
توو تاریکی زندون
یاد تنور خولی
دل تو رو شکسته
زندونی بودی اما
کسی سرت رو آقا
رو نیزه ها نبسته
نیومد روی رگهای تو خنجر
ندیدی غارت ناموس و معجر
منم با گریه بر جد غریبت
دخیلم به تو یا موسیبنجعفر
باب الحوائج...باب الحوائج...باب الحوائج
✍ وحید خسروبیگی
https://eitaa.com/sabkosher_madahi