چهل سال آبروی ما شعار انقلابِ ماست
شعار انقلاب ما مدار انقلابِ ماست
چهل سال اجنبی از ما فقط مشت یقین خورده
یقین بر آن خداوندی که یار انقلابِ ماست
چهل سال از دو رهبر ما فقط حرف از خدا دیدیم
خدا داریم و هر ابلیس، خوار انقلابِ ماست
چهل سال است آمریکا خمیده مانده در دنیا
که این قد خم شدن ياران فشار انقلابِ ماست
چهل سال است آمریکا به دور ما حصاری زد
نمی داند که خود حصر حصار انقلابِ ماست
اگر پرسی که استکبار چگونه خاک بر سر شد
بگویم معجزِ گرد و غبار انقلابِ ماست
نه تنها جنگ تحمیلی چهل سال است میجنگیم
که فتنه در یمین گاهی یسار انقلابِ ماست
چهل سال است در میدان به یاری خدا ماندیم
چهل سال است اهریمن شکار انقلابِ ماست
بلوک شرق شد برچیده اکنون نوبت غرب است
بلی جانان من این کار ، کار انقلابِ ماست
چهل سال است با خون شهیدان روی پا هستیم
شهادت ارثی از ایل و تبار انقلابِ ماست
چهل سال انقلابِ ما به مردم میکند خدمت
که خدمت بهر این مردم بهار انقلابِ ماست
پزشکی و رفاهی، اقتصادی، هر چه که می شد
که این دستور آن بنیان گذار انقلابِ ماست
چهل سال انقلابِ ما قراری داشت با مردم
که با مستضعفین بودن قرار انقلابِ ماست
چه شد قول و قرار ما چرا بعضی زمسئولین
فقط در فکر ویلا و دلار انقلابِ ماست
بیا کرمان برو زابل بمان چند روز در سرپل
که یاری کردن مردم عیار انقلابِ ماست
چهل سال انقلابِ ما به مردم اتکا کرده
یقین این اتکا دار و ندار انقلابِ ماست
فقط لعنت به دزدان و به جمع بی کفایت ها
به هر خائن که با حیله سوار انقلابِ ماست
ولی با این همه خائن ولی با این همه دشمن
به مقصد می رسد آنچه قطار انقلابِ ماست
خدا را شکر میگویم در این جنگ چهل ساله
همیشه حضرت زهرا کنار انقلابِ ماست
دعای حضرت زهرا برای حضرت آقا
شود شامل که فرزندش نگار انقلابِ ماست
چهل سال انقلابِ ما حسینی ماند و میماند
همیشه کربلا یاران دیار انقلابِ ماست
رحمان جعفری
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
در چشمهایش عمق صدها کهکشان بود
دریای حلمش بیکران تا بیکران بود
میخواست تا خلوت کند با خالق خویش
زندان برایش هدیه ای از آسمان بود
زنجیر ها هم سد معراجش نبودند
آنجا که پای عشقبازی در میان بود
این پیر صائم را سر خوانی نشاندند
خوانی که قوت غالبش زخم زبان بود
ذریه زهرا قریب چارده سال
زندانی رجاله های بد دهان بود
بد کاره ها هم از قنوتش فیض بردند
انوار این خورشید سهم این و آن بود
آنقدر عمری روضه در خواند... آخر
جسمش به روی تخته ی دربی روان بود
علی آمره
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مرثیه امام کاظم علیه السلام
خدایا آرزو دارم ببینم بچههایم را
در این خلوت اجابت کن دوبارهربنایم را
ندارد فرق چندانیبرایم روز و شب دیگر
از این رو که نمیبینم رخ ماه رضایم را
دلم تنگ است میخواهم کنار دخترم باشم
چه میشد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را
نشد امروز دستم را بگیرد گرم در دستش
ولی یک روز میگیرد غریبانه عزایم را
دعا کردم برایحال زندانبان ولی افسوس
تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را
بلائی بر سرم آورد این جا سِندی نامرد
که جز مردن نمیبینم در این دنیا شفایم را
ندارد روزنی زندان، اماناز دست زندانبان
که با زنجیر غم بسته گلوی بیصدایم را
ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا
فشار ضربهی پایی شکسته ساقِ پایم را
غریبو تشنه و زخمیبهفکر همسر وفرزند
"بیا مادر بیا مادر" ببینی کربلایم را
محمد حسن بیات لو
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق
مبعث خاتم الانبیاء (صلوات الله علیه)
آقا اگر به بزم تو مهمان نمیشدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمیشدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمیشدیم
اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است
بی مهر تو که صاحب ایمان نمیشدیم
قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی
ما مفتخر به مذهب سلمان نمیشدیم
قرآن اگر نبود کلام خدای تو
قاری نمیشدیم- به قرآن نمیشدیم
تو روشنای مشعل سبز هدایتی
پایان کار امر خدا در رسالتی
نقل محافل همه ی ما کلام توست
شیرینیِ دهان؛ رطب ذکر نام توست
فرمودهای که دین همهاش مهربانی است
این یک حدیث نه که تمام پیام توست
باید به سیرهی عملیات عمل کنیم
راه سعادت بشریت مرام توست
جایی که جبرئیل هم آنجا نمی پرد
اوج همیشگی بلندای بام توست
دل زنده شد بهعشق تو چیزی که بیگمان
ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست
امشب بخوان بهنام خداییکه منجلیست
از این به بعد یار و مددکار تو علیست
ای در کنار تو همه دم هر کجا علی
باطن ترین ظهور تو در اختفی علی
یک نور واحدید که فرقی نمی کند
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
وقتی نبی علیست علی هم همان نبیست
در بین کعبه احمد و بین حرا علی
یا ایهاالرسول به نام خدا بخوان
اقْرَأْ بِاسْمِ ربّ و به نام خدا علی
از هر طرف به قصه ی بعثت نظر کنی
بحث ولایت علی است ابتدا - علی
خیل فرشتگان همه تکرار میکنند
صَلّوا علی محمد و صَلّوا عَلیٰ علی
تا حال علی علی و از این پس علی علی
رفته نجف دلم شب مبعث علی علی
محمد حسن بیات لو
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مبعث خاتم الانبیاء (صلوات الله علیه)
شکر ایزد که پی زلف پریشان شده ام
در شب بعثتتان حوریه باران شده ام
تا که از محضر عرفانی حق بازایی
پای این کوه حراء سر به گریبان شده ام
آیه ای عرضه کن ای معتکف غار حراء
قلباً آماده ی بشنیدن قرآن شده ام
به حدیثی نبوی روح مرا تصفیه کن
که سرا پا همه بازیچه شیطان شده ام
تهنیت باد پیمبر شدنت مرد امین
که در آمیخته با سیل مریدان شده ام
منم آن گمشده در وادی سرگردانی
که به دستان کریم تو مسلمان شده ام
نبی الله ترین ای سبب خلقت انس
تازه از بعد تو حس میکنم انسان شده ام
برکه بی رمق و مرده دلی بودم و حال
از عنایات تو چون رود خروشان شده ام
بودم آن بتکده مملو از لات و هبل
که به دستان پسر عم تو ویران شده ام
حمدلله به نمایندگی از قوم عجم
روزبه* بودم و از عشق تو سلمان شده ام
*نام حضرت سلمان فارسی
علی آمره
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
غزل مبعث پیامبر اسلام صلوات الله علیه
تو آمدی که بشیند به خاک شبنم عشق
بجوشد از دلِ دلهای مرده زمزم عشق
تو آمدی که لب تشنه مریدانت
به ظرف خویش بگیرند توشه از یم عشق
یتیم آمنه امروز نزد مادر تو
برای عرض ارادت رسیده مریم عشق
که بی ولای تو حتی پیمبران را نیز
نبود اذن دخولی به سوی عالم عشق
عبا اگر که عبا و ردا ردای شماست
خوشا به حال هر آنکس که شد معمم عشق
از آن زمان که نگارا نگار من شده ای
به لطف عشق تو حتی نخورده ام غم عشق
به جز علی که ولی و وصی و محرم توست
کسی شبیه تو هرگز نبوده محرم عشق
چقدر حضرت مرضیه می شود خوشحال
علی اگر که بگیرد به دست پرچم عشق
علی آمره
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
#ایران 🇮🇷
اقرار کن بلندی این اقتدار را
این انقلاب مستمر ریشهدار را
بشکن طلسم ظلمت و از نور دم بزن
با چشم خود ببین قسم آشکار را
باید به تنگچشمی دشمن نشانه رفت
فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را
مرگا به ما اگر که به ضحاک وا نهیم
این سرزمین رستم و اسفندیار را
ای کوه با شکوه! چه غم سنگ میخوری
میپوشی اینچنین به تن خود وقار را
::
بهمن اگرچه سرد ؛ ولی نیمههای آن
حس میکنم طراوت فصل بهار را
محمد حسن بیات لو
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
ولادت حضرت اباعبدالله الحسین
سوم شعبان
بی دلم بی بهانه می خوانم
غزلی عامیانه می خوانم
آن قدر از خودم رها شده ام
از خودم یک ترانه می خوانم
شب شعری چنین ندیده کسی
تا سحر عاشقانه می خوانم
ماهی حوض خانه ات هستم
پای تو بی کرانه می خوانم
نفسم در هوای تو جاریست
جان تو هر کجا نمی خوانم
خواندنم پای تو فقط زیباست
خواندنم با تو خط به خط زیباست
با دم تو کسی که دمپر شد
با دم تو مسیح پرور شد
کوچه پس کوچهی بهشت خدا
با گل خنده ات معطر شد
فطرس از برکت قدومت بود
صاحب بال و پر نه شهپر شد
از همان ابتدای آمدنت
کشتی عشق تو شناور شد
شدی از هر نظر رسول خدا
شیرهی جانت از پیمبر شد
معنی فجر و انّما هستی
خامس آل مصطفی هستی
ای قبولی طاعت همگان
مهر پیوسته -لطف بی پایان
رحمت واسعه؛ فضیلت جود
ای سراج المنیر؛ کهف امان
آیهی عصمت و صحیفهی نور
ای جهاد و عقیده و ایمان
آمدی و زمین شد آرزوی
آسمان؛ روز سوم شعبان
مینویسم حسین جانم حسین
مینشیند کنار نامت “جان”
بأبی انت سیدالشهدا
روزیام کن دوباره کرببلا
محمد حسن بیات لو
(سروده قدیمی با کمی تطور )
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
السلام علیک یا اباالفضل العباس
یا قمر العشیره
ظرف خالی، دوباره پر شده است
آسمان از ستاره پر شده است
هر دو چشم ستاره بارانم
از شعف، از نظاره پر شده است
همۀ شهر گوششان امشب
از اذان مناره پر شده است
برگ برگ تمام دفترم از
غزل و چارپاره پر شده است
یادت افتادهام که این گونه
شعرم از استعاره پر شده است
نوبت شعرخوانی من شد
سالن جشنواره پر شده است
من به نامت شروع خواهم کرد
به مقامت خضوع خواهم کرد
آسمان زیر دست دستانت
ماه و خورشید، هر دو مهمانت
نه فقط شیعه، ارمنی هم شد
شامل سفرههای احسانت
هرکسی میخورد گره کارش
به تو رو میزند، به قربانت
در امان نیست دشمنت هرگز
از رجزهای تیغ برّانت
عجبی نیست از دلاوریات
همۀ دشت گشته حیرانت
به مصاف تو هر که میآید
میزند جا، ز ترس پیکانت
پدر مشک، صاحب دریا
السلام علیک یا سقا
حس خوب پریدن پرها
آسمان همه کبوترها
اوج فهمیدن من و مایی
ای تو بالاتر از فراترها
سرو بالا بلند طوبایی
باعث رویش صنوبرها
حاجت پشت هر در بسته
ای کلید تمامی درها
گره کور مادرم با توست
ای مجیب تمام مضطرها
بانی سفرههای نان و پنیر
آش نذری دست مادرها
از تبار دلاوران عرب
از نژاد امیر خیبرها
پسر ذوالفقار صفین و
پدر رزم مالکْ اشترها
تیغ تو تا نیامده بخشید
خاتمه بر تمامی شرها
معنی لا فتایی، یا عباس
دومین مرتضایی یا عباس
آنقدر شان حضرتت والاست
مادح تو امام عاشوراست
نفسی هم قدم شدن با تو
آرزوی اهالی بالاست
رسم مردانگی تو مثل است
ادبت هم زبانزد دنیاست
مشک خالی تو جواب همه است
لب خشک تو حسرت دریاست
اذن میدان نداشتی ورنه
هنر تو حماسه در هیجاست
آه از آن زمان تلخی که
دید ارباب دور تو بلواست
بین یک مشت کوفی بی رحم
سر سردار لشگرش دعواست
خوش به حالت که لحظۀ آخر
سر تو روی دامن زهراست
آنکه میخواستی برت آمد
فاطمه جای مادرت آمد
محمد حسن بیات لو
(سروده قدیمی با کمی تطور)
https://eitaa.com/sabkosher_madahi
300K
شور میلاد امام سجاد (ع)
بند اول
دلبر رسید از راه
اومده آقازاده و جون ثارالله
یه ذره از جلواتش رو دادن به ماه
دلبر رسید از راه
صورتش علی سیرتش علی
با مولا هم نامه
زمزم و صفا مروه و منا
کعبه و احرامه
کل دینه اهل یقینه و
تمومه اسلامه
چشماش غوغائه/محشر کبرائه
رفته به باباش/کریم و آقائه
سر تا پا نوره /نوره نوره نوره
از همه بیشتر/شبیه زهرائه
مولا یا مولا یا مولا یا مولا
....................
بند دوم
زین العباد اومد
اونیکه میشه بهش کرد اعتماد اومد
برا دین حق آخر اجتهاد اومد
زین العباد اومد
واسه ی رسیدن به راه حق بهترین مقیاسه
خاک پاش برا اهل دل شبیه در و الماسه
تو حسین شناسی ودرس دین مرجع عباسه
لطفش بسیاره/دلبر و دلداره
چاره س واسه ی/درد هر بیچاره
تو مردی رو دستش ندیدم ولله
مثل اجدادش/سید الاحراره
مولا یا مولا یا مولا یا مولا
....................
بند سوم
بوی گلاب اومد
بهترین شفیع برا یوم الحساب اومد
نوه ارشد حیدر بوتراب اومد
بوی گلاب اومد
خونه ی خراب دلای ما با عشقش آباده
هر کسی اسیرش شده خدا میدونه آزاده
کل عالمه رعیته حسین و این ارباب زاده
کهف الامانه/تموم قرآنه
هم ابتدائه/هم اینکه پایانه
برو بیا در خونش زیاده
بسکه آقامون/قدیم الاحسانه
مولا یا مولا یا مولا یا مولا
..........................
شاعر: ابراهیم میرزائی
نغمه پرداز: محمد رضا طالبی
ولادت امام سجاد زین العابدین(ع)
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است
عشق در آینه ی مکتب ما ”سجاد” است
مرد شبهای مناجات علی بن حسین
ای برآورده ی حاجات علی بن حسین
نوه ی مادر سادات علی بن حسین
ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین
ای به قربان تو و سفرهی با اکرامت
خورده بر سر در قلب همهی ما نامت
شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است
پسر بانوی ایران نسبت را عشق است
تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده – به سجاده ارادت داری
به روی شانه ی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیام آور قرآن باشی
دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی
با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی
سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را برد
خنده های سر بازار دلت را آزرد
محمد حسن بیات لو
https://eitaa.com/sabkosher_madahi