eitaa logo
شعر و سبک مداحی
106 دنبال‌کننده
53 عکس
54 ویدیو
13 فایل
این کانال جهت استفاده ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ایجاد شده است. ان شاالله تلاش خواهد شد جهت محتوای کانال از آثار شاعران منطقه ۱۸(منطقه حضرت زهرا سلام الله علیها) استفاده شود. ارتباط با ادمین @Abalkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
200.6K
سرود میلاد حضرت امیر المومنین علیه السلام بند اول شب شب مستیمونه ساقی کوثر اومد قبله هفت آسمون مرتضی حیدر اومد کعبه یکی از سینه چاکاشه بهشت حیرون اسم زیباشه حلال زاده س هرکسی تو عالم عشق علی میون رگهاشه علی علی علی علی حیدر ............... بند دوم انبیا و اولیا واسه مولا جون به کف قبله هم نمازش و میخونه سمت نجف جبرئیل خاک پاشو بوسیده خدا رو دنیا تو علی دیده یه عطر خاصی حرمش داره بوی بهشت و نجفش میده علی علی علی علی حیدر ............. بند سوم عشق مولا علی و از ازل مشتریم همه عالم بدونن تا ابد حیدریم مرد پیروز همه میدانا برای دردامونه درمانا نمیشه به هرکسی مولا گفت فقط میگیم به علی مولانا علی علی علی علی حیدر ............ بند چهارم حب و بغض علیه مرز ایمان و نفاق دوست و دشمن ندارن مردی مثلش رو سراغ زره نداره هیچ موقع پشتش میگرده دنیا روی انگشتش خدا با آفریدن حیدر رو کرده هر چی داشته تو مشتش علی علی علی علی حیدر ✍ ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
السلام علیک یا من ولد فى الکعبه پس از سه روز در کعبه ناگهان واشد تمامِ مکه پر از شور و شوق و غوغا شد ز خانه آمده انگار صاحبِ خانه که چشم‌ها همگی غرق در تماشا شد از این به بعد به خود ناز میکند کعبه که زادگاه برای جناب مولا شد رسیده شخصیتی که کسی شبیهش نیست کسی که فخر همه مردمان دنیا شد زمین برای همیشه به عرش می‌نازد ابوتراب همینکه به خاک به خاک او پا زد علی رسید و زمین رنگ تازه پیدا کرد خدا بهشتِ خودش را از او مصفا کرد دلش برای جمالِ خودش چه لک زده بود برای دیدن خود بر علی تماشا کرد و دید روی زمین مثل و همطرازش نیست برای خاطر او بود خلق زهرا کرد خوشا به حال کسی‌که ولایتش علویست که خویش را ز عذاب خدا مُبرّا کرد هر آن کسی که نشد پیرو مسیر علی برای آخرتش آتشی مهیا کرد خداخودش به خداییش میخورد سوگند که خورده است خداییش بر علی پیوند علیست معنی کُلِ یقین و باورها نهایت پر و بال همه کبوترها علی همانکه همیشه ست فاتح میدان به نهروان و به خندق به بدر و خیبرها کسی‌که هست مکانش همیشه بالا‌ها کسی‌که جای قدمهای اوست بر سرها کسی‌که مستی‌مان از دم مسیحایش که لب به لب شده با او تمام ساغرها کسی‌که بود مقام بزرگ شیعه گی اش همیشه آرزویِ قلبیِ پیمبرها پیمبران همه‌جا گرم ذکر هو بودند برای نام "علی" دائم الوضو بودند نوشتن از تو که درحدّ این قلم‌ها نیست سرودن از تو توان سرایش ما نیست من از قبیله‌ی عشاقم و جنون پیشه کنار مردم عادی برای من جا نیست شبیه گیسوی در باد تو پریشانم همیشه کار من از بودن تو حیرانیست تجلّیات خدا در تو هست... یعنی که تویی که خلقت مارا دو دستِ تو بانیست گدایی از تو همان پادشاهی دنیاست غلامی تو قسم بر خدا که سلطانیست علی امام من است ومنم غلام علی هزار جان گرامی فدای‌ نام "علی" تو در سپاه پیمبر سَری و سرداری تویی که دین خدا را نموده‌ای یاری مقابل تو اگر لشکری به صف باشند تو در دلت جگرِ روبرو شدن داری تویی همانکه نداری شبیه و مانندی به وقت مدحِ تو واژه به واژه تکراری تو بهترین بشر و برترین مسلمانی به روی دست پیمبر تو اولین قاری و بوسه برلب قاری زدن همین خوب‌است که گفته است جواب تلاوتش چوب‌است ✍محمدحسن بیات‌لو (سروده‌ی قدیمی با کمی تطور) https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مرثیه حضرت زینب(سلام الله علیها) اشاره به مجلس شام مزد قرآن خواندن تو چوب نیست بر لب قاری زدن که خوب نیست دست بسته فتح کردم شام را دست بسته خواهرت مغلوب نیست نه خرابه نه که در بزم شراب رفتن ما این دو جا مطلوب نیست صبر کردم هر چه که آمد سرم قادر بر صبر من ایوب نیست مثل موهای تو آشفته شدم چون دلم قلب کسی آشوب نیست تو لبت خشکیده و من خشک تر از عطش لبهای ما مرطوب نیست پاره پاره تن چه شد پیراهنت چون تن تو پیکری مصلوب نیست حرمله جای خود اما هیچکس مثل زجر بد دهن مغضوب نیست ✍ ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
ام المصائب.pdf
250.9K
فایل pdf 🔸رفتی و بی تو فلک روی سرم آوار شد 💠 مرثیه حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب‌ است چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است هاله‌‌ای از نور دورش را همیشه میگرفت آری آن مستوره‌ی دور از تماشا زینب است آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف چشم همسایه ندیده سایه‌اش را زینب است خم به ابرویش نیاورده‌است درطوفان غم آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینب‌است آنکه با آن خطبه‌ی غرّای خود یکباره کرد مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد آنکه با احیاگری‌اش کرده غوغا زینب است آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
مرثیه حضرت زینب (س) مصائب شهر شام بین نا محرم اسارت وای وای دیدن از دشمن جسارت وای وای دخت زهرا و علی یک شیر زن رنج و آزار و شماتت وای وای دیده پیکرهای بی سر روی خاک دیده ظلم و قتل و غارت وای وای او میان شعله ها در خیمه ها دیده از دشمن شرارت وای وای چیده بوسه از گلویی چاک چاک کعب نی بر پشت و قامت وای وای بی حیایی با غضب بر دختری می زند سیلی به صورت وای وای دست و پاها بسته با زنجیر کین داغ و سوزان از حرارت وای وای با عبور از کوچه های شهر شام طعنه و لعن و ملامت وای وای رقص زنها گرد سرهای شریف خنده ها بر آل عصمت وای وای مجلس بیگانه و بزم شراب بر اسیران هتک حرمت وای وای سر میان تشت و چوب خیزران در نظاره آل عترت وای وای ضربه ی چوب یزید بی حیا بر لب خشک امامت وای وای گریه ی مهدی زهرا صبح و شام از غم دخت ولایت وای وای می سراید مرثیه دانا به اشک از غم بیت رسالت وای وای رسول دانا https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
مرثیه حضرت زینب (س) مصائب شهر شام غیر زینب چه کسی این همه محنت دیده کوفه و شام بسی رنج اسارت دیده دیده سرهای بریده به سر نیزه مدام مستمر او ز عدو ظلم و شرارت دیده نه فقط بارش سنگ و سر بشکسته که او کعب نی بر بدن و سیلی صورت دیده نه فقط راس حسینش وسط طشت طلا چوب کین بر لب و دندان امامت دیده نه فقط طعنه ی اغیار به هر کوی و گذر رقص زنهای یهودی و ملامت دیده نه فقط گوشه ی ویران شده تحقیر عدو شامیان را همه دم لب به شماتت دیده نه فقط ناله ی طفلان و اسیران دل شب گریه ی مستمر دخت ولایت دیده نه فقط دیده رقیه شده پرپر در شام تازیانه به تنش در شب ظلمت دیده نه فقط دیده که زنجیر بپای سجاد گردنش سلسله ی پر ز حرارت دیده خطبه ای خواند که ویران شده کاخ بیداد بتلافی ز عدو هتک و جسارت دیده هدف این بود که بیدارکند مردم شام شد موفق عوضش خشم و عداوت دیده تسلیت باد ز دانا به امام قائم عمه جانش به سفر رنج اسارت دیده رسول دانا https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
مرثیه حضرت زینب (س) مصائب شهر شام در شام بلا اوج بلا بود که دیدم بر نی سر پاک شهدا بود که دیدم از هر گذری آمده زنها به تماشا وجد و طرب و رقص و غنا بود که دیدم گفتند به هم عید شده شاد بپوشید بر دست همه نقل و حنا بود که دیدم در کوچه و بازار چه آمد بسر ما بس طعنه و بس سنگ جفا بود که دیدم ویرانه نشین بودن ما کی رود از یاد مقصود عدو خفت ما بود که دیدم نه فرش و نه سقفی نه غذایی چه بگویم بر ما نه چنین ظلم روا بود که دیدم مردم به تماشای اسیران به خرابه استاده به هر صبح و مسا بود که دیدم اطفال ز سرمای شب و بسترشان خاک لرزیدن و فریاد و نوا بود که دیدم زهرای سه ساله ز غم و دوری بابا هرشب به لبش یا ابتا بود که دیدم در خواب پدر دید و ز کف داد توان را با دیدن سر شوق فدا بود که دیدم بگرفت به دستان نحیفش سر بابا دلتنگ پدر شوق لقا بود که دیدم جان دادن او کرد مرا سخت پریشان او منتظر دار بقا بود که دیدم در بزم شراب پسر هند جگر خوار راسی وسط طشت طلا بود که دیدم می زد به لبش چوب چو آن ظالم بی رحم خون بر لب ارباب وفا بود که دیدم غمنامه سرودی ز ره شام تو دانا در شام بلا اوج بلا بود که دیدم رسول دانا https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
مدح حضرت زینب(سلام الله علیها) گریه بر ام المصایب درد درمان می کند او که با نطقش بساط ظلم ویران می کند او خزان دیده گلستان گلش در کربلا در ته گودال گل تقدیم جانان می کند می گذارد لب به رگهای گلوی پاره اش سجده ی شکرانه بر درگاه یزدان می کند او که دیده این همه داغ گران در کربلا لیک صبر ش عقلها را مات و حیران می کند تا سخن گوید میان کوفیان بی حیا با بیانش دیده ها را همچو باران می کند او به نطق آتشین گوید سخن چون بوتراب زیر و رو کاخ ستم از بیخ و بنیان می کند او کند رسوا به نطقش زاده ی مرجانه را او دفاع از منطق آیین و قرآن می کند زینب است او کوه صبر و معدن مهر و وفا با بیانش بر ملا تلبیس عدوان می کند دیده در طول اسارت ظلم و بر پیمان خود پاسداری از ره و خون شهیدان می کند نهضت شاه شهیدان تا ابد پاینده است چون مرام و راه زینب دفع شیطان می کند می کند دانا ز اعماق وجودش مدح او با توسل مستمر هر درد درمان می کند رسول دانا https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه حضرت زینب(س) مصائب شهر شام بس احترام دیدیم آن هم چه احترامی در حال انتقامند آن هم چه انتقامی بغض گلو گرفته با اشک خو گرفته یک قافله سکوت و غوغای بی کلامی بعد از تو ای حبیبم شد درد و غم نصیبم حتی نه آشنایی ، حتی نه التیامی اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد دلشادمان نکردند…حتی به یک سلامی از کوچه‌ها و بازار در بین چشم انظار ما را عبور دادند این مردم حرامی دلخسته از اسارت، مجروح از جسارت من این چنینم و تو زخمی سنگ بامی من کشته‌ی نگاه یک مشت لا ابالی تو کشته‌ی مرام یک مشت بی مرامی پا تا سرم کبودی ؛ دور و برم یهودی در بین ازدحامم آن هم چه ازدحامی کنج تنور و نیزه روی درخت و در طشت یا سنگ خورده یا چوب بر آن لب گرامی با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم لعنت به مرد شامی…لعنت به مرد شامی محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل حضرت زینب(س) ایام اسارت به دست بسته اش رد طناب گریه میکند به خاک‌ بر سرش ابوتراب گریه میکند شده ورق ورق همه هستی او روی زمین بپای قصه غمش کتاب گریه میکند ز کاسه های چشم او اشک همیشه میچکد به دست هر که دیده ظرف آب گریه میکند زجر کشید و دم نزد ناله زد و زجر کشید از اینهمه مصیبت و عذاب گریه میکند همینکه اسم حرمله وسط کشیده میشود سکینه با رقیه و رباب گریه میکند دلیل قامت خمش هست مصیبات حسین به قد چون هلالش آفتاب گریه میکند برای زخم خارج از شمارشش فرشته با زمین و آسمان چه بی حساب گریه میکند نمیشود گرفت رو به آستین پاره ای برای حال و روز او حجاب گریه میکند مثل سر رفته به نیزه ها سرش شکسته شد به قطره های خونشان خضاب گریه میکند آیه تطهیر کجا ، مجلس شوم بزم می به غربت و غریبی اش شراب گریه میکند ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه حضرت زینب(س) ایام اسارت شب تاریک بدون تو سحر کردم من با غم و غصه دوری تو سرکردم من کاسه صبر دلم در ته گودال شکست کاسه چشم پر از خون جگر کردم من آب آزاد شد و هیچکسی آب نخورد نذرلبهای تو از آب حذر کردم من سایه ام را زن همسایه ندیده یکبار سایه به سایه به هر کوچه گذر کردم من با همین چادر پاره شده ام جنگیدم بی زره از حرمت دفع خطر کردم من با چه وضعی سر بازار مرا می بردند بی تو ای سایه سر سخت ضرر کردم من تو کس و کار منی ای سر روی نیزه خبرت هست که با شمر سفر کردم من ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi