eitaa logo
شعر و سبک مداحی
106 دنبال‌کننده
53 عکس
54 ویدیو
13 فایل
این کانال جهت استفاده ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ایجاد شده است. ان شاالله تلاش خواهد شد جهت محتوای کانال از آثار شاعران منطقه ۱۸(منطقه حضرت زهرا سلام الله علیها) استفاده شود. ارتباط با ادمین @Abalkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه حضرت زینب(س) مصائب شهر شام بس احترام دیدیم آن هم چه احترامی در حال انتقامند آن هم چه انتقامی بغض گلو گرفته با اشک خو گرفته یک قافله سکوت و غوغای بی کلامی بعد از تو ای حبیبم شد درد و غم نصیبم حتی نه آشنایی ، حتی نه التیامی اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد دلشادمان نکردند…حتی به یک سلامی از کوچه‌ها و بازار در بین چشم انظار ما را عبور دادند این مردم حرامی دلخسته از اسارت، مجروح از جسارت من این چنینم و تو زخمی سنگ بامی من کشته‌ی نگاه یک مشت لا ابالی تو کشته‌ی مرام یک مشت بی مرامی پا تا سرم کبودی ؛ دور و برم یهودی در بین ازدحامم آن هم چه ازدحامی کنج تنور و نیزه روی درخت و در طشت یا سنگ خورده یا چوب بر آن لب گرامی با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم لعنت به مرد شامی…لعنت به مرد شامی محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل حضرت زینب(س) ایام اسارت به دست بسته اش رد طناب گریه میکند به خاک‌ بر سرش ابوتراب گریه میکند شده ورق ورق همه هستی او روی زمین بپای قصه غمش کتاب گریه میکند ز کاسه های چشم او اشک همیشه میچکد به دست هر که دیده ظرف آب گریه میکند زجر کشید و دم نزد ناله زد و زجر کشید از اینهمه مصیبت و عذاب گریه میکند همینکه اسم حرمله وسط کشیده میشود سکینه با رقیه و رباب گریه میکند دلیل قامت خمش هست مصیبات حسین به قد چون هلالش آفتاب گریه میکند برای زخم خارج از شمارشش فرشته با زمین و آسمان چه بی حساب گریه میکند نمیشود گرفت رو به آستین پاره ای برای حال و روز او حجاب گریه میکند مثل سر رفته به نیزه ها سرش شکسته شد به قطره های خونشان خضاب گریه میکند آیه تطهیر کجا ، مجلس شوم بزم می به غربت و غریبی اش شراب گریه میکند ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه حضرت زینب(س) ایام اسارت شب تاریک بدون تو سحر کردم من با غم و غصه دوری تو سرکردم من کاسه صبر دلم در ته گودال شکست کاسه چشم پر از خون جگر کردم من آب آزاد شد و هیچکسی آب نخورد نذرلبهای تو از آب حذر کردم من سایه ام را زن همسایه ندیده یکبار سایه به سایه به هر کوچه گذر کردم من با همین چادر پاره شده ام جنگیدم بی زره از حرمت دفع خطر کردم من با چه وضعی سر بازار مرا می بردند بی تو ای سایه سر سخت ضرر کردم من تو کس و کار منی ای سر روی نیزه خبرت هست که با شمر سفر کردم من ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه ایام اسارت حضرت زینب(س) ظلم‌ها بسیار دیدم بعد تو دم به دم آزار دیدم بعد تو این طناب دستهایم را ببین صد گره در کار دیدم بعد تو از شب شام غریبانت حسین این جهان را تار دیدم بعد تو منکه بودم سر مستور خدا کوچه و بازار دیدم بعد تو سایه های شوم شمر و حرمله بر سرم آوار دیدم بعد تو با ابالفضلت بگو ای با وفا مجلس اغیار دیدم بعد تو من کجا و مجلس بزم شراب لحظه ها دشوار دیدم بعد تو رفتی و امنیتم بر باد رفت روزگاری زار دیدم بعد تو سنگها از روی بام و طعنه ها از در و دیوار دیدم بعد تو ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
488.2K
زمزمه شهادت حضرت زینب کبری(س) بند اول کنج دیوار این دم آخری پناهم شد همش جلو چشامه قتلگات نمیره از خاطره زینب میون گودال غربت چشمات بعد تو شد قسمت خواهرت اسیری وجودم و گرفته پیری ای بی کفن این غم منو کشت جمت کردن بین حصیری نخوردم آب دیگه بعد از رفتن تو شدم بی تاب بادیدن پیرهن تو ندارم خواب یاد نیزه خوردن تو ............... بند دوم تنها موندم از بعد رفتنت روی نیزه دنیا خراب شد رو سر زینب خبر داری چیا سرم اومد بردن به غارت معجر زینب از خاطرم نمیره اون روز پر آزار خوب شد نبودی با علمدار با دست بسته مارو بردن برادرم کوچه و بازار دیگه راحت میشم از دست غصه هام دلم میخواد بدم جون بین گریه هام یکی نیستش رو به قبله کنه پاهام ........... بند سوم پره دردم روی تنم زخم فراونه که از اسارت یادگار هستش یادم نمیره شمر چجور مارو با طناب و با زنجیر می بستش یادم مونده لحظه سخته اضطراب و گریه و زاری رباب و از یاد من نمیشه پاک کرد اون مجلس شوم شراب و دارم همرام صدها غصه از قافله پره به پام زخم وتاول و آبله میاد اشکام یاد حرفای حرمله ✍ ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها یادم نمیرود به برم ریختی بهم با گریه های اهل حرم ریختی بهم وقتی که آسمان به زمین سر گذاشتی دیدی دو دست بر کمرم ریختی بهم تو با نگاه اخر خود بین قتلگاه آتش زدی به بال و پرم ریختی بهم لب تشنه بودی و لب شمشیرهای کند تشنه به خون تو جگرم ریختی بهم از زیر دست شمر به گودال تا حسین من آمدم تو را ببرم ریختی بهم در مجلسی که برد مرا قاتلت به زور دیدی به گریه چشم ترم ریختی بهم گردیده ای شبیه حروف مقطعه گشتی شبیه موی سرم ریختی بهم از کوفه تا به شام تو دیدی به نیزه ها معجر نداشتم به سرم ریختی بهم ✍ابرهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
مدح حضرت زینب سلام الله علیها قسم به ماه به خورشید آسمانی تو در احتجاب ترین نور جاودانی تو کدام واژه به توصیف تو سزاوار است فراتر از سخنی ؛ اوج هر بیانی تو چه چیز بهتر از این در ستایشت بانو که بعد مادر خود سرور زنانی تو کدام پاکی و عفت که وامدار تو نیست برای لفظ حیا مظهر عیانی تو به ذوالفقار علی در حماسه ها سوگند رساترین و برنده ترین زبانی تو رسالت تو صبوریست در نهایت شکر که سربلند تر از هرچه امتحانی تو امانت همه‌ی انبیا به دوش تو بود که انتظار تمام پیمبرانی تو عقیله ، کامله ، ام المصائبی زینب که هست شرح مفصل بر این معانی؟ تو هزار بار برای خدا شهید شدی خدا هر‌ آنچه که میخواست از تو- آنی تو کدام حنجره در سوگ تو نمی‌سوزد ؟ که جانگدازترین لحن روضه خوانی تو ✍محمد حسن بیات لو https://eitaa.com/sabkosher_madahi
موسی بن جعفر.pdf
154.1K
فایل pdf 🔸بر روی دنیا بسته چشمان ترش را 💠 غزل مرثیه حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام 🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
ازگل بهتر.pdf
138.8K
فایل pdf 🔸بر شانه می بردن ملائک پیکرش را 💠 غزل مرثیه حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام 🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
محبوس غربت.pdf
178.9K
فایل pdf 🔸من با دعای حضرت موسی ابن جعفر 💠 مرثیه حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام 🔸شاعر برادر علیرضا فلاحی https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در چشمهایش عمق صدها کهکشان بود دریای حلمش بیکران تا بیکران بود میخواست تا خلوت کند با خالق خویش زندان برایش هدیه ای از آسمان بود زنجیر ها هم سد معراجش نبودند آنجا که پای عشقبازی در میان بود این پیر صائم را سر خوانی نشاندند خوانی که قوت غالبش زخم زبان بود ذریه زهرا قریب چارده سال زندانی رجاله های بد دهان بود بد کاره ها هم از قنوتش فیض بردند انوار این خورشید سهم این و آن بود آنقدر عمری روضه در خواند... آخر جسمش به روی تخته ی دربی روان بود علی آمره https://eitaa.com/sabkosher_madahi
هدایت شده از شعر و سبک مداحی
غزل مرثیه حضرت موسی بن جعفر (ع) مثل حسین پیرهنت پاره پاره شد اما تنت نرفت دگر زیر دست و پا زنجیرها بریده امانت ولی نشد بال و پری که داشتی آقا جدا جدا قرآن بخوان کنار لبت خیزران که نیست قرآن بخوان سرت نرود روی نیزه ها زخمت زیاد بود و میان عبا شدی مانند اکبری که نشد جا به یک عبا تشییع میشدی به روی تخته و نشد روی زمین سه روز و سه شب پیکرت رها چه خوب شد که هفت کفن قسمتت شده وای از تنی که قسمت اوگشت بوریا ابراهیم میرزائی https://eitaa.com/sabkosher_madahi