دوستان فعالیت ایتای ما مجددا از سر گرفته شد
کانال رو برای دوستان بفرستید و از کانال حمایت کنید
#حضرت_خدیجه
#شعر
#واحد
میروم بر راه او،فضل از کریمان دور نیست
آنکه بخشیده جهانی را از امکان دور نیست
آیه های صبر را بانوی ایمان از بر است
بین اوصاف خدا از وصف رحمان دور نیست
یک نفر دارد پیمبر،لشکری شد پیش او
هر نفس پیش نبی از نفس قرآن دور نیست
از دل ایمان درآمد دختری از جنس نور
دختری از جنس نور از قلب ایمان دور نیست
با وجودش نام مادر جای دیگر ابتر است
قبر بی نام و نشان بهر غریبان دور نیست
بر مزارش آمدم،پروانه ام شمعی نبود
از غم داغ خدیجه چشم گریان دور نیست
@sabksher
#حضرت_خدیجه
#زمینه
بند اول
کنارش نشسته رسول الله
نگاهی که دیگه پر از درده
اونی که همیشه پناهش بود
حالا رنگ و روش رفته و زرده
داره میره اونی که هدیه داد دنیاشو
غم دنیا آخر نشسته تو چشماشو
تا میبینه دوباره اشکای زهراشو
چشای زهرا خیس بارونه
خدیجه میره ولی غریبونه
.....
بند دوم
میافته به یاد همون روزا
که غم بود و دل بود و تنهایی
با دنیاش گرفت دست تنهاشو
خدیجه با اون قلب دریایی
دل زهرا به یاد مادرش پر درده
با این اشکا دل پیمبرو خون کرده
همش میگه خدایا مادرم برگرده
چشای زهرا خیس بارونه
خدیجه میره ولی غریبونه
.....
بند سوم
خدیجه داره میبینه یک روز
گل یاسش افتاده میسوزه
یه نامردی با ضربه هاش آخر
گلش رو به مسماری میدوزه
با این غصه با حالت غریبی میره
با این روضه بازم نبی زبون میگیره
اصلا مادر برا غم گلش میمیره
چشای زهرا خیس بارونه
خدیجه میره ولی غریبونه
......
بند چهارم
بازم روضه خونه لب بابا
چقدر غصه توی نگاش داره
میونیه روضه دلش خون شد
سرش رو روی زانو میزاره
چه غوغایی کنار بستر مادر شد
وقتی حرف از یه بانو و غم معجر شد
امونش رفت وقتی که صحبت از یک سر شد
نگاه زهرا خیس بارونه
خدیجه میره ولی غریبونه
@sabksher
#امام_موسی_کاظم
#شعر
#روضه
در گوشه ای نشسته امامی که خسته بود
مولا که در قفس پر و بالش شکسته بود
دیگر توان نبود به پایی که بسته بود
تنهاترین غریب،نمازش نشسته بود
بعد از نماز بر لبش أمّن یُجیب بود
ارباب عالمی که در عالم غریب بود
بعد از نماز ولوله تازیانه بود
در صبح و ظهر،نوبت آخر شبانه بود
رد کبود مانده به پشتش نشانه بود
با بغض میزدند، که حیدر بهانه بود
یا ربِّ نَجِّنی است که تکرار میشود
روزه گرفته با ستم افطار میشود
مولای ما به گوشه زندان عذاب شد
زهری خوراند دشمن و هر لحظه آب شد
از خون دل محاسن آقا خضاب شد
آری دعای هر شب او مستجاب شد
پر میکشد ولی،غل و زنجیر وا نشد
زهر جفای مانده به سینه دوا نشد
@sabksher
#امام_موسی_کاظم
#زمینه
بند اول
غریبونه بودی غریبونه میری
الهی بمیرم که تنها داری پر میگیری
غریب زمونه تنت پر نشونه
چه دردی کشیدی که قد تو آقا کمونه
الهی بمیرم
تو زندانی و یار و یاور نداری
الهی بمیرم
روی تخته چوب آخرش سر میزاری
با قلب شکسته
تو افتادی و هیچکسی نیست کنارت
الهی بمیرم
آقاجون برای دل بی قرارت
الهی بمیرم غم دل همینه
که اینجوری مولام به روی زمینه
.....
بند دوم
غریبونه یعنی که بعد از شهادت
هنوز زنجیرا وصله به پات بمونه
غریبونه یعنی که باشه امامم
روی دوش چهارتا غلام مخفیونه
الهی بمیرم
نبودش رضا تا سرو روی پاهاش بزاری
الهی بمیرم
تو نعم الامیری ولی هیچکسی رو نداری
آقا خسته بودی
ولی سمت حلقوم یاس تو تیری نرفته
غریب بودی اما
دیگه بعد تو خواهرت به اسیری نرفته
حالا وقت رفتن به فکر رضایی
روی لب میخونی رضا جان کجایی
@sabksher