eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
362 دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.4هزار ویدیو
37 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ پھلوانی شجـاع مداحی دلـسوختہ معلمی فداڪار ڪشتی گیری قھرمـان رفیقی دلسـوز فرماندهی پر‌تلاش استـاد‌تھذیب‌نفـس و‌انسانی عـاشق‌خدا... شهید ابراهیم هادی🕊🤍 💠خیلی «باحیا» بود 💢ابراهیم هرگز جلوی دیگران لخت نمیشد و همیشه لباس های گشاد میپوشید.همچنین در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. 💐یکبار در مراسم یکی از شهدا به بهشت زهرا رفتیم. آنجا پیکر شهید را می‌شستند و مردم نگاه میکردند 💯ابراهیم گفت: خدا کنه ما اینطور نشیم! کسی که آدم رو شستشو میکنه، اگه دقت لازم رو نداشته باشه،جلوی مردم خیلی بد میشه 🌺بعد ادامه داد: «من که از خدا خواستم مثل مادر سادات حضرت زهرا(س) گمنام باشم و دیگه کارم به غسالخانه نرسه» 🌷خدا هم آرزویش را برآورده کرد. ابراهیم بعد از پنج روز مقاومت در کانال کمیل با خدای خود همراه شد و دیگر کسی او را ندید. او سال هاست که گمنام در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور 💚 ۱ اردیبهشت سالروز تولد🕊🎊 💚داداش جان تولدت توی آسمون‌ها مبارک ازت دعای عاقبت بخیری خاستاریم دعا کن برا نابودی دشمنان اسلام و از همه مهم تر ظهور آقا امام زمان (عج)✨ الهی آمین 💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ تعبیر خوابــــ  شهید🌙 🌷شهید محمدامین کریمیان تاریخ تولد: ۳۱ / ۶ / ۱۳۷۳ تاریخ شهادت: ۲۷ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: مازندران،بابلسر،حاجیکلا محل شهادت: سوریه *🌷مادر شهید ← محمدامین از يک دانشگاه در آلمان بورسيه شده بود،🌙اما همه را رها كرد و برای جهاد به سوريه رفت💫 پلاک حضرت زهرا (س) را همیشه به گردن داشت 🌙و می‌گفت دلم میخواد مثل مادرم زهرا(س) گمنام باشم🥀شب آخرش پسرم به هم‌رزمانش گفته بود: «خواب ديدم امشب عملياتی در پيش است💥و فرمانده و من شهيد می‌شويم و پیکرمان را نمی‌آورند.»🌙 بعد از خوابش غسل شهادت می‌گيرد و آماده شهادت می‌شود.🕊️بعد از شروع عمليات، سربازان سوری در جناحين آن‌ها بودند💥از شدت آتشِ دشمن زمین‌گیر می‌شوند🥀و فرمانده‌شان مجروح می‌شود🥀محمدامین به سمت دشمن تیراندازی می‌کند💥 اما خودش هم در کنار فرمانده شهید می‌شود🥀و همه متوجه شدند که خوابش به زیبایی تعبیر شد🌙عکس پروفایلش عکس شهید امیر حاج امینی بود و خودش هم همانگونه شهید شد💫 و با دو تیر یکی به زانو🥀و دیگری به پشتش🥀به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️ خبری از پیکرش نبود و او همانند حضرت زهرا(س) بی مزار ماند🥀اما ۶ سال بعد، در ماه محرم ۱۴۰۱🏴 گروه تفحص چند پیکر شهید را پیدا و شناسایی کردند💫 که محمد امین یکی از آنان بود🌙او به همراه پیکر شهیدان حاج عبدالله اسکندری، عباس آسمیه و چند شهید دیگر💫به وطن آمد🕊️🕋* شهادت: ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ...💙 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ پدر' پسرے کـه همدیگر را ندیدند🥀 🌷شهید سجاد طاهرنیا تاریخ تولد: ۲۳ / ۵ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: رشت،گیلان محل شهادت: سوریه *🌷سکانس اول (انتخاب نام پسرشان) همسر شهید←: آقا سجاد اسم حسين خوبه ؟+اوهوم! 🌙-امير علی ؟ + آرہ!🪄 -سبحان ؟ + اممم..🍁-هادی چی ؟🍃 -چيزہ.. ببين اينم علامت زدما، محمد امين؟ + اينم خوبہ!🌙همسر آقا سجاد كتاب را انداخت و گفت: -ای بابا!.. سجاد من كه نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدی!🍃بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگه!!🌾سجاد خندید و با شيطنت نگاہ کرد: + اسم حالا مهم نيست مهم اينه كه قيافش به من ميرہ!🍃(: همسرش كه سعی کرد قيافه‌ی جدی خودش را حفظ کند و زير خندہ نزند،🍃كتاب را سمت ديگر مبل سُر داد و رويش را بہ حالت قهر برگرداند!🥀سجاد با مهربانی خندید و همسرش گفت حالا می‌بينيم ديگه كی ميبَرہ!...»🌙سكانس دوم(مدتی بعد) ← همسر آقا سجاد آهسته كنار تابوت زانو زد.🥀نوزاد را روی سينه‌ی بابا گذاشت🥀-سجاد تو بُردی...🥀راستی ..حسين ؟ امير علی ؟ سبحان ؟هادی؟ محمد امين؟ ..🥀نگفتی اسمشو چی بزارم..؟!🥀.» شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرمیست🕊️که فرزند دومش ۶ ساعت بعد از اعزامش به سوریه به دنیا آمد🥀و یکدیگر را ندیدند🥀ایشان در روز تاسوعا با لب تشنه🥀با اصابت موشک در کنارش💥از ناحیه پهلو و پا آسیب دید🥀و با ذکر یا زهرا آسمانی شد*🕊️🕋 در سال ۱۴۰۲ خبر تکان دهنده بود: نسیبه علی پرست همسر شهید سجاد طاهرنیا پس از یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست🥀از این زوج آسمانی یک دختر به نام«فاطمه رقیه»و یک پسر به نام«محمدحسین»به یادگار مانده🥀 ....💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ پدر' پسرے کـه همدیگر را ندیدند🥀 🌷شهید سجاد طاهرنیا تاریخ تولد: ۲۳ / ۵ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: رشت،گیلان محل شهادت: سوریه *🌷سکانس اول (انتخاب نام پسرشان) همسر شهید←: آقا سجاد اسم حسين خوبه ؟+اوهوم! 🌙-امير علی ؟ + آرہ!🪄 -سبحان ؟ + اممم..🍁-هادی چی ؟🍃 -چيزہ.. ببين اينم علامت زدما، محمد امين؟ + اينم خوبہ!🌙همسر آقا سجاد كتاب را انداخت و گفت: -ای بابا!.. سجاد من كه نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدی!🍃بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگه!!🌾سجاد خندید و با شيطنت نگاہ کرد: + اسم حالا مهم نيست مهم اينه كه قيافش به من ميرہ!🍃(: همسرش كه سعی کرد قيافه‌ی جدی خودش را حفظ کند و زير خندہ نزند،🍃كتاب را سمت ديگر مبل سُر داد و رويش را بہ حالت قهر برگرداند!🥀سجاد با مهربانی خندید و همسرش گفت حالا می‌بينيم ديگه كی ميبَرہ!...»🌙سكانس دوم(مدتی بعد) ← همسر آقا سجاد آهسته كنار تابوت زانو زد.🥀نوزاد را روی سينه‌ی بابا گذاشت🥀-سجاد تو بُردی...🥀راستی ..حسين ؟ امير علی ؟ سبحان ؟هادی؟ محمد امين؟ ..🥀نگفتی اسمشو چی بزارم..؟!🥀.» شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرمیست🕊️که فرزند دومش ۶ ساعت بعد از اعزامش به سوریه به دنیا آمد🥀و یکدیگر را ندیدند🥀ایشان در روز تاسوعا با لب تشنه🥀با اصابت موشک در کنارش💥از ناحیه پهلو و پا آسیب دید🥀و با ذکر یا زهرا آسمانی شد*🕊️🕋 در سال ۱۴۰۲ خبر تکان دهنده بود: نسیبه علی پرست همسر شهید سجاد طاهرنیا پس از یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست🥀از این زوج آسمانی یک دختر به نام«فاطمه رقیه»و یک پسر به نام«محمدحسین»به یادگار مانده🥀 ....💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ کارگری که مدافع حرم شد🕊️ 🌷شهید منصور مسلمی سواری تاریخ تولد: ۲ / ۳ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۲۰ / ۸ / ۱۳۹۲ محل تولد: سوسنگرد،اهواز محل شهادت: سوریه 🌷همسرشهید← زندگی‌مان را از یک اتاق کوچک در خانه پدرشوهرم آغاز کردیم🍃منصور به عنوان کارگر روزمزد در شرکت فولاد کار می‌کرد🍂وضع مالیمان خوب نبود🥀اما همیشه احساس خوشبختی میکردم و عاشقانه زندگی میکردیم.🌱با وجود مشکلات مالی‌مان خیلی اهل رعایت حلال و حرام بود.🌙مدتی بود که ایشان در کارگاه بازیافت پلاستیک کار می‌کرد. حقوقش 70 هزار تومان بود؛ اما 90 هزار تومان به ایشان داده بودند🌾 وقتی آمد خانه 20 هزار تومان را جدا کرد و گفت: این مبلغ را اشتباهی به من داده‌اند؛ نگهش دار تا فردا پس بدهم.💫فردا مبلغ را برد که پس بدهد گفتند از کارت راضی بودیم مبلغ اضافه را تشویقی دادیم.»🌱تلوزیون که داعش را نشان میداد منصور خیلی بی‌تابی میکرد🥀تصمیم گرفت به سوریه برود🕊️او به شکل ناشناس با تیپ فاطمیون به سوریه اعزام شد🕊️هر چند راضی نمیشدم و گفتم حلالت نمیکنم🥀اما باز هم در راه زنگ زدم گفتم حلات کردم🌙در سوریه در تماس بودیم📞 مدتی از منصور خبری نشد🥀و خبر رسید که شهید شده🕊️وقتی پیکر همسرم آمد🕊️خیلی اصرار کردم او را ببینم ولی اجازه ندادند🥀گلوله به پیشانی‌اش خورده بود💥ولی به ‌نظر شهید نشده بودند🥀داعشیان محل استقرار منصور و همرزمان را به آتش میکشند🥀و چهره و دستش را میسوزانند🥀پیکر ایشان 15 روز به زیر آوار ماند🥀و وقتی به ایران برگشت🕊️چیزی از پیکرش نمانده بود🥀او مظلومانه به شهادت رسید*🕊️🕋 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ قرارے با بـے بـے سه ساله🌙 شهید مجتبی کرمی🌷 تاریخ تولد: ۲۰ / ۹ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۷ / ۱۳۹۴ محل تولد: کهنوش،تویسرکان،همدان محل شهادت: سوریه *🌷راوی← در یکی از شب ها که قرار بود عملیاتی به علیه کفار انجام شود💥قرار بر این شد تا به رسم دوران هشت سال مردانگی و غیرت 🌙که باعث جنگی سخت از سوی صدام بر ایران شد، مراسم حنا بندان برگزار شود.🍂شب عجیبی بود و هرکس در حال و هوای خودش مطلبی را زمزمه می‌کرد،🍃گویی که تمام منطقه در خوابی عمیق فرورفته است تا این بچه ها با خدای خود عشق بازی کنند.🌙زمان حناگذاردن بر دست ها فرارسید🌱 و قرار بر این شد که هرکس در کف دست خود نام مبارک حضرت زینب(س) را درج کند.💫اما مجتبی رفتاری بر خلاف همه بچه ها انجام داد‼️و نام حضرت رقیه(س) را بر کف دست خود نوشت؛🌙 اقدامی که باعث تعجب همه همرزمان شد. یکی از بچه ها سوال کرد مجتبی قرار ما چیز دیگری بود، چرا آن را انجام ندادی؟⁉️ مجتبی با بغضی سرشار از خوشحالی آرام گفت این قراری بین من و بی بی رقیه(س) است.🌙روز موعود فرا رسید و مجتبی بازهم با رشادت های خود چندین تکفیری را به درک رساند💥 و ناگهان صدایی عجیب تمام منطقه را در سکوت فرو برد...🥀مجتبی کرمی شهید شد...🕊️ آری او در سوم محرم که به نام حضرت رقیه(س) است به درجه رفیع شهادت نائل گشت🕊️تا بتواند برگ زرین دیگری را برای این مرزو بوم به ثبت برساند.🥀شهید مجتبی کرمی که از متخصصین چتربازی و غواصی تیپ 32 انصارالحسین(ع) استان همدان بود🍃سرانجام در هفتم محرم با همرزم شهیدش مجید صانعی🌙 در کنار سایر شهدای همدان آرام گرفتند*🕊️🕋 ...💙🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝