eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
361 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
41 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🍃دیدار حق مقدماتی دارد؛ تا کسب لیاقت نکنی؛ به جایی نمیرسی . این ها تمام آن چیزی بود که مقابل چشمان خود قرار دادی و کردی تا بدین جا رسیدی... 🍃گوشه به گوشه ی عالم را به دنبال یافتن خویش بودی و در نهایت کسب لیاقت شد تکلیفت. شد همانی که پر به تو داد و در نهایت هم تورا آسمانی کرد. رفته رفته پر شدی از تمنا، تمنای وصال یار، حق... 🍃ذره ذره ی وجودت فریاد میزد دلتنگی را برای خالق اما راه دشوار بود و مقصد دور؛ کم نیاوردی هر چه که سختی ها بیشتر میشد بیشتر استواریت را ثابت میکردی و عاقبت کار این شد که به دیرینه ات رسیدی و تو نیز کسب لیاقت کردی و نشان دادی پایان تمام سختی ها آسانی است. و تو همانی که تلمیح ی « و إنَ مَعَ العُسرِ یُسرا» خداوندی... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣۴ 📅تاریخ شهادت : ٢٢ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : شلمچه 🥀مزار شهیدبهشت زهرا به مناسبت سالروز شهادت شهید ابوالفضل حبیبی الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم  ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» "هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند." 🍃اعتقاد عجیبی به این داشت و مانند نیروی مغناطیسی عظیمی او را به وادی عاشقی کشاند. 🍃معتقد بود بین و شهادت فرسخ ها فاصله‌است. شوق کاری کرد که از تعلقات دنیوی دل بکند. دو بال از قرض بگیرد و خود را به آسمان برساند. 🍃بعضی آدم ها اهل زمین نیستند بلکه در آسمان، سبک بال و عاشق به سوی ابدیت میکنند. علیرضا هم حس کرده بود دیگر زمین جایی برای ماندن نیست، باید هرطور شده برود. 🍃همسرش با صبری که از طلب کرده بود برای شهادت آماده بود. اما دختران بابایی اند و دل کندن برایشان سخت بود. مخصوصا برای زهرای بابا که علاقه خاصی به پدر داشت. او را با توکل به خدا برای حفاظت از فرستاد. 🍃ایام شعبانیه همه سرمست از عِطر ولادت پسران بودند. اهل محل با شور و شوقی وصف ناشدنی خود را برای ولادت علمدار کربلا آماده کرده بودند. 🍃همان شب بود که علمدار، سربازِ حریمِ عشق را خرید و عیدی خود را با دستی مجروح شده و چشمانی که برای دفاع از حرم فدا شده بود گرفت. حالا در و دیوار این کوچه پر شده از بنر های تسلیت و تبریک شهادت . 🍃بسیجیِ همیشه در خط، از دوران هشت سال جنگ تحمیلی تا جبهه مقاومت، بدون وقفه و با عشق جنگید و جهاد کرد. جهاد در راه خدا را توفیقی عظیم می‌دانست که از طرف خداوند شامل حالش شده بود. 🍃او رفت و هنوز یاد و خاطره اش بین مردم به یادگار مانده است. می گویند مردم دار و همسایه خوبی بود. به رسید. 🍃آرزوی دیرینه همه مردان خدا، شهادت است که سعادت میخواهد و او نیز مثل همه مردان آسمانی این نصیبش شد. ای کاش ما هم سعادتمند شویم... 🍃اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك.... 🕊به مناسبت سالروز 🕊 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. فلوجه عراق 🥀مزار : اراک .... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ بسم الله الرحمن الرحیم" 🍃ایام اربعین سال ۹۴ بود که تصمیم گرفتیم با چندتا از رفقا راه بیفتیم سمت مرز تا برویم و خودمان را بندازیم توی اقیانوس خروشان امام حسین علیه السلام👣 🍃دو تا ماشین شدیم و زدیم به جاده من و جواد و سه نفر دیگه از بچه ها توی یک ماشین بودیم.اون سه نفر که تا راه افتادیم خوابیدند، ماندیم من و جواد. از همانجا تا خود مرز برای هم تعریف کردیم تا خوابمان نبرد و بتوانیم رانندگی کنیم🚘 🍃سالها بود جواد را میشناختم، با هم توی ستاد شهید بابانظر کار میکردیم، شهدا بود، آنقدر که هرکجا کار شهدا روی زمین می ماند و کسی نمیتوانست سختی آن کار را تحمل کند اصطلاحا او می رفت و زیر یک خم کار را می گرفت. 🍃آن شب هم کلی از خاطرات کارهایش گفت اما خیلی هم برایم درد دل کرد.کفری بود از اینکه خیلی تلاش کرده است تا برای دفاع از حرم برود حتی یک بار تا پای هم رفته اما از همانجا برش گردانده اند. می گفت من در حق اهل بیت کوتاهی کرده ام و نتوانسته ام کاری برای آنها بکنم، میخواهم بروم سوریه و حداقل کاری را که میشود انجام بدهم. 🍃از زیارت که برگشتیم، مدتی بعد کارهای اعزامش درست شد و رفت و دست آخر در آزادی نبل و الزهرا یک تیر و دو نشان کرد، هم مدال دفاع از حرم و خدمت به سلام الله علیهم را گرفت و هم به عشقش که و شهدا بودند رسید🕊 🍃حالا که فکر میکنم چقدر خوب است که انسان زندگی اش را مانند شهید جواد محمدی مفرد چیزهایی کند که پیوستن به آنها مایه سربلندی دنیا و آخرتش باشد♥️ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ اردیبهشت ۱٣۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ بهمن ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : بهشت رضا مشهد ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ 🍃در متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ روزِ خردادماه⚘ 🍃پدر عاشق بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل❤️ همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و خدمت می‌کرد. 🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم را طلب می‌کرد🕊 🍃خبر رسید گروهِ پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده بودند...🕊 🍃به تاسی از (س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، شد🇮🇷 🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨‍⚕ ، مدافع وطن⚘ به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷🎊🎊🎊❤️❤️❤️🎊 📅تاریخ شهادت : ۱۶ شهریور ۱۳۹۰ 🥀مزار شهید : بابل ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🍃باید خالص باشی و برای نه از جان که از دل بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگی‌ها، در گوشِ یار سخن از می‌گفت. تا که در نیمه شبی، در پنجوین، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت. بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ برسد🕊 ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان❤️ ✍نویسنده : 🌺 به مناسبت سالروز 📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳ 📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین 🥀مزار : بهشت زهرا ✨✨💫💫💫💫🌟🌟🌟🌸🌿🌸🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى 🌸مُحمَّــــــــدٍ وآلِ مُحَــمَّد🌸ٍ وعَــــجِّلْ فَـــرَجَهُـــم 🌷✨✨✨💫💫💫🌟🌟🌸🌿🌸** ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═इई💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 📽 آسمان فرصت 🕊 بلندی است ولی...🥀 این است چه اندازه👌 کبوتر🕊 باشی... ✌️ و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─         "" اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ الفَرَجَهُم 🍃اَلَّلـهُم َّعجِّل لِوَلیـِڪَ الفـَرَج💚 ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ گم میشوم میان هایم... و محو نگاهت که مشتاقانه را به انتظار نشسته ای... دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند🕊 تو چنان در دل من رفته🌷 ڪه جـ💚ـان در بدنے... .....🕊🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ 🍃روز به روز غرق می شویم در و تعلقاتش، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن، دل کندن است... 🍃پویا ایزدی، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت. برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند. شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از و دخترش... 🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از وداع ریحانه با پدرش. از دل برای بی تابی فرزندش. اما خداراشکر اگر بابا شد، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه خار مغیلان هست که پاهایش را زخم کند و نه که در آن سیلی بخورد. اما امان از که لالاییِ هرشب دختران شهداست و شهادتِ پدر، تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود. 🍃به قول : « عصر بود، موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل (ع)، از روی مرکب.....» 🍃عشاق دارند یکی یکی به قافله شهدا ملحق می شوند. ایزدی، حججی سردار دل ها ... ایم در دنیا. زمین گیر شده، نفس کم آورده ایم از این همه گناه. کاش را یاد بگیریم... 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد  : ۱ شهریور ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : باغبهادران شهرستان لنجان استان اصفهان 🕊محل شهادت : حلب سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک‌ بالان عاشق﷽ 🍃جایی نوشته بود "چه کسی می‌گوید جاذبه رو به زمین است؟! من کسانی را دیدم رفته‌اند تا بالا‌‌‌ ، تا اوج! فارغ از هر کششی. جاذبه رو به خداست" 🍃خوب که تامل کردم متوجه شدم سخن را نقض کرده! انیشتین در دنیای حرف از جاذبه زمین زده و حالا یکی پیدا شده حرف از جاذبه رو به آسمان می‌زند!بهتر بگویم جاذبه رو به خدا!جاذبه ای که از شوق می‌گوید ، پرواز به سوی آسمان. 🍃دفترم را که ورق زدم دیدم در هر صفحه‌اش از کسانی نوشته شده که فارغ از هر کششی سوی خدا رفته‌اند و به پرواز در عشق معنا بخشیدند. 🍃یکی از همانها بود! به واسطه علاقه‌اش به عماد مغنیه و شال سبزی که همراهش بود از بین این همه اسم نام " سید عماد " را برای خودش برگزید. 🍃از آن روز به بعد او دیگر محمد حسین بشیری نبود! سید عماد بود. متولد بیست و نهمین روز از تیر ماه سال شصت در همدان. 🍃نوزده سالش که بود عضو س.پ.ا.ه پاسداران شد. و این سرآغاز تحقق رویایش بود.زندگی‌اش را روی دور تند گذاشتم جلوتر رفتم؛ به سال نود و پنج. در آن سال دوبار اعزام شد به سوریه برای دفاع از . هر دوبار صحیح و سالم برگشت به آغوش خانواده.اما بار سوم برگشتی در کار نبود. 🍃رویایش رنگ حقیقت گرفت ، هنگامی که تله های انفجاری داعش را خنثی می‌کرد و او به وقت بیست و دومین روز آبان فارغ از هر کششی سوی خدا پرواز کرد. 🍃به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۲۹ تیر ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت: ۲۲ ابان ۱۳۹۵ 🕊محل شهادت: سوریه 🥀مزار: همدان ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
‍ ‍ ‍💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. 🔷به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 🔷تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 🔷مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🔷محل شهادت : سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ 🍃چندبار دیگر تقویم را چک می‌کنم، درست بود! انگار ذهنم درست می‌گفت او فرزند بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ آغاز می‌شود. 🍃سال‌ها با عجله جلو می‌روند و را با خود می‌برند. بزرگ می‌شود، مرد می‌شود و خودش را وقف کار می‌کند. از تکریم خانواده تا شب‌های که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بی‌هیچ گله و شکایتی، فقط برای ! و خدا چه زیبا آنها که از مال‌ها و جان‌ها و می‌گذرند را مژده داده... 🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پرونده‌اش تکمیل شد که هوای در سرش افتاد. نمی‌شد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا می‌گفت، را می‌خواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه می‌دانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی که این قاعده و قانون‌ها سرش نمی‌شد... 🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمی‌بینند بلکه پیکری خوابیده در را با نام می‌بینند. و قصه در سوریه همین‌گونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت بود. باز هم ! 🍃رزق‌هایی که از این شب‌ها به دستش می‌رسید تمامی نداشت! حالا رزق در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه می‌گذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمی‌دانم. ولی خوب می‌دانم شب جمعه بود که جام را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز سالی است که از پروازش می‌گذرد و امشب نیز شب جمعه‌ است. در شب زیارتی یادمان باش برادر... ♡ ♡ 🌹به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸ 🔷تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴ 🔷مزار شهید : شهرستان تنگستان 🔷محل شهادت : سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌤💔😔 دلـــــــم را حوالی جاگذاشته ام ... در یک سحرگاه ِ سردِ زمستانی ! همانجا که ، تسبیحات ِ نماز صبحِ مان ، ذکر ِ شد .. همانجا که ستون به سمت ِ خط ، پیش رفت و از نقطه ی رهایی گـــذشتیم تا ... دلــــــــم را حوالی ِ جاگذاشته ام ! همانجا که محمد آژند بر زمین افتاد ... نه ، نه ... بر افتاد ! دلم را حوالی ِ ، در کنار پیکر ِ مرتضی جاگــذاشته ام ... کنار خنده های محمد ... کنار پیکر مجید ... میثم ... کنار ِ اخلاص ِ امیرعلی ...ساده گی ِ مصطفی ... شجاعت ِ عباس و رضا .. مظلومی ِ مهدی ... نگـــاهِ حسین ... آسمیه ... علیرضــا ... چه غریبانه رفتند و من ، دلم را حوالی جـــــاگذاشتم ، همانجایی که قفس ِ نـَفس را شکستند و همه شدند و خدا برای من ، اینگونه رقم زد بمانم و حسرت ِ را به نظاره بنشینم ... کـــــــآش و ای کاش که فرصتی هم ، برای ِ من بود ...... . 💔😔 .....🕊🕊🌹🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝