eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
363 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
42 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ∘ پس‌ازشهادٺ‌سردارسلیمانے ∘ تحوّل‌بزرگےدرزندگےاش‌به‌وجودآمد ∘ احساس‌فقدان‌سردارروداشٺ‌وَمےگفٺ ∘ بایدازحضورسرداربیشتراستفاده‌مےکرده ∘ خبرشهادٺ‌حاج‌قاسم‌راڪه‌شنید، ∘ بسیارمتأثّرشد.اول‌قبول‌نمےڪـــرد ∘ تااینڪه‌شبڪه‌هاےایران‌پخش‌کردند ∘ وَبعد‌ازاین‌اتفاق،خیلےمُضطرب‌شده‌بود ∘ درنهایٺ،پس‌ازچندروز ∘ به‌زیارت‌حضرت‌زینب‌رفت‌وآرام‌شد. ∘ ابوالفضل‌مسئولیت‌مهمی‌درقرارگاهِ ∘ حلب‌داشت‌امادوروزپیش‌ازشهادتش ∘ به‌یڪےاز‌دوستانش‌گفته‌بودخواب‌دیدم‌ ∘ حاج‌قاسم‌خودش‌باماشین‌آمده‌دنبالم‌ ∘ و‌َمیگه‌ابوالفضــــل‌آماده‌شوباهم‌بریــــم! •|🕊|• •|🗣|• •|💌|• ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ ❁━⊰✼❆🍃♥️🍃❆✼⊱━❁
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔵شهید مدافع‌حرم ابوالفضل سرلک ♻️اعتمــــاد به خــــدا 🦋همسر شهید نقل می‌کند: آقاابوالفضل هر روز ایمانش را تقویت می‌کرد؛ نمی‌گفت چون نماز، روزه و جهاد دارم، ایمانم کامل است بلکه هرروز روی ایمانش کار می‌کرد و ایمان خود را کامل‌تر می‌کرد. اعتماد به خدا را به جای اعتماد به نفس در خودش تقویت می‌کرد و می‌گفت باید به خدا اعتماد داشته باشیم! 💚حضور خدا را در زندگی حس کرده بود و توجّه به خدا، تبدیل به عشق واقعی شده بود و خود را در دامن خدا رها کرده بود. از حضور خدا در زندگی لذت می‌برد و خداوند جواب این اعتماد را خیلی زیبا داد و شهادت را روزی‌اش کرد که آرزویش بود. 🦋صبح روز شهادت، همکارش زنگ زد. بعدش گفت باید مأموریت بروم. گفتم خودت نرو! نیروهاتو بفرست! گفت باید خودم بروم تا کار رو صحیحتر انجام بدهم. موقعِ رفتن پرسیدم برمی‌گردی؟ گفت برمی‌گردم. گفتم مطمئن باشم؟ گفت تا فردا برمی‌گردم و با عجله از خانه رفت. 💚همیشه موقع رفتن به مأموریت از زیر آب و قرآن ردش می‌کردم و آیت‌الکرسی می‌خواندم اما این دفعه با عجله رفت و برای این کارها فرصت نشد. همان روز براثر تله انفجاری داعش به شهادت رسید. .....🕊🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🌹🌹🕊🕊🌹🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💍 🟣شهید مدافع‌حرم ابوالفضل سرلک 🎙راوے: همسر شهید ⛱در سال۱۳۸۳ با ابوالفضل ازدواج ڪردم و دو فرزند داریم ڪه اسم‌شون زهرا و امیرعلی است. وقتی که آقا ابوالفضل به خواستگاری من آمد، من ۱۸ساله بودم و او ۱۹ساله. پدرم گفت من ابوالفضل را فقط در مسجد دیده‌ام؛ در ڪوچه، خیابان و هیچ جاے دیگرے ندیدمش و چون پیامبرﷺ گفته به ڪسے ڪه اهل مسجد است، دختر بدهید، نمی‌توانم به این جوان نَه بگویم. منم به حرف پدرم ایمان داشتم و قبول ڪردم. ⛱وقتے با هم صحبت ڪردیم، بهش گفتم من در زندگے فقط صداقت می‌خواهم، ابوالفضل گفت فقط همین؟ گفتم بله، فقط صداقت براے من مهم است و انصافاً در ۱۶سال زندگے مشترڪمان، یک ڪلمه غیر از صداقت نشنیدم؛ هم در حرف و گفتار صداقت داشت و هم در ڪار؛ چرا ڪه همڪارانش می‌گفتند آقاابوالفضل همیشه ڪار را ڪامل و صحیح انجام می‌داده است. .....🕊🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •••🥀••• روایت خواهرانه از یڪسال دلتنگے براے شهید ابولفضل سرلڪ درست 17 ماه رمضان بود. مصادف با 22 اردیبهشت 1399. حالم از روز قبلش خوب نبود. تا سحر بیدار بودم ،حتے بعد از نماز صبح خوابم نبرد. انگار ڪلافه بودم و هر ڪارے مے ڪردم آرام نمے شدم. آن روز مادر هم زودتر از همیشه بیدار شد. مے توانستم حس ڪنم ڪه او هم مثل من ڪلافه بود. خواستم سرم را با ڪتاب خواندن گرم‌ڪنم اما حوصله آن را هم نداشتم. ساعت گوشی‌ام را نگاه ڪردم. 10:21 شده بود. صداے در اتاق آمد. علے اڪبر بود. سلام ڪردم و پرسیدم: «چه شده؟» گفت: «یک دقیقه بیا.» گفتم: «حال ندارم. نمی‌دونم چرا بے حوصله ام.» ڪمے نگاهش ڪردم. دیدم چشماش یه جورے شده و صورتش سرخ است. گفت: «بیا مامان حالش خوب نیست.» گفتم: « مامان ڪه الان پیشم بود. حالش خوب بود. چه شده؟» گفت: «بیا ابوالفضل مجروح شده.» با خنده گفتم: «الڪی...‌ڪجاش مجروح شده؟» جواب داد: «پاهایش.» .....🕊🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •••🥀••• فڪر ڪردم تیر خورده است. با نگرانے گفتم: «علے اڪبر بگو بیاورندش ایران. فداے سرش خوب میشه.» اما علے اڪبر گفت: «زینب! ابوالفضل رفته روے مین.» مات ماندم. حس ڪردم گوش‌هایم نمے شنود. مامان زد زیر گریه. علے اڪبر هم گریه مے ڪرد و سر مامان را می‌بوسید. نمے خواستم هیچ جوره باور ڪنم. گفتم: «خوب مے گویے فقط پاهایش مجروح شده. بگو بیاورندش خودمان مواظبت می‌ڪنیم تا خوب شود.» علے اڪبر به سمتم آمد و آرام گفت: «زینب! ابوالفضل شهید شده. ماشینش رفته روے مین.» این دفعه حس ڪردم قلبم نزد. با بهت گفتم: « مین! شهید! ابوالفضل! شوخے نڪن. باورم نمے شود.» اشک می‌ریختم و حرف مے زدم. گوشے را برداشتم ڪه به زن داداش زنگ بزنم. به مادر می‌گفتم: «گریه نڪن. حتما اشتباه شده.» امید داشتم. امید داشتم زینب گوشے را بردارد و بگوید ابوالفضل حالش خوب است و سرڪار است. به زن داداش گفتم: «علے اڪبر مے گوید داداش حالش خوب نیست. چے شده؟» اما فقط شنیدم ڪه مے گفت: «زینب بدبخت شدیم. ابوالفضل رفت. شهید شد.» همه امیدم ناامید شد. نفهمیدم چطور قطع ڪردم. .....🕊🌹 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔺ابوالفضل با همسرش و دوتا بچه های کوچولوش تو حلب زندگی میکرد، وقتی به خانمش گفتن ابوالفضل شهید شده 🔺همسرش کمی ناراحت شد ولی بی تابی نکرد و مشغول جمع کردن وسایلش شد تا آماده شن و برگردن تهران ... 🔺همسرش میگفت : ابوالفضل دوشب قبل شهادت خواب حبیب (حاج قاسم) رو میبینه که با ماشین اومده دنبالش بهش گفته آماده شو بریم ... 🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 📝فرازهایی از 🟠شهید مدافع‌حرم ابوالفضل سرلک 🌱بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌱 🦋اِنّا لله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُون ✋با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و با سلام بر امام عصر و زمان حضرت مهدی عَجَّل‌الله تعالی‌ فرَجه‌الشریف و سلام بر سردار و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام ⚰مرگ، سفری است بی‌بازگشت که خالق یگانه برای بندگانش مقرّر فرموده است و هیچکس را از این سفر مُستَثنی نیست! 📿خوشا به حال آنان که کوله‌باری عظیم برای خود فراهم کرده که رضای خالق نیز در آن است! برای کسی همچون من که کوله‌باری رضایت‌بخش ندارد، امید به دعای بازماندگان دارد که فراموشش نکنند! 🌸بعد از خدای یگانه که نعمت حیات را به من داد و در این دنیا مرا روزی بخشید و از نعمت‌های خود مرا بهره‌مند ساخت، مدیون پدر و مادری هستم که مرا در این دنیا پرورش دادند و با جان و دل از من مراقبت کردند! 🌈خدا را به خاطر نعمت پدر و مادری چنین مهربان شکرگزار هستم! هرچه بخواهم بگویم کم گفته‌ام و نمی‌توانم آنچه را که در خور حق شما باشد، ادعا نمایم؛ پس چون همیشه باز شما لطف خود را شامل حال من کنید و حلالم کنید! به خاطر کوتاهی‌هایم مرا ببخشید که رضای خداوند در گرو رضایت شماست! از برادر و خواهر عزیزم و کلیه اقوام و دوستان حلالیت می‌طلبم و امید دارم که مرا ببخشید! 💐از همسرم که در این سالها همواره در کنار من بوده و مرا یاری نموده نیز می‌خواهم که مرا ببخشد و حلال کند! به حق که وی همسری مهربان و دلسوز برای من بود و مرا در سختی‌ها و مشکلات یاری نمود. 🌼خدا را به خاطر نعمت فرزند دختری که به من عطا فرمود شکرگزارم! زهراجان! باباجان! دوستت دارم! برایت آرزوی خوشبختی دارم! باباجان وصیّت مرا از تو که از جان برایم عزیزتر هستی، شروع می‌کنم؛ عزیز دل بابا! از تو می‌خواهم با ایمان به خدای یگانه همیشه در راه نام حضرت زهرا قدم برداری و طوری زندگی کنی که رضایت خدا و امام عصر و شادی حضرت زهرا را داشته باشی! 🙏در آخر از همه شما عزیزانم باز حلالیت می‌طلبم و از شما می‌خواهم مرا فراموش نکنید و برایم دعا کنید! دخترم را به خدا و بعد از او به شما می‌سپارم! نکند که روزی غم بی‌پدری دلش را بیازارد! 🌿وَالسَّلام‌علیکم‌وَرَحمةُ‌الله‌وَبَرَکاته🌿 ✍ابوالفضل‌سرلک،فرزندحسن،۱۳۹۲/۱۱/۴ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 💌 🌷شهید مدافع حرم، ابوالفضل سرلک از یاران نزدیک سردار شهید قاسم سلیمانی و از فرماندهان زبده نظامی قرارگاه حلب سوریه بود که سابقه حضور مستشاری در عراق را هم در کارنامه عملیاتی خود داشت. 🍀پدر شهید: ابوالفضل خیلی ساده زیست و مهربان بود، حقایق را بیان می‌کرد، اخلاق و رفتارش با بچه‌های دیگر فرق داشت؛ صبور، خوش رو و خوش خنده بود به طوری که همه اقوام و آشنا در خوبی ابوالفضل را مثال می‌زدند. 🌸مادر شهید: خیلی آرام، مؤمن و مؤدب بود، از وقتی در کلاس سوم درس می‌خواند و هنوز ۱۰سالش نشده بود نماز خوانده و روزه می‌گرفت. در همان زمان بعد از روز عاشورا گفت چرا همه قبل از این ایام عزاداری می‌کنند و پس از عاشورا هیأت‌ها جمع می‌شود و پیشنهاد داد که در دهه دوم هیأت بزنیم که پدرش این پیشنهاد را پذیرفت و با حرف ابوالفضل ۱۰ شب مراسم می‌گرفتیم. 🌼همسر شهید: هر روز ایمانش تقویت می‌کرد، نمی‌گفت چون نماز، روزه و جهاد دارم ایمانم کامل است بلکه هر روز روی ایمانش کار می‌کرد و هر روز ایمان خود را کامل‌تر می‌کرد. اعتماد به خدا را به جای اعتماد به نفس در خودش تقویت می‌کرد و می‌گفت باید به خدا اعتماد داشته باشیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌤 🗓امروز ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ مصادف‌با سالروز: 🌹شهادت شهید ابوالفضل سرلک 📹نماهنگ شهید ابوالفضل سرلک شهید مدافع‌حرم ابوالفضل سرلک از یاران نزدیک شهید حاج قاسم سلیمانی و از فرماندهان زبده نظامی قرارگاه حلب سوریه بود که سابقه حضور مستشاری در عراق را نیز در کارنامه عملیاتی خود داشت. او مدتی به خاطر حضور مداومش در میادین مقاومت، به همراه خانواده‌اش در سوریه سکونت داشت و سرانجام در روز ۲۱ اردیبهشت۱۳۹۹، با زبان روزه توسط تله انفجاری تروریست‌های تکفیری داعش در منطقه اثریا واقع در شرق حلب سوریه به شهادت رسید. از این شهید والامقام دوفرزند به یادگار مانده است. 🌸 سلام برشهدا 🕊 سلام بر شهدای گمنام 🥀 سلام برشما دوستان شهدایی🌹 صبحتون روشن به نگاه شهدا ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌤 🗓امروز ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ مصادف‌با سالروز: 🌹شهادت شهید ابوالفضل سرلک 🎬نماهنگ دلتنگی‌های دو یادگار شهید مدافع‌حرم ابوالفضل سرلک💔 برگرد تنها یڪ بغل، بـابـای مـن باش یا یڪ بغل بابا، بیــا و جای من باش ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌤 🗓امروز ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ مصادف‌با سالروز: 🌹شهادت شهید ابوالفضل سرلک 📽وقتی که پدر شهید ابوالفضل سرلک، خبر شهادت پسرش رو شنید💔 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔰 کلام شهید؛ خدايا! لالم گردان تا غيبت نكنم،تهمت نزنم غير از تو حرفي نزنم جز تو نگويم و نشنوم و نبينم خدايا! مرا از برگزيدگانت جدا مساز، خدايا! مرا جز شهدا قرار بده. خدايا! مرا با شهدا محشور بگردان، خدايا! آمدم به سوي تو و به خاطر تو و به اميد تو. خدايا! دست رد بر سينه ام مزن خدايا! اميد مرا نااميد مگردان خدايا! خاطرم را پريشان مگردان خدايا! همه از توييم و به سوي توييم خدايا! ما را از خود جدا مفرما خدايا! مرا در كنار عظمت و بزرگيت و كرمت سكنی ده خدا! خودت به راز نگهدار و پنهان نگه داشتن اسرار توصيه نموده ای خدايا! تو كه از نهان و آشكار ما با خبری تو كه ظاهر و باطن ما را می دانی خدايا! ما را رسوا و سر افكنده و سر به زير افكنده و پريشان مفرما. خدايا! همه پرونده ها در روز قيامت رو می شوند خدايا! پرونده ما را رو مگردان خدايا! ما را به صورت حيوانات و حشرات و پرندگان و چرندگان و غيره محشور مفرما. شهید حامد بقایی🌷 شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳، عملیاتی بدر سلام برشهدا 🕊 سلام بر شهدای گمنام 🥀 سلام برشما دوستان شهدایی🌹 صبحتون روشن به نگاه شهدا ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋