11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆ابتکار یک فلسطینی برای تحریم کالاهای صهیونیستی
❌❌❌❌❌
این نرم افزار رو دانلود کنین بهتون میگه چه کالاهایی ساخت اسرائیل هست
مطالعه کتاب زندگی به سبک خورشید را به همه عزیزان توصیه میکنم
#دهه_کرامت
#معرفی_کتاب
✅مرحوم استاد فاطمی نیا (ره):
✍انسانی که خود را به راحتی میفروشد، فکر میکند وقتی بمیرد تمام میشود!
نه، انسان « مَاتَ فَاتَ» نیست ؛
«خُلِقتُم لِلبَقَاء»
خدا شما را برای بقا آفریده است.
«لَا لِلْفَنَاءِ»
برای فنا که نیافریده است!
اصلاً آفریده است که تو بمانی.
چطور بمانی؟
به تو اختیار داده است.
خود تو میدانی.
اگر خود را راحت بفروشی آن طرف تاریک میشود.
اما اگر کمی اینجا حواس خود را جمع کنی، انسان خوبی باشی ، آن طرف خوب است.
قدر تمام لحظات زندگی را بدانید.
1.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷در آخرین پنجشنبه اردیبهشت
✨به یاد مسافران بهشتی،
🌷تمام سفرکرده ها.....
✨پدران و مادران آسماني،
🌷پدر بزرگ ها و
✨مادر بزرگ های بهشتی
🌷وهمه درگذشتگان
✨بخوانیم فاتحه و صلوات
🌷پروردگارا تمام اسیران
✨خاک را ببخش و بیامرز 🌷
🌸🍃
#پیامکی_از_بهشت 💐
سعی کنید که از غیبت و تهمت دوری کنید که گناهی بسیار بزرگ است و مواظب باشید خدای ناکرده ، آتش ریا و کینه جوئی و خصومت در خرمن اعمالتان نیفتد که سریعاً اعمال را به مشتی خاکستر تبدیل خواهد کرد .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #مجید_حقیقی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️سردار قاآنی: «وعده صادق» یک عملیات محدود بود نه جنگ/ این عملیات توسط یک بخشی از یک نیروی جمهوری اسلامی انجام شد، دنیا باید بفهمد قدرت کجاست
🔹فرمانده نیروی #قدس #سپاه در بزرگداشت اربعین شهادت سردار سرلشکر محمدهادی حاجی رحیمی:
🔹روبروی عملیات وعده صادق تمام رژیم صهیونیستی و تمام آمریکا و تمام ناتو قرار داشتند.
🔹دیگر آسمان بیش از این هواپیما را جواب نمی داد، 220 هواپیمای نظامی در آسمان بودند.
🔹بیش از این دریای سرخ و مدیترانه گنجایش ناو را نداشت.
🔹در کنار همه اینها، جمهوری اسلامی یک عملیات انجام داد نه یک جنگ. یک بخشی از یک نیروی جمهوری اسلامی عملیات کرد.
🔹دنیا باید بفهمد قدرت کجاست؛ آمریکا چه کسی است؟!
🔹عملیات #وعده_صادق تازه یکی از عملیات های جمهوری اسلامی بود؛ این مسیر همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
🌷۱۲آیه وچندحدیث در حل مشکلات اقتصادی:
🌷۱.تقواوترک گناه.آیه ۲و۳سوره طلاق،۹۶اعراف
🌷۲.ازدواج برای بی همسران.۳۲نور
🌷۳.شکرنعمتها....۷ابراهیم
🌷۴.سعی وتلاش وتولید....۳۹نجم
🌷۵.مال دادن درراه خدا...۳۹سبأ
🌷۶.اهمیت به نماز.۳۷ابراهیم
🌷۷.خواستن ازخدا...۶۰غافر
🌷۸.فرزنددارشدن.۱۵۱انعام
🌷۹.قرض الحسنه دادن.۲۴۵بقره
🌷۱۰.استغفار...۳ هود
🌷۱۱.رباجنگ باخداست.۲۸۷بقره
🌷۱۲.میانه روی درخرج کردن:۶۷فرقان
والذین اذاانفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا
🌷.امام صادق ع
ضمنت لمن اقتصد ان لایفتقر
هرکس درمخارج میانه روی کندفقیرنمیشود. خصال
🌷امام سجاد ع:
اگردغدغه انسان،آخرت باشد،مشکلات دنیاآسان میشه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔘داستان کوتاه
ماهی سرنوشت
صبح تازه شروع شده بود، مرد جوان سوار بر اسب شد تا به بازار شهر برود، در بین راه و کنار رودخانه پیرمردی را دید که نشسته است، از اسب پایین آمد و به سمت آن پیرمرد رفت، سلام کرد و به پیرمرد گفت: غریبه هستی؟
من شمارا هرگز این حوالی ندیده ام، اگر کمکی از دستم بر میاید بگو، پیرمرد گفت: فقط گرسنه ام ، مرد دستش را داخل بقچه ی که همراه داشت کرد و مقداری نان و پنیر و سبزی به پیرمرد داد و کنار او نشست.
پیرمرد بعد از خوردن صبحانه ی تعارفی، به مرد گفت: تو از آنچه در بقچه داشتی به من بخشیدی و من نیز از آنچه در بقچه دارم به تو خواهم بخشید.
مرد گفت: ای پیرمرد مرا شرمنده نکن ای کاش که طعامی ارزشمند همراه خود داشتم و از آن به تو میدادم.
پیرمرد تُنگ شیشه ای را از بقچه اش بیرون آورد و روبروی مرد گذاشت، دستش را در آب رودخانه برد و چهار عدد ماهی زیبا بیرون آورد و در ظرف ریخت، مرد متعجب نگاه میکرد که چگونه بدون تور و قلاب توانست این کار را انجام دهد.
در این فکر بود که پیرمرد دستش را روی دست مرد جوان زد و گفت: این ماهی بزرگ تو هستی و ماهی کوچکتر همسرت و آن دو ماهی کوچک پسران تو اند.
دوست داری بدانی که کدام از شما زودتر خواهید مُرد، مرد اول از حرف پیرمرد ناراحت شد ولی بعد کنجکاو شد تا ببیند نتیجه ی کار چیست و علی رغم میلش قبول کرد، پیرمرد دستش را روی تُنگ شیشه ای گذاشت و گفت هر زمان که دستم را بردارم یکی از ماهی ها خواهد مُرد نگاه کن تا ببینی اول نوبت کدام ماهی خواهد شد، تمام وجود مرد را نگرانی فراگرفت، صدای طپش قلبش از بیرون سینه شنیده میشد، ناگهان پیرمرد دستش را به آرامی از روی ظرف برداشت و هر دو دیدند که ماهی بزرگ دیگر حرکت نمیکند و مُرده است.
مرد بی آنکه چیزی بگوید لبخندی زد و به سمت اسب رفت و با خوشحالی سوار شد، پیرمرد گفت آیا نمیخواهی از سرنوشت بقیه ی اعضای خانواده ات با خبر شوی، مرد لگام اسب رو کشید و گفت بهترین هدیه را از تو گرفتم، همین که میدانم داغ همسر و فرزندانم را نخواهم دید برای من کافیست.
از این پس زندگی برایم زیباتر خواهد بود، مرد اسب را تازاند و رفت.
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─