eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
186 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
93 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ اولویت بندی در انفاق و بخشش: 🔹اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم ✨﷽‌✨ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ ۖ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۗ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ {۲۱۵} ؛ (ای پیامبر) از تو می پرسند که چه چیز انفاق کنند (در جواب آنها) بگو: هر آنچه انفاق می‌کنند باید(اولاً از لحاظ کیفیت) چیز خوبی باشد(مفید حال مردم باشد، ثانیاً از لحاظ اولویت به ترتیب) برای پدر و مادر(و پدربزرگ‌ها و مادربزرگها) و سپس بستگان نزدیک و بعد یتیمان و نیازمندان فقیر و در راه ماندگان باشد و بدانید هر کار خیری انجام دهید خداوند به آن(انفاقها) آگاه است. /صفحه ۳۳ /آیه ۲۱۵ ؛ مدینه 🔹طرح قرآن کریم(موضوع و مفاهیم)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 2️⃣1️⃣1️⃣ کجای قرآن گفته نماز را عربی بخوانید؟ چرا ما نباید به زبان فارسی خودمان که ایران باستان با آن عبادت می‌کردند عبادت نکنیم؟ 🔶 اول: کجای قرآن آمده نماز ۲ رکعت است یا ۴ رکعت، که انتظار دارید آمده باشد عربی بخوانید؟! 🔻 همان طور که خیلی چیزها به صورت کلی در قرآن آمده است ولی تفسیر و تبیین و توضیحات و جزئیات آن نیامده است. 🔻چون قرآن کلیات را بیان فرموده است و جزئیات و تبیین آن را واگذار کرده به مفسران آن یعنی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام. 🔷 دوم: هر چیزی که بخواهد در طول تاریخ استوار بماند و دستخوش تغییرات نشود باید دارای ملاک و معیار غیرقابل تغییر باشد مثل وسایل اندازه‌گیری متر، سانتی‌متر، میلی‌متر، وزن، کیلوگرم،گرم و ... کسی که برای اولین بار این‌ها را ملاک اندازه‌گیری قرار داده است یک سری قوانین و معیار برایشان قرار داده است که طبق آن تا به امروز عمل می‌کنند اگر هر کسی معیار و ملاک خودش را برای اندازه‌گیری قرار می‌داد این وسایل اندازه‌گیری از بین می‌رفتند. 🔻 اگر خداوند هم برای نماز ملاک و معیاری قرار نمی‌داد و هر کسی با زبان و ملاک خودش آن را انجام می‌داد اثری از نماز باقی‌ نمی‌ماند. و هر کسی هر عملی که خودش دوست داشت انجام می‌داد و آن را نماز می‌دانست. 🔶 سوم: دلیل دیگر اینکه خدا با قرار دادن یک زبان برای... 🖇 لینک ادامه مطلب👇: http://alirezaazarpeykan.blogfa.com/post/50
کودکی شهید وقتی با خودم خاطرات ميلاد را از كودكی تا بزرگی او بررسی مي‌كنم مي‌بينم ميلاد بچه خاصي بود. يادم مي‌آيد وقتي بچه بود او را به بازار برده بودم و اصرار مي‌كردم كه يك خوردني برايش بخرم، ولي او با همان حالت كودكانه خودش پيشنهادم را رد مي‌كرد. وقتي از بازار برمي‌گشتيم ميلاد با زبان شيرين كودكانه‌اش پرسيد: از اين راه بازار برنمي‌گرديم؟ به او ‌گفتم براي چي؟ گفت: مي‌خواهم اين خوردني‌ها را نگاه كنم. گفتم عزيزم من كه از اول گفتم هرچي خواستي بگو برايت بخرم. گفت آخه ترسيدم پولمان كم بيايد و نتوانيم چيزهايي را كه لازم داريم بخريم. نوجوانی شهید ميلاد از همان سن 10 سالگي رفتن به مسجد را شروع كرد و شاگرد هيئت مسجد صالحين شد. بدون اينكه خانواده از او بخواهد كه برود مسجد، خودش اهل اين برنامه‌ها بود و هرسال دوبار با بچه‌هاي هيئت به زيارت امام رضا(ع) مشرف مي‌شدند. پسرم در مقطع حساس نوجواني خيلي سر به زير بود. كم‌توقع بود و هر جا مي‌رفت از او نمي‌پرسيدم كجا رفتي چون از او مطمئن بودم. هر وقت از بيرون برمي‌گشت، دست من و پدرش را بوسه مي‌زد كه من مي‌گفتم اين چه كاري است؟ مي‌گفت مي‌خواهم ايمانم را افزايش دهم. من هميشه در كارهاي ميلاد مي‌ماندم و به خدا مي‌گفتم او چطور چنين بينش و تفكري دارد و جواب تعجب و پرسش‌هايم را وقتي گرفتم كه ميلاد به شهادت رسيد. جوانی شهید ميلاد با آنكه در دبيرستان خودش رشته تجربي را انتخاب كرده بود بعد از ديپلم تغيير عقيده داد و رفت سراغ درس طلبگي و در حوزه علميه سفيران هدايت حضرت ابوالفضل(ع) شهرستان اميديه ادامه تحصيل داد. بعدها كه موضوع دفاع از حرم پيش آمد، براي رفتن به سوريه لحظه‌اي آرام و قرار نداشت. یک سالی در تلاش بود تا بتواند اعزام شود و پنج جا هم ثبت کرده بود. از تابستان سال 94 هم شروع به آماده‌سازي افكار من براي دادن رضايت جهت اعزامش شد و عكس شهداي مدافع حرم را به من نشان مي‌داد و مي‌گفت مادر ببين اينها به خاطر عشق به اهل بيت(ع) رفتند. در واقع با اين كار مي‌خواست قلب من را قوي كند كه براي رفتنش رضايت بدهم.   ميلاد هميشه با برادر كوچك‌ترش رضا پاي كامپيوتر مي‌نشست. چند روز قبل از رفتنش ديدم چراغ اتاق‌شان روشن است. به تصور اينكه خواب‌شان برده رفتم و ديدم ميلاد دارد نماز شب مي‌خواند و آن‌قدر چهره‌اش نورانی بود كه يك لحظه بدنم يخ شد و حرف نزده در اتاق را بستم.
دست نوشته شهید: وعده دیدار ما بهشت جاویدان الله ان شاء الله و در آخر دعا برای دیگران را فراموش نکنید و برای سلامتی و ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا کنید و برای بنده حقیر طلب آمرزش کنید. شهادت بدون رضایت مادر مورد قبول واقع نمی‌ شود مادر شهید بدری می‌گوید: یک روز میلاد آمد پیش من و گفت: مادر دارم می‌روم رزمایش لباس نظامی بگیرم که من متوجه شدم رفتنش جدی است و خودش برگشت به من گفت: مادر چند جا ثبت نام کرده‌ام اسمم درنیامده است و باید تو برایم دعا کنی که این دفعه مقدمات سفرم فراهم شود. خیلی خونش برای رفتن می‌جوشید.  میلاد دید که من با رفتن او خیلی بی‌تابی می‌کنم، گفت: مادر شهادت هم بدون رضایت مادر مورد قبول واقع نمی‌شود و از تو می‌خواهم برای رفتنم رضایت کامل داشته باشی. نحوه شهادت نوبت دوست میلاد بود که برود پست بدهد، اما اذان صبح را گفتند. میلاد رفت تا نماز اول وقتش را بخواند و متاسفانه از دسته جا ماند. بعد از نماز خواست که دنبال دوستانش برود، اما نه راه را بلد بود و نه بیسیم یا وسیله ارتباطی داشت. برگشت داخل خانه‌ای که مستقر بودند. همشهری‌های امیدیه‌ای که آنجا بودند، به میلاد گفتند پیش ما بیا. میلاد رفت و برعکس شب و روز‌های دیگر شاد و خندان بود که همه از این رفتار میلاد تعجب کرده بودند. صبح فرمانده میلاد از دستش گله ‌مند بود که چرا از دسته جا مانده است و گفت: باید بیایی همان جا و پست بدهی. میلاد هم حرفی نزد و همراهشان رفت. باید بر روی تپه الوار سنگ درست می ‌کردند برای کسانی که می‌ خواستند شب پست بدهند. نزدیک ظهر بود که بی سیم فرمانده به صدا درآمد که خودتان را سریع برسانید. ماشینی را با یک موشک زده بودند. حاج رضا ملایی و سروان مجتبی زکوی زاده همان ‌جا شهید شدند و میلاد مجروح شد که یک روز بعد یعنی اربعین سال ۹۴ به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا