5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با توکل به خدا، یک زندگی ساده و کم توقع و رضایتمند داران
۱۱ بچه دارن... 😊😊
#سه_قلو هم تو راه دارن😁😁
اونم با #نیسان_آبی 😉😉
✍پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم:
مَعاشِرَ النّاسِ: اَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ، فَـاِنَّ وَعْدَ اللّه ِ لايُخْـلَفْ، وَقَضـاءَهُ لايُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْخَبيرُ، وَاِنَّ فَتْحَ اللّه ِ قَريبٌ؛
مردم! بشارت باد بر شما فرج (مهدى عجلالله فرجه)، چون وعده خدا تخلّفپذير نيست و حكم او برگشت ندارد و او حكيم و آگاه است و بهراستى فتح الهى نزديک است.
📚 يومالخلاص، ص۲۲۶
سعی می کنم از باب "افواه الرجال" هم که شده داستانهایی را که شنیده ام یا دیده ام گاهی در وب بنویسم.
این هم یکی از همانها: منبع داستان: آیت الله شبیری زنجانی: در شصت -هفتاد سال قبل
مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت😳.از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم. .😢. و راست می گفت.تعدادی از مردم را بلند کرده بود.😳
روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر -بعدها:(امام موسی صدر) گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن.مرتاض گفت درون آن سینی -که بزرگ هم بود- بنشین.ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل و ویران می کنم.اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد.
وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را-که جوانی نو خط بود- سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.
مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم.🙄
ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم و برخی هایمان گویی خود را باخته بودند و بعضی با کمال وقار و اطمینان نفس به همراه این مرتاض به منزل علامه رفتیم.
وارد اتاق علامه شدیم. با روی خوش از ما شاگردانش استقبال و برخورد کرد و در گوشه ای نشست. گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم.😢
علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند.
هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟
وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم ✍و او کار خودش را بکند.
مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در اورد و اورادی می خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن✍.
مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد.🤔
مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می اورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا اورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد.
مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد 😥😵💫و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و بیرون رفت.با سراسیمه گی و التهاب.😣😓 برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟
با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب😰 . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم.😱 مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد.😱 دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد😰😨 و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد.
مرتاض که از شکست خوردنش ناراحت بود 🥶و قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب امام جعفر صادق و امام زمان علیهما السلام را دیده بود همان شب از قم رفت و تمام برنامه هایش به هم ریخت. ارادت ما هم به علامه ی طباطبایی-علیه الرحمه- بیشتر از قبل شد.😍
https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برسد به گوش جهانیان
دو جهان به نام محمد است 🌹🌹🌹❤️❤️❤️🌺🌺🌺💐💐💐💐💐🌹🌹🌹
@naseriin 🌹🇮🇷❤️
📌روز جهانی کودک نزدیکه، کادوی بچه ها یادتون نره!
بهترین و خلاقانه ترین کادو برای بچه ها به نظرم کتاب اختصاصی با اسم و عکس و قهرمانی خودشونه
عاشقش میشن بچه ها
خوندنش هم مجانیه
اینجا بزنید و بخونید و زودی سفارش بدید که روز کودک دست خالی نمونید:
👇👇👇
https://dsmn.ir/9PGXpG
الان هم تخفیف ویژه دارن!
کانال کتاب اختصاصی هم عضو شید:
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2333409311C4e5586fc6b
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 داستان پیرمرد ژنده پوشی که حاضر نشد نیمی از ثروت یک ثروتمند را قبول کند
🎞 مجموعه کمیک موشن حدیث عشق
🔻داستان هایی از سیره رفتاری پیامبر اکرم (ص)
#ولادت_پیامبر (ص)#وحدت_اسلامی
#هفته_وحدت