بهترین برخورد با کودکانی که بدخواب شدهاند، چیست⁉️
ریتم خواب و بیداری كودكان، گاهی، به دلایل مختلف، بههم میخورد.
در این شرایط، كودک بدخلق میشود و دائم نق میزند.
✅ یكی از راههایی كه مادر و کودکی ها میتوانند این وضع را اصلاح و خود و كودكشان را آسوده کنند، این است كه:
1⃣ سعی نكنید هر ساعت از روز، او را مجبور كنید كه بخوابد.
2⃣ در طول روز، سعی كنید با بازی كردن، (مانند سرسره بازی) او را خسته کنید.
3⃣ تا شب صبركنید تا در وقت مناسب و پس از آنكه غذایش را خورد، او را به اتاقش ببرید.
4⃣ او را در تخت خودش بخوابانید و چراغ را خاموش كنید.
5⃣ حالا، برایش یک داستان تعریف كنید. بهتراست كه یک داستان تخیلی باشد تا توجهاش كاملا جلب شود.
6⃣ از نوازش كردنش، غافل نشوید و توجه داشته باشید كه بهخاطر بدقلقی كردنش، از كوره در نروید!
@nooredideh
بین فرزندتان و اشتباهش تفاوت قائل شوید!
🔸جمله ی «تو را دوست دارم، ولی رفتارت را دوست ندارم»، این اطمینان را در وی به وجود آورید که همواره «خودش» را دوست دارید ولی کاری که انجام داده است، مورد تائید شما نیست.
🔸حتی زمانی هــم که رفتـــار مناسب و شایستهای انجام میدهد او را به دلیل خوش رفتاریاش تشویق کنید. برای مثال به او بگویید: «از رفتار خوبی که با خواهرت داشتی، خشنودم.» کودک به تدریج با انتخاب این شیوه رفتاری بین «خود» و نحــوهی رفتارش میتواند تفاوت قائل شــود.
@nooredideh
🔴 شهید علی آقازاده از شهدای امروز اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی، اهل قم بودند
🔹شهید علی آقازاده از شهدای امروز حمله تروریستی رژیم صهیونیستی از اهالی روستای حاجی آباد آقا(شهرقنوات) استان قم بودند.
🔹دوتا دیگر از برادران ایشان عباس و ابوالفضل آقازاده نیز قبلا به افتخار شهادت رسیده بودند.
شهید عباس آقازاده از شهدای جنگ تحمیلی و شهید ابوالفضل آقازاده شهید مدافع حرم بودند
🔹امان از دل مادرش که الان سه تا از فرزندانش به خیل شهدا پیوستند😭😭
به حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مقام معظم رهبری ، خانواده معظم شهید تبریک و تسلیت میگوییم.
✍ تصویر پدر و مادر شهید
4.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیب! سیب! سیب! سیب! سیب! سیب! سیب!
لطفا همه این کلیپ نگاه کنید
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 آیا عملیات امروز اسرائیل در دمشق واکنشی به حمله موشکی #سپاه بود؟
🍃🌹🍃
🔻سید رضا صدرالحسینی - تحلیلگر مسائل بینالملل: بخشی از دلایل این عملیات، میتواند حمله موشکی سپاه باشد چون صهیونیستها تلاش میکنند با اینگونه اقدامات شکستهایشان را جبران کنند.
🔹در حملات سپاه، فقط همان کسانی که هدف بودند کشته شدند و شهروندان آسیبی ندیدند، ولی در ترورهای رژیم صهیونیستی، بیشتر مردم هستند که کشته میشوند.
#پاسخ_سخت | #فلسطین
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
⚠️چون از خدا دوریم، گرفتاریم⚠️
خداوند در آیه ۱۲۴ سوره طه میفرماید:
[وَمَن أَعرَضَ عَن ذِكرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَة ضَنكا وَنَحشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلقِيَٰمَةِ أَعمَىٰ]
و هر كس از هدايت من [كه سبب ياد نمودن از من، در همۀ امور است] روى بگرداند، براى او زندگى تنگ [و سختى] خواهد بود، و روز قيامت او را نابينا محشور مى كنيم.
#شنبه_های_قرآنی [۱۴]
@Namira_313yar
27.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❍چرا دوچرخه سواری برای زنان ممنوع است⁉️
•
•
🎙#استاد_غلامی
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
💦⛈💦⛈💦⛈
#قسمت_بیست_نهم
♥️عشق پایدار♥️
امروز خواب افتادم,هل هلمی یه لقمه که مامان برام گرفته بود خوردم وحرکت کردم دیرتراز همیشه به خیاط خانه رسیدم,جلوی در خیاطی,مستانه عصبانی قدم میزد,رفتم جلو گفتم یاپیغمبر!!!چی شده؟!
مستانه:چرا اینقدر دیرکردی؟چه وقت اومدنه خااااانوم؟!
من باخنده:چی شده؟؟جا زهرا خانم راگرفتی؟!
مستانه:از دست تو واون پسره ی عجول..
من:پسره ی عجول؟!!!
مستانه:ب ب ب بله,آقا مثل اینکه مهرتو گلوگیرش شده,میخواد دراسرع وقت ببینتت.
کلی سرخ وسفید شدم وگفتم:مستانه,من نمیتونم,نمیام,میترسم,بابام مامانم و..
مستانه:میای,خوبم میای,پسره راه نداشت دیشب کل خونه های کرمان رابگرده تاپیدات کنه والاااا
میخواد یه صحبت کوتاه کنه ونظرت رابدونه ,منم باهات میام دیگه...
مستانه نگذاشت برم داخل خیاط خونه,دستم را گرفت وبه زور من را کشان کشان دنبال,خودش برد ویک راست رفتیم یه کافه درهمون نزدیکیا,دیدم ببببله آقا محمود منتظر نشسته....
کل بدنم میلرزید,رنگ میدادم ورنگ میگرفتم.
آقا محمود بی توجه به حال نزارم با پررویی تمام گفت:هیچ کس بهت گفته وقتی خجالت میکشی ,خوشگل ترمیشی؟؟!
وای خدای من قلبم داشت از دهنم میزد بیرون.اخه منی که در کل عمرم بایه نامحرم اینجور رودر رو حرف نزده بودم الان فکر میکردم بزرگترین جنایت قرن را انجام میدم,اما ازایوان روی میز,کمی اب خوردم,مسلط برخود وباسری,پایین به حرفهاشون گوش میکردم.
آقامحمود بعداز معرفی خودش وآبا واجدادش ووضعیت زندگیشان ,ازم خواست به پیشنهاد ازدواجش فکرکنم.
خداییش ازنظرمن جوان خوب,مودب,تحصیلکرده وزیبایی بود اما از عکس العمل پدرومادرم میترسیدم.
یک دفعه یاد خاله وپسراش,افتادم
خدای من جلال راکجای دلم بزارم...اون اگه بفهمه که درجا خفه ام میکنه
من لام تاکام حرف نزدم,فقط شنونده بودم واقا محمود بود که نطقش گل کرده بود وهرچه بیشتر,حرف میزد,من بیشتر محو باطن ساده وبی تکلفش میشدم ,باطنی که برخلاف ظاهر اتوکشیده وفرنگیش,مملواز صداقت ویکرنگی بود.بللاخره بعداز ساعتی با نارضایتی,قلبی اش اجازه داد تا مرخص بشم
قرارشد هرچه زودتر با خانوادم صحبت کنم وخبرش رابه مستانه بدهم.
ازکافه زدم بیرون,حالم خوش نبودکه به خیاط خانه بروم.مستقیم رفتم خونه,
مادرم از برگشتن بی موقع ورنگ برافروخته ام زد توسرش وگفت:خدامرگم بده طوریت شده؟
گفتم :نه مادر اتفاقی نیافتاده بزار یه اب به سروصورتم بزنم ,برات تعریف میکنم
اومدم تواتاق,مادر منتظر نشسته بود وبی صبرانه گفت حالا بگو ببینم چی شده؟
با من ومن وکلی خجالت وسرخ وسفید شدن برا مادرم گفتم.
مادرم با طمأنیه گفت:این اتفاقی هست که یه روز برا هر دختری میافته,ان شاالله خیره,هرچی خداصلاح بداند
فقط فعلا به خاله ات نگو که شربه پا میشه...
بزارظهرپدرت اومد به بابات بگو,نظر من,نظر باباته...
دل توی دلم نبود ,درسته با بابا راحت بودم اما بازم روم نمیشد....
ادامه دارد....
#براساس واقعیت
▪کُپی بدون نام نویسنده حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
🌿🍁🍂🍁