در ضرورت فهم جریان شناسی
مشارکت سیاسی در ایران عمدتا مبتنی بر ایجاد یک دوقطبی هویتی میان دو جریان اصلی سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان بوده است به همین دلیل، نیروی سوم غالبا توفیقی نداشته است.
این روند با تضعیف جایگاه سیاسی و سرمایه اجتماعی دو جریان سیاسی کشور در سالهای پایانی دهه ۸۰ به برآمدن یک نیروی سوم از دل دو جریان پیشین شد که ادعاهای تازه ای داشت. اعتدال گرایی که برای کسب پایگاه سیاسی واجتماعی سالها تلاش کرده و ناکام مانده بودند با یک کاسه کردن هر دو جریان سنتی با نام افراط و جایگزینی خود به نام اعتدال موفق شد نیروی سوم را به نیروی دوم بدل کند در سال ۹۲ به پیروزی رسید و با همراهی نیروهای نزدیک به خود از دو جریان سابق هشت سال مدیریت کرد.
این هشت سال فرصت تازه ای بود که ناکارآمدی های متعدد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، به جریان شناسی کشور نیز سرایت نموده با تغییر دال مرکزی هویت سیاسی کشور، گفتمان حاکم بر جریانات را به ارزشهای بنیادین نظام تغییر داد.
این تغییر هویتی، منحر به بروز شرایط گذار هویتی گردیده که حاصل آن را می توان در دو جریان سنتی سابق به خوبی مشاهده کرد.
وضعیتی که نوعی بازگشت به دهه ۶۰ و وزن کشی جریانات سیاسی درون نظام را تداعی می کند که چالش بنیادین آن هویت یابی تازه نیروهای موسوم به انقلابی است، هویتی که دال مرکزی آن ارزشهای انقلابی و غیریت سازی آن مبتنی بر نزدیکی یا دوری از آن ارزشهاست، شرایطی که نه تنها مرزهای سابق اصولگرایی و اصلاح طلبی را بهم ریخته که چالش های گسترده ای در درون این جریانات نیز ایجاد کرده است.
بی شک می توان به تفصیل در باب این جریان شناسی سخن گفت اما آنچه در این کوتاه نوشت، می توان گفت تاثیر این تغییرات بر مشارکت سیاسی در کشور است که نظام دو حزبی را عملا به نظام چندحزبی تغییر داده است به گونه ای که انتظار دستیابی به پیروزی انتخاباتی با ۵۰ درصد آرا عملا غیرقابل تصور و نیازمند ائتلاف با سایر جریانات است.
در انتخابات ۱۴۰۰ این چالش با روشی سنتی رفع و با ریش سفیدی و انصراف نمایندگان برخی جریانات و خرده جریانات از یکسو و ضعف نماینده جریانات مقابل، به پیروزی جریان موسوم به جبهه انقلاب یا اصولگرایان سابق منجر شد اما به نظر می رسد این ریش سفیدی در آینده نزدیک کارایی لازم را نداشته نیازمند سازوکارهای روشن تر ائتلاف سیاسی میان جریانات نزدیک و تسهیم قدرت میان آنان باشیم.
انتخابات ۱۴۰۳ نمونه روشنی از این شرایط است که یک سوی آن تجدیدنظرطلبان با یک نماینده ناخواسته به ائتلافی اجباری رسیدند و سوی دیگر آن محافظه کاران موسوم به جبهه انقلاب است که حتی با ریش سفیدی بزرگان آن که خود به شدت دچار تشتت و پراکندگی شده و نیروهای تاثیرگذار آن به دو گروه حامیان تبدیل شده بودند و نهایتا هم امکان پیروزی نیافتند.
وضعیت امروز جبهه انقلاب را هم می توان با عنوان شکاف و اختلاف مورد توجه قرار داد و برای ترمیم آن به رویکردهای سنتی و ریش سفیدی روی آورد هم به عنوان یک فرصت تاریخی مدنظر قرار داده زمینه شکل گیری جریانات تازه سیاسی را در گام دوم انقلاب فراهم کرد و چرخه باطل همگرایی های ظاهری را شکست، شرایطی که جریان انقلابی کشور در دهه ۶۰ نیز تجربه کرد و از دل جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز را استخراج کرد.
لازمه تداوم ارزشهای انقلاب و جمهوری اسلامی، پذیرش این سطح از شکاف و بازسازماندهی آن در قالب های تازه ایست که هم اکنون نیز حامیان و تشکیلات فعالی دارد و اعمال سازوکارهای مرسوم جهان در قالب ائتلاف های سیاسی و انتخاباتی و تسهیم قدرت بسان همه نظام های چندحزبی است.
پرخطرترین و پرخطاترین رویکرد جبهه کنونی انقلاب این است که از این فرصت تاریخی که شباهت ها و تفاوت های جریانی و زیرجریانی نیروهای مختلف سیاسی آشکار شده به سود برساخت یک گفتمان تازه سیاسی و مرزبندی آشکار سیاسی و اجتماعی در قالب احزاب یا تشکل های دارای هویت متمایز و تعیین شروط روشن برای ائتلاف های آینده بهره نگیرند.
در این باره بازهم خواهم نوشت ...
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#جریان_شناسی
#اصولگرایی
#اصلاح_طلبی
#جبهه_انقلاب
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat
دستورالعمل پسا انتخاباتی انشعاب و ائتلاف
در یادداشت پیشین با عنوان "در ضرورت فهم جریان شناسی" بر لزوم درک شرایط کنونی و گذر از جبهه بندی های صوری به نام انقلاب یا هر عنوان هویتی و ارزشی تاکید کردم.
در یادداشت حاضر نیز بنا دارم با تاکید بر همین محور از الزامات این اقدام بنویسم.
بدون هرگونه پرده پوشی، اکنون وقت انشعاب و تلاش برای ائتلاف در آینده است.
جبهه خیالی موسوم به جبهه انقلاب
انبوهی از اختلاف نظرها و شکاف های درونی را حمل می کند که تنها با ریش سفیدی یا تهدید به وحدت شکنی قابل تداوم است و به دلیل سلطه پیشران های رادیکال بر آن در شرایط کنونی کشور و مرزبندی های عقیدتی نادرست، عملا محکوم به تندروی و نادیده گرفتن نیروهای میانه رو و پیوند دادن آنان به جبهه مقابل است. کاری که در انتخابات اخیر به روشنی انجام شد و میلیونها رای را از سبد اصولگرایی خارج و به سبد اصلاح طلبان واریز کرد.
بر این اساس لازم است هر یک از کنشگران سیاسی و اجتماعی کشور صرفنظر از تعلقات پیشین جناحی، گفتمان جمهوری اسلامی را به عنوان گفتمان غالب و حاکم به رسمیت شناخته بدون واهمه از صف بندی های بی سرانجام کنونی خارج شده و جریان اختصاصی خود را صورت بندی نمایند.
لازمه این کار، تعیین نسبت جریان با اموری است که به شکل روشن، زمینه فهم درست جامعه از باورها و رویکردهای هر گروه را در حوزه های مختلف فراهم سازد. در این عرصه، تعیین موضع و نسبت جریان با محورهای زیر ضروری است :
✓ولایت و ولی فقیه
✓جمهوریت
✓اسلامیت
✓عدالت و سازوکار تحقق آن
✓آزادی های اجتماعی
✓آرادی سیاسی
✓وزارت و مسوولیت زنان
✓حجاب
✓امنیت
✓بخش خصوصی
✓ثروت
✓فرهنگ و نقش دولت
✓آموزش و پرورش
✓دانشگاه
✓حزب و تحزب
✓اهل سنت و مناصب مدیریتی
✓رابطه با :
آمریکا
جبهه مقاومت
کشورهای منطقه
روسیه
چین
و برخی محورهای دیگر که در شرایط مختلف، قابل افزایش می باشد.
در این چارچوب و برای دستیابی به یک ساختار منسجم و راهگشا، پذیرش چند شرط، الزامی است:
✓اگر به دنبال رای آوری و پیروزی نیستید و تنها به دنبال ادای تکلیف هستید به جای فرایند انتخاباتی به دنبال تاسیس یک گروه فشار یا نفوذ بروید و کار را برای دیگران سخت نکنید.
✓به اقتضائات مردمسالاری و رای اکثریت ملتزم باشید.
✓رقیب یا رای دهندگان به او را با ادبیات ارزشگرا، تحقیر نکنید، رای نیاوردن شما ریشه در توان و ظرفیت گروه شما دارد نه درک و بصیرت مردم.
✓از جدایی از دوستان قدیم نترسید.
✓از ملامت محافظه کاران سنتی برای انشعاب و ایجاد شکاف در جبهه خیالی نترسید.
✓از احتمال نزدیکی به رقبای جریانی سابق نترسید.
✓اگر ۷۰ درصد و بیشتر با هرجریان و حزبی همگرایی وجود داشت چه چپ چه راست، امکان تشکیل یک جبهه را دارید، پس به آن فکر کنید.
✓شرایط ائتلاف ها شامل حزئیات تفاهم های آتی را از ابتدا تعیین کنید.
✓ائتلاف در نسبت آرا ی هر گروه است. برای جلب نظر بیشترین میزان از آرای جامعه برنامه ریزی کنید.
✓شیوه تعیین نسبت آرا حتی موسسه نظرسنجی مورد وثوق را معین کنید.
✓مدرسه حکمرانی حزبی راه اندازی کنید و افراد زیادی را با مرام خود آشنا کنید.
✓سازوکار ارتقا در سلسله مراتب جریان را روشن و مکتوب کنید به نحوی که هرکسی بتواند برای چهار سال آینده برنامه ریزی شخصی کند.
✓برای هر شاخص ارتقا امتیاز درنظر بگیرید
✓امتیازات را در سامانه برای همه بویژه کسانی که مایل به رشد حزبی و اجرایی هستند قابل رصد کنید.
✓موقعیت ها و مناصب درون جریانی را مشخص و امتیاز لازم برای کسب هریک را مشخص کنید.
✓امکان و فرصت کار اجرایی را برای علاقه مندان فراهم کنید.
✓به اعضا هویت و احساس تعلق جریانی بدهید.
✓به اعضا بازاریابی سیاسی یاد بدهید.
✓برای اعضا فرصت شکست و کنار آمدن با آن را فراهم کنید.
✓برای اعضا، توان کار تیمی و حس پیروزی و شکست جمعی را فراهم نمایید.
بی تردید، این فهرست به همین موارد ختمنمی شود و با بهره گیری از تجارب جهان و تمرین و تکرار بومی می توان آن را توسعه داد یا ترمیم کرد.
اما امید است بر این اساس بتوان کنشگری سامانمندی در فضای سیاسی فراهم نمود و علاوه بر ادای تکلیف، به دستاوردهای ملموس نیز دست یافت.
#حکمرانی_شایسته
#سرمایه_اجتماعی
#جریان_شناسی
#اصولگرایی
#اصلاح_طلبی
#جبهه_انقلاب
به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید.
https://eitaa.com/sabzkhat