eitaa logo
سبزپوشان
401 دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
29.6هزار ویدیو
136 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم پُرَم از حسِ دلگیری که نامش را نمی‌دانم تو اقیانوسِ سرشار از تلاطم‌های آرامی؛ و من دریاچه‌ی اشکی، که دائم رو به طغیانم بزن نِی، باز غوغا کن، بزن دَف، شور برپا کن به هر سوزی بگریانم، به هر سازی برقصانم ببین آیینه‌وار از حس تصویر تو لبریزم تو آرامی من آرامم، پریشانی پریشانم اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهِ توست که این دیوانگی‌ها را من از چشم تو می‌خوانم
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم پرم از حس دلگیری که نامش را نمی دانم تو اقیانوس سرشار از تلاطم های آرامی و من دریاچه ی اشکی که دایم رو به طغیانم بزن نی باز غوغا کن،بزن دف شور برپا کن به هر سوزی بگریانم،به هرسازی برقصانم ببین آیینه وار از حس تصویر تو لبریزم تو آرامی من آرامم،پریشانی پریشانم اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود که این دیوانگی ها را من از چشم تو می خوانم 🇮🇷@sabzpoushan
زبان الکنی دارم، اگر دشوار می‌گویم غم بسیار دارم، پس سخن بسیار می‌گویم نمی‌دانم چه باید گفت غیر از دوستت دارم همین یک جمله را اما هزاران بار می‌گویم زیارت‌نامه‌ها را هرچه می‌‌خوانم نمی‌فهمم غم تنهایی‌ام را پس دهاتی‌وار می‌گویم به غیر از تو کسی درد دل من را نمی‌فهمد به هر کس غیر تو انگار با دیوار می‌گویم به سختی هر طرف پس می‌زنم غم‌های دورم را در این جمعیت از دلتنگی‌ام با یار می‌گویم ضریحت را که می‌گیرم زبانم بند می‌آید به جایش با زبان چشم‌های تار می‌گویم غلط کردم اگر رنجیده‌ای از دست اعمالم منِ بی دست و پا این گونه استغفار می‌گویم...
چه قد رشیدی، عجب روی ماهی برای دو دستت بمیرم الهی علمدار لشکر، حسینت برادر به تو تکیه کرده، عجب تکیه گاهی برای تو دشمن امان نامه آورد چه اوهام خامی، چه فکر تباهی شنیدم لبت آب را تا که پس زد کشید از دلش آه، آن هم چه آهی تو را مشک سوراخ از پا در آورد وگرنه حریفت نمی شد سپاهی صدایش زدیّ و حسین آمد از راه چه حس غریبی، چه ادرک اخاهی الهی که دست مرا هم بگیری تو را دارد و بس زن بی پناهی.. 🇮🇷@sabzpoushan