چرا آب مرا یاد تو می اندازد....
#رضا_درویش_نژاد
#شعر
🇮🇷 @sabzpoushan
من از مردن به راه خویش میترسم
ولی در راه تو مردن براییم آرزو گشته
#رضا_درویش_نژاد
#شعر
🇮🇷 @sabzpoushan
تو به من و افکار و دلم اگاهی
مگذار عاقبتم رو به تباهی رود
#رضا_درویش_نژاد
#شعر
🇮🇷 @sabzpoushan
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
عطری که میوزد به فضا در حریم قدس
چون عطر یاس و یاسمن و عطر سیب نیست
اینجا که میرسی نفست تازه میشود
دلداده میشوی و دلت بیشکیب نیست
بازار عاشقی و محبت همیشگیست
این رسم جاودانه در اینجا عجیب نیست
آب حیات، آب شفا دارد این حریم
این خطّه را نیاز به ناز طبیب نیست
اینجا دعا به اوج تمنّا رسیده است
اینجا دمی به جز دم «اَمّن یجیب» نیست
هرکس به گوشهای به نیایش نشسته است
سنگ صبور این همه دل جز حبیب نیست
اینجا پر از هجوم صدای ملائک است
اینجا صدای هیچ غریبی غریب نیست
#وجیهه_کلیدری
#شعر
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
•|حسین(ع)گفتن ما
از عنایتِ حسن(ع) است...💚|•
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#شعر
🇮🇷@sabzpoushan
تا توانی دفع غم از خاطرِ غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است، اشکی پاک کن
#ملك_الشعرای_بهار
#شعر
🇮🇷@sabzpoushan
مرحبا طایرِ فَرُّخ پِیِ فرخنده پیام
خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟
یا رب این قافله را لطفِ ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گل ز حَد بُرد تَنَعُّم نفسی رخ بنما
سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام
زلفِ دلدار چو زُنّار همیفرماید
برو ای شیخ که شد بر تنِ ما خرقه حرام
مرغِ روحم که همیزد ز سرِ سِدره صَفیر
عاقبت دانهٔ خالِ تو فِکَندَش در دام
چشمِ بیمارِ مرا خواب نه در خور باشد
من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ یَنام؟
تو تَرَحُّم نکنی بر منِ مُخلص گفتم
ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تِلکَ الایّام
حافظ ار میل به ابرویِ تو دارد شاید
جای در گوشهٔ محراب کنند اهلِ کلام
#شعر
#حافظ
#غزل
🇮🇷@sabzpoushan
رد میکنی شاید پس از زنگ دبستان
طفل کلاس اولی را از خیابان
شاید که دلداری دهی رانندهای را
وقتی شکایت میکند از راهبندان
میآوری تا کوپه کیف مادری را
که ناتوان راهی شده سوی خراسان
شاید صدامان کردهای با نام کوچک
در غربت یکریز شهری نامسلمان
شاید تو را یک صبح جمعه دیده باشیم
که چای میریزی برای ندبهخوانان
گاهی میاندیشم در این سرما کجایی؟
شاید کنار آتش یک مرد چوپان
شاید تو را هر جای دنیا دیده باشیم
در زیر باران...زیر باران... زیر باران...
#اعظم_سعادتمند
#شعر
#امام_زمان
🇮🇷@sabzpoushan
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
#مولانا #شعر
🇮🇷@sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی استاد کاکاوند
#شعر خیام
🇮🇷@sabzpoushan
بزرگی داد یک دِرهَم، گدا را
که هنگام دعا ، یاد آر ما را
یکی خندید و گفت؛ این درهم خُرد
نمیارزید این بَیع و شِرا را
مکن هرگز به طاعت، خودنمایی
بِران زین خانه، نفسِ خودنما را
چه دادی ؟! جز یکی دِرهَم، که خواهی
بهشت و نعمتِ ارض و سَما را
صفای باغ هستی، نیک کاریست
چه رونق، باغ بی رنگ و صفا را ؟!
به نومیدی، درِ شَفقت گشودن
بس است امّیدِ رحمت، پارسا را
تو نیکی کن به مِسکین و تهیدست
که نیکی، خود سبب گردد دعا را
از آن، بَزمت چنین کردند روشن
که بخشی نور، بزم بی ضِیا را
از آن بازوت را، دادند نیرو؛
که گیری، دستِ هر بی دست و پا را
مشو خودبین، که نیکی با فقیران؛
نخستین فرض، بودَست اَغنیا را
ز محتاجان خبر گیر، ای که داری؛
چراغ دولت و گنج غنا را
به وقت بخشش و اِنفاق، پروین
نباید داشت در دل، جز خدا را....
#پروین_اعتصامی
#شعر
🌸 🇮🇷@sabzpoushan
اگر به حال دل خسته ام توان ندهی
اگر که اشک بصر را به من روان ندهی
به وقت یوم حسابم، حساب من پاک است
اگر که صبح قیامت به من امان ندهی
هزار توبه شکستم ولی حواسم نیست
برای توبه تو شاید دگر زمان ندهی
بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه
مرا به خلق خودت اینچنین نشان ندهی
اگر بدم تو ولی خوب باش و خوبی کن
حواله ام به سر کوی این و آن ندهی
زبان و غیبت و حال دعا؟ تو حق داری
اگر دعای مرا ره به آسمان ندهی
همیشه بند دلم را گره زدم به حسین
خدا نکرده دلم را به دیگران ندهی
من آخر از سر این ضطراب می میرم
اگر دوباره حرم را به من نشان ندهی
...
فدای دست کریمت نمی شد آقا جان
نگین دست خودت را به ساربان ندهی؟
وحید محمدی
۹۹/۱/۱۵
#اربعین #شعر
#امام_زمان
کشتی باورمان نوح ندارد بیتو
زندگی نیز دگر روح ندارد بیتو
لحظهها در غم هجر تو کفن پوشیدند
همۀ خاطرهها زهر بلا نوشیدند...
یک طرف جنّتی از آیۀ قرآنی بود
یک طرف دوزخی از لشکر سفیانی بود...
آسمان تیره شد و پشت زمین تیر کشید
تا خزان خم شد و بر جدّ تو شمشیر کشید
آری این آیت حق مثل علی مظلوم است
او جگر گوشۀ زهراست، ولی مظلوم است...
آن که با شور دعا بر عرفات آتش زد
عطشش بر جگر نهرِ فرات آتش زد
بین تقدیر و عطش هَروله میکرد حسین
رفتنش خون به دل قافله میکرد حسین...
روز و شب بیتو ببین شام غریبان شده است
و سری بر سر نی قاری قرآن شده است
نخلها هم پس از این واقعه شاعر شدهاند
ذاکر حرّ و حبیب بن مظاهر شدهاند
داغ هفتاد و دو آلالۀ بیسر با توست
سیصد و سیزده آیینۀ باور با توست...
جادهها چشم به راهاند، بیا، زود بیا!
جان به لب آمده، ای مهدی موعود، بیا!
#عباس_احمدی #شعر #امام_زمان
🇮🇷@sabzpoushan
هو اللّه بسم اللّه تسبيح فطرتي
هو اللّه إخلاصي وفي اللّه نزعتي
هو اللّه بسم اللّه ذاتي تجردت
وهامت بمجلى النور عين حقيقتي
#شعر
🇮🇷@sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قنوت خود دعا کردم فراموشت کنم
حاجتم در سجده اما دیدن روی تو شد
#شعر
#مُبَّدِلَالسَّیِئاتِبِالحَسَنات
🇮🇷@sabzpoushan
خدای من🌹
تو به من و افکار و دلم اگاهی
مگذار عاقبتم رو به تباهی رود
#رضا_درویش_نژاد
#شعر
🇮🇷@sabzpoushan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز آ
هر آنچه هستی باز آ
#شعر
🇮🇷@sabzpoushan
.
#شعر
#شاعری
#پیروزیباماست👊
شب حمله چقدر شیرین بود
گنبد آهنینتان این بود؟
تازه آن گنبدی که پشت سرش
انگلیس و پاریس و برلین بود
پس چه شد وعدههای کاخ سفید
قول امنیتی که تضمین بود
آنچه که خوردهاید یک سیلی است
گرچه که سهمگین و سنگین بود
ما که جنگی نکردهایم هنوز
هرچه که دیدهاید تمرین بود😁
داد معشوقه به عاشق پیغام
كه كند مادرِ تو با من جنگ
هركجا بینَدَم از دور، كند
چهره پرچین و جبین پر آژنگ
با نگاه غضب آلود، زَنَد
بر دل نازك من، تیر خدنگ
مادر سنگدلت تا زنده است
شهد در كام من و تُست، شَرَنگ
نشوم یكدل و یكرنگ ترا
تا نسازی دل او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بی خوف و درنگ
روی و سینه تنگش بدری
دل برون آری از آن سینه تنگ
گرم و خونین به مَنَش باز آری
تا بَرَد زآینه ی قلبم، زنگ
عاشق بی خِردِ ناهنجار
نه، بَل آن فاسق بی عصمت و ننگ
حرمت مادری از یاد ببرد
خیره از باده و دیوانه ی زنگ
رفت و مادر را افكند به خاك
سینه بدرید و دل آورد به چنگ
قصدِ سرمنزل معشوق نمود
دل مادر به كفَش، چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین
و اندكی سوده شد او را آرنگ
وان دل گرم كه جان داشت هنوز
اوفتاد از كف آن بی فرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی برداشتن آن آهنگ
دید كز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ
آه دست پسرم یافت خراش
آه پای پسرم خورد به سنگ!
شرنگ: هر چیز تلخ_ زهر
#ایرج_میرزا #شعر
گریه کن عیبی ندارد دل سبکتر میشود
در گلو بغضت بماند چشم دل تَـر میشود
زندگی بالا و پایین دارد اما چاره چیست ؟
گر بخواهی یا نخواهی زندگی سر میشود
حسرت شیرینو تلخ زندگانی را نخور
هرچه در پیشانیات باشد مقدر میشود
زندگی مانند یک آیینه شفاف نیست
بر خلاف آیینه هم گاهی مکدر میشود
پر تلاطم مثل دریا زندگی یعنی خطر
گاهی آرامو گهی موج ستمگر میشود
سطح دریا را رها کن قعر دریا دیدنیست
سنگ هم در قعر دریا مثل گوهر میشود
زندگی دارد شباهتهای بسیاری به جنگ
هر نبردی گاه گاهی نابرابر میشود . . ؛
#شعـر
#صابر_مختاری
🇮🇷@sabzpoushan
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم
میشنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم
زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم
آخرین منزل ما کوچهی سرگردانی است
در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم
مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن، باشد، باشد، رفتیم
#فاضل_نظری
#شعر
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
به تماشا ننشینید که نی در تب و تاب
سوز دل را بنوازد به نوایی دیگر
آخر ای مردم سرگشته کجایید، کجا؟!
روضه اینجاست، همینجاست، نه جایی دیگر
پرده در پرده علیاکبر و قاسم در خون
روضه اینجاست بیارید عبایی دیگر
ای برادر، وسط معرکه دریاب مرا
باز در علقمه پیچید صدایی دیگر
باز هم طفل رباب است، به خود میپیچد
خیمه آورده برون دست دعایی دیگر
بازهم ابنِزیاد و پسر سعد و سنان
شمرها، حرملهها، جور و جفایی دیگر
سر اگر رفت، مپرسید که عمامه کجاست
رفت از پیکر مظلوم ردایی دیگر
یاد ویرانهنشینی که دل شب جان داد
داد بر اشک یمن حال و هوایی دیگر...
این حماسه همه از ذکر مصیبت جوشد
خون بگریید همه صبح و مسایی دیگر
پسر مکه، کجایی که حرم مظلوم است
فتنۀ آلِسعود است و خدایی دیگر
وقت آن است اجابت شود این زمزمهها
از پس پردۀ غیبت بهدرآیی دیگر
صلهام آتش دردیست که در دل دارم
درد اگر عشق تو باشد چه دوایی دیگر
#فاطمه_نانی_زاده #شعر #امام_زمان
🇮🇷@sabzpoushan