eitaa logo
سبزپوشان
403 دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
29.6هزار ویدیو
136 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️ روح پــدرم شــاد ،کـــه هــــر ســــال محـــرم با ذکر ِحسین ابن علی حال ِخوشی داشت
چون قاصدکی که بیصدا می آید پیـــــغام نــوید ِآشنـــا مـی آید در شهر لب انارها می‌شکفد شهریورِ خوش آب و هوا مـی آید 🇮🇷@sabzpoushan
خدا، تا دست بر لوح و قلم زد بساطِ تیره ی شب را به هم زد به مهرش، آفتابی تازه آورد به لطفش، روز و شب‌ها را رقم زد
به روی چشم تَرم آفتاب می‌ماند هوای صحن خوش انقلاب می‌ماند اذان و اذن دخول و تب دو رکعت عشق میان این همه رزق ثواب می‌ماند تمام پنجره ها را به عشق بوسیدم و باز لذت ِحال خراب می‌ماند صدای دلخوش نقاره خانه‌ می‌پیچد به روی چشم ترم حس ناب می‌ماند تمامْ وقت شلوغ است صحنِ آزادی سلام دادم و طعمِ جواب می ماند... کنارِ گنبد و گلدسته‌‌ی طلات آقا  چقدر خاطره‌ی بی حساب می‌ماند کنار این همه زائر درون هر چمدان تب زیارت عالیجناب می‌ماند بیادِ صحن و سرایت هنوز بیدارم تب زیارتتان مثلِ خواب می‌ماند 🇮🇷@sabzpoushan
نمی‌فهمند ماهی های سرگردان زبانم را چه راحت میدهم بر باد گاهی دودمانم را هم اینکه توی تنگ آب طوطی وار می رقصم همین یعنی که بی تو کرده ام گم آسمانم را شبیه ماه هستی پشت هر ابری نمی مانی دلم قرص است روشن می نمایی دیدگانم را تو را با چشمهای روشنم آهسته گم کردم ببخش ای آفتاب این پلک های خسته جانم را تمام واژه هایم بی تو طعم خاک می گیرند بیا پر کن از آن جام بلورین ت دهانم را ... 🇮🇷@sabzpoushan
برگها را تا خزان بر روی دوشِ باد برد تازه فهمیدم که غم را میشود از یاد برد باد و باران هم تبانی کرده اند این روزها ناودان روی لبانش هر چه می افتاد برد کوچه سرمست از ترنمهای یادت میشود ظاهر اردیبهشتی را تب خـــرداد برد زندگی زیبایی محض است باور میکنی عشق را هم میتوان تا ناکـــجا آباد برد دفترم را رو به چتر خاطرت وا میکنم خاطراتت هر چه غیر از عشق یادم داد برد!
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمین را با گلاب آذین گرفته شکوهِ لاله و نسرین گرفته بهاران شد بهاران شد بهاران هوا را عطرِ فروردین گرفته 🇮🇷@sabzpoushan
3.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام ای آفتابِ روی ایوان پرستوهای‌خواب ِسوی ایوان گل از گل وا شده اردیبهشت است سلام ای عطرِ نابِ توی ایوان! 🇮🇷@sabzpoushan
خدا خودش به دل کوچکم نگاه انداخت مرا به خاطر تو در دل ِ گناه انداخت دوباره گندم و سیب و حدیث تکراری خلاصه هر دوی ما را به اشتباه انداخت شبیه یوسف مصری هلاک تقدیریم مرا به خاطر عشق تو توی چاه انداخت نه چشم مانده به راهم نه پای مانده به گل مصیبتی است که این روزها به راه انداخت اگر چه طعم خوش خلوتت کنار من است مخدری و خــدا بر سرم پـــناه انداخت به خوبی تو ندیدم چرا که حضرت مـــِــهر به محض آمدنت رو به قرص ِ ماه انداخت همینکه پیش منی حال و روزمان خوب است بمیرد آن که میان من و تو آه انداخت! ‌‌‌‌‌‌
از پنجره ی صبح به خورشید سلام بر سبزه و باغ و عطر امید سلام گیسوی سحر باز شد و نور دمید بر آنکه به صبح عشق خندید سلام
روزها در نظرم مثلِ شبِ تار گذشت رفتی و ماحصلِ عمر به تکرار گذشت غمِ دوری تو آهنگِ عجیبی دارد غمِ دوری تو ای دوست به ناچار گذشت خواب دیدم شبی از کوچه‌ی ما می‌گذری منتظر ماندم و با تلخی بسیار گذشت جمعه‌ها حال و هوای دل تنگم ابری‌ست بی تو بدجور بر این حالِ دلم، زار گذشت قاصدکها خبر آمدنت را دادند مژده‌ی آمدنت نیز به انکار گذشت! مدتی می‌شود از مرگ خوشم می‌آید مرگ بر عمرِ گرانمایه که بی یار گذشت! 🇮🇷@sabzpoushan
تو را در لابه لای هر غزل جا میکنم هر شب به عشقِ تو غزلها را تماشا میکنم هر شب تو مثل ماه از دامان شعرم می روی بالا چه راحت ماه را در دفترم جا می کنم هر شب دوباره طاق ابروی تو و رقص غزل هایم خودم را با خم ابرو مداوا می کنم هر شب ردیف شعرهای خوب من هستی و می دانی که دنیای غزل را با تو زیبا می کنم هر شب نسیم عطر گیسوی تو آتش میزند جان را و من با عطر موهای تو غوغا میکنم هر شب هوای گرم مرداد و خیال ِروی دلجویت به گرمای حضورت عشق برپا می کنم هرشب و گندمزار موهایم بهاری می شود وقتی گل ِمو را که از باغِ سرت وا می کنم هر شب شب و روزم تویی من در درون خویش گم بودم خودم را روی ِ دستان تو پیدا می کنم هر شب 🇮🇷@sabzpoushan