📹 نماهنگ | حاج قاسم سلیمانی: داروی درد من شهادت است. #به_وقت_پرواز #به_وقت_دلتنگی #سردار_دلها @shohadanaja

دل در طلب خندهٔ شیرین تــو، خون شد.. جان در طمع لعل شکرخای تــو افتاد.. یک طایفه هر صبــح به امید تــو برخاست.. یک سلسله هر شام به سودای تــو افتاد.. #به_یاد_فرمانده #به_وقت_دلتنگی #قاسم_بن_الحسن ………‹🌹🍃࿐›……… صبحتون شهدایی

دل در طلب خندهٔ شیرین تــو، خون شد.. جان در طمع لعل شکرخای تــو افتاد.. یک طایفه هر صبــح به امید تــو برخاست.. یک سلسله هر شام به سودای تــو افتاد.. #به_یاد_فرمانده #به_وقت_دلتنگی #قاسم_بن_الحسن ………‹🌹🍃࿐›……… صبحتون شهدایی @shohadanaja

کجایی که هیچ چیز قشنگ تر از نگاه تو نیست #به_وقت_دلتنگی #به_یاد_حاج_قاسم #قاسم_بن_الحسن 🔹صبحتون شهدایی @shohadanaja

💢حاج قاسم 🔹هوای روی تو دارم نمی‌ گذارندم 🔹مگر به کوی تو این ابرها ببارندم #حاج_قاسم #به_وقت_دلتنگی #قاسم_بن_الحسن 🌹صبحتون شهدایی @shohadanaja

#به_وقت_دلتنگی ساعت دلتنگی ام نبودن توست تو خاص ترین شعر خدایی آرامش جانم🖤🥀 شادی روح شهدا صلوات 🌿شهید عبدالصمد ساجدی در 5 دی ماه 1343 در استهبان در خانواده ای متدین و با خدا چشم به جهان گشود ، دوران طفولیت را در آغوش گرم مادر سپری کرد . 🔹از هفت سالگی تحصیلات را آغاز کرد و تا سال سوم دبیرستان به تحصیلات خود ادامه داد . 23 ساله بود که برای خدمت سربازی مهیا شد و پس از آموزش های لازم در تاریخ 18 اردیبهشت 1365 راهی جبهه شد . 🔹با قلبی مطمئن و ایمانی راسخ سینه پلید دشمنان شوم را آماج گلوله های خشم خود ساخت تا این که در تاریخ 18 آذر 1366 در جریان مبارزات خستگی ناپذیر در آبادان به شهادت رسید تا خونش سندی باشد برای تاریخ سراسر افتخار اسلام . 🔹 پیکر پاک این شهید عزیز را در گلزار شهدای استهبان به خاک سپردند @sabzsorkh

سلام تک درخت قلبم! حال همه ما خوب است خوب اما تو باور نکن.. دلمان برای دیدارت تنگ است تنگ.. یادت را به شمعدانی ها پیوند زده ام.. هیچ گاه زرد نخواهند شد.. همیشه سبز است سبز.. همیشه پر گل، گلدانی از یادت،خاطراتت،حرفهایت،نگاهت، صدای خنده هایت بر طاقچه خیالم است.! امشب چقدر در بینمان جایت خالیست امشب یکسال میگذرد از اخرین دیدار ما اخرین خداحافظی که هیچکس خبرنداشت اخرین شب یلدا درکنارتو بودن، پارسال میدانستی که قرار است دگر دربینمان نباشی، میدانستی که قرار است دگر جمع ما مختاری نداشته باشد😔 شب یلدای پارسال کتاب حافظ را در دستش گرفت نیت کردو با لبخندی ملیح کتاب را باز کرد باصدای رسا و بلند شعرش را برایم خواند بعدهم قهقه ای زدو گفت حافظ گویا ازراز دلم خبردارد! با کنجکاوی پرسیدم دایی چه نیتی کردی با لبخندی ملیح گفت اگه بگم دیگ نیت نمیشه فقط بدون خوب اومد بعد هم کتاب را طرف من گرفت و گفت نیت کن.. از ان شب یکسال میگذرد.‌‌. فردای شب یلدا راهیِ سیستان شد و دوماه بعد؛ ازاو پیکر بی جانش بر روی شانه ها بازگشت دایی،دگر نیستی که به جمعمان شادی ببخشی؛جمعمان حضورت را،صدای خنده هایت را ،شوخی هایت را کم دارد الان میفهمم که ان شب نیتت چه بود.. از شهادت خبرت بودو نگفتی هرگز پیش چشم‌همگان دست تواخر رو شد😔🖤 یلدات تو آسمونا مبارک عزیزترینم جایت درکنارمان تا ابدو یک روز خالیست #یلدا_بدون_تو_مبارک_نیست #به_وقت_دلتنگی #شهید_مختارمومنی @Sabzsorkh