💢جوانی کردند
🔹شهید مدافع وطن سرباز #معین_بیانی
🔹ایتا
eitaa.com/shohadanaja
🔹سروش
sapp.ir/shohadanaja
@shohadanaja
همچو گل
کز دیدنِ خورشید
مے خنـدد بہ صبـح
دل، در هوسِ
خنــده ے تو
غرقِ نیاز استـــ ...
شهید مدافع وطن #معین_بیانی
شهادت: ششم اردیبهشت 96، مرز میرجاوه، درگیری با گروهک تروریستی جیش الظلم
سالروز_تولد
@shohadanaja
💢برای کودک کار عروسک خرید
🔹از اتوبوس که آمد پایین کیسه نایلونی توی دستش را محکم گرفت و از ترمینال میرجاوه خارج شد. به اطراف چشم گرداند تا دختر بچه ها را ببیند. کمی آن طرف تر داشتند آدامس می فروختند. به طرفشان رفت و صدایشان کرد. سه تایشان دویدند و جعبه آدامس هایشان را جلوی او گرفتند. آقا تو رو خدا بخر. همیشه همین را می گفتند.
🔹دفعه قبل از آنها پرسیده بود: مگه شما عروسک و اسباب بازی ندارین ؟ و همزمان با نگاه متعجب بچه ها مواجه شده بود. همان وقت تصمیم گرفت از مرخصی که برگردد کاری برای آن کودکان معصوم و فقیر انجام بدهد و حالا برگشته بود. کیسه نایلونی را بالا گرفت و گفت : بچه ها عمو معین براتون یه هدیه خریده. بچه ها جعبه ها را پایین بردند و با خوشحالی به دست جوان سرباز چشم دوختند. معین عروسک ها را از توی نایلون بیرون آورد و به هر کدامشان یکی داد. صورتشان بین حس تعجب و خوشحالی مانده بود. به هم نگاه می کردند و با جیغ و خنده عروسک ها را دور سرشان میچرخاندند و میپریدند بالا. برای معین شنیدن این خنده ها از هر چیزی دلنشین تر بود...
🔹 شهید مدافع وطن #معین_بیانی از مرزبانان هنگ مرزی میرجاوه استان سیستان و بلوچستان ششم اردیبهشت 96 در درگیری با گروهک تروریستی جیش الظلم به درجه رفیع شهادت نائل گردید
@shohadanaja
همچو گل
کز دیدنِ خورشید
مے خنـدد بہ صبـح
دل، در هوسِ
خنــده ے تو
غرقِ نیاز استـــ ...
شهید مدافع وطن #معین_بیانی
شهادت: ششم اردیبهشت 96، مرز میرجاوه، درگیری با گروهک تروریستی جیش الظلم
@shohadanaja
ای #صبح من از طعم کلامت شيرين
هر لحظه به اعتبار نامت شيرين
لبخند بزن، بخند، از قند لبت
هر صبح بخير و هر سلامت شيرين
شهید مدافع وطن #معین_بیانی
شهادت: ششم اردیبهشت 96، مرز میرجاوه، درگیری با گروهک تروریستی جیش الظلم
#سالروز_تولد
@shohadanaja
💢برای کودک کار عروسک خرید
🔹از اتوبوس که آمد پایین کیسه نایلونی توی دستش را محکم گرفت و از ترمینال میرجاوه خارج شد. به اطراف چشم گرداند تا دختر بچه ها را ببیند. کمی آن طرف تر داشتند آدامس می فروختند. به طرفشان رفت و صدایشان کرد. سه تایشان دویدند و جعبه آدامس هایشان را جلوی او گرفتند. آقا تو رو خدا بخر. همیشه همین را می گفتند.
🔹دفعه قبل از آنها پرسیده بود: مگه شما عروسک و اسباب بازی ندارین ؟ و همزمان با نگاه متعجب بچه ها مواجه شده بود. همان وقت تصمیم گرفت از مرخصی که برگردد کاری برای آن کودکان معصوم و فقیر انجام بدهد و حالا برگشته بود. کیسه نایلونی را بالا گرفت و گفت : بچه ها عمو معین براتون یه هدیه خریده. بچه ها جعبه ها را پایین بردند و با خوشحالی به دست جوان سرباز چشم دوختند. معین عروسک ها را از توی نایلون بیرون آورد و به هر کدامشان یکی داد. صورتشان بین حس تعجب و خوشحالی مانده بود. به هم نگاه می کردند و با جیغ و خنده عروسک ها را دور سرشان میچرخاندند و میپریدند بالا. برای معین شنیدن این خنده ها از هر چیزی دلنشین تر بود...
🔹 شهید مدافع وطن #معین_بیانی از مرزبانان هنگ مرزی میرجاوه استان سیستان و بلوچستان ششم اردیبهشت 96 در درگیری با گروهک تروریستی جیش الظلم به درجه رفیع شهادت نائل گردید
@sabzsorkh