به آب مینگرم و مقصود تویی پایانِ آبِ روان پایانِ دوست داشتنِ چشمانِ توست . ³⁵ : ²² | ¹⁴ خرداد .

-

پسرهاتُ قربون مخصوصا ابالفضل !

رقص رقصِ ذولفقار توست ، دیگران در باد می‌رقصند باد تا بوی تو می‌آرد ، دشتی از شمشاد می‌رقصند در سماعِ تیغِ تو حتی زاهدان هم شور می‌گیرند صوفیان تا ذوالفقاری هست ، هرچه باداباد می‌رقصند مهربانِ من که با یادت هفت پشت آسمان آبی‌ست در زمین نامت که می‌آید ، مهر و عدل و داد می‌رقصند در سلوکِ قطره تا دریا پیر سالک طفل اشک توست تا فنا امواج حیران در خانقاه باد می‌رقصند پیچ پیچ زلف ابری را با سرانگشتت شبی بگشا تا ببینی پشت هر اندوه اخترانت شاد می‌رقصند ؛ عاقبت بعد از کسوفی تلخ نقشهٔ خورشید می‌گیرد بعد از آن در جشن اشک و شوق ، اهل عشق آباد می‌رقصند . سید اکبر میرجعفری |

عرفه منم صدا کن :)

ازدواجتون مباركِ خلقت آقاجان ؛

کلمه ی عشق وقتی جان گرفت که نغمه ی تکبیر پیامبر بلند شد : اللّٰه اکبر ! فاطمه راضی است ، مبارک باشد :)

هرچه دارم همه از پاکیِ مادر دارم رحمتِ حق به روانش که حسینی زادم .

شده‌ام ابر که با گریه فرو بنشانم آتشِ صاعقه‌ای را که خود افروخته‌ام .

-

نوشته بود ، حس میکنم دارم برای چیزی انتظار میکشم که هیچ‌وقت قرار نیست ، اتفاق بیوفته .

غم محکم بغلت میکنه وقتی میبینی بچگیت با همه ی هم سن و سالات فرق داشته .

با حالِ مناسب ببینین ؛

هر هفته بیشتر از قبل از جمعه ها متنفر میشم .

از افتخاراتِ زندگیمِ که بخاطرِ هیچ‌کاری تاحالا از هیئتم نزدم !

برای شبِ عرفه فقط همین کافیه آقا جان ، میشه سه ساله رو نبری ؟ :)

تروخدا نبر رقیه رو . .

کیستم من ؟ خونِ خونِ حضرتِ رب جلیلم اولین قربانیِ ثارالله از نسل خلیلم آل عصمت را فدایی آل هاشم را سلیلم دست بسته ، تشنه لب ، در یاریِ قرآن ، قتیلم در به در ، در کوچه های کوفه ، عالم را دلیلم من خروشان ، شیر ثارالله ، فرزند عقیلم . - یا مسلم بن عقیل -

ز چشمِ بی ادبِ کوفیان خبر داری ؟ خدا کند که تو چادر اضافه برداری . .

هر جا غم میبینم ، آنجا را می‌بوسم .

-

چشمات آسمون ، دل ما هم که گنجشک ، هی براش پر میزنه ، هی براش پر میزنه .

زنی که شعر می‌فهمد را نمیتوانید به شیوهٔ معمولی دوست بدارید :) !

میانِ شامِ دو زلفت سپیده‌دم گم شد که در نبودِ تو هر روز تا به شب ، شب بود . مهموم‌همدانی .

-

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص : [ وَ ذِكْرُ عَلِيٍ‏ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبَادَةٌ ]

تنها رفتن سخت نیست ؛ اما وقتی با یکدیگر این همه وقت گذراندیم تنها برگشتن برای من سخت است جدا شدن برای شما . .

خاكِ نعلینِ علي ‹ علیه‌السلام › سرمهٔ چشمانِ من است !

لافتي ای پدر !