⭕️ یواشکی
.
👈 پاسی ازشب گذشته بود... #خانمی با پوشش نچندان مناسب منتظر ماشین بود،
دو دل بودم که سوارش کنم یا نه،کمی سرعتم بالا بود،حدود پنجاه شصت متر از او دورتر نگهداشتم،خواستم دنده عقب بیایم که دیدم دارد بسمتم میاید،درب جلو را بازکرد هنوزکامل ننشسته بودکه نیم نگاهی بمن کرد و باتعجب🙄گفت:
شما که خانمی؟!
گفتم فرقش چیه؟
چیزی نگفت و نشست،گفتم مسیرت کجاست؟مسیرش 40دقیقه از مشهد دورتر بود،
گفت #صلواتی میخوای ببری یا کرایه میگیری؟نگاهی کردم،با دستمال کاغذی رژش را پاک میکرد،گفتم:کرایه داری؟گفت:فکر کردم تاکسی_مرسی تور کردم، یهو بمن خیره شدو باتعجب گفت ماموری؟
خندیدم😊وگفتم شبیه مامورام؟گفت آستینات و #چادرت آره،
گفتم نه بابا مامور چی،
گفت #خاله ایی؟گفتم نه خواهر ندارم عمه ام،وشروع کردبخندیدن،اجازه خواست تاسیگار روشن کند منم کمی شیشه راپایین دادم،پُکی به #سیگار زد ونگاهی به مانیتور ماشین کردوگفت خدایی #عشق وحال مال شما پولداراست! تصویریم که هست میشه روشن کنی؟پخش رو روشن کردم.پرسید:شغلت چیه؟ گفتم #شعبده_بازم ،توچی؟ گفت بیزنسم ، گفتم اها تو کار بورسی؟ دوباره خنده ایی از ته دل کرد و گفت:
خدایی شعبده بازی؟بله. یعنی #جن داری؟گفتم نه
یهو صدای #حاج_حسین_یکتا تو ماشین پخش شد، چند ماهیه تو ماشین بیشتر صدای ایشونو گوش میدم و انگار این خانم عزیز هم رفت تو عالم خودش، #سیگار دوم رو روشن کرد وبرگشت به دوران نوجوانیش،فرزند #طلاق بود،عامل همه بدبختیهاش رو پسر عموش میدونست که #یواشکی رو پشت بام قرار میذاشتند،یواشکی بهم دفترعاشقانه میدادند،تا اینکه یکروز پسر عموش خواسته یواشکی موهاش رو ببینیه.
یواشکی،یواشکی... تا کاملا الوده شده و حُجب و حیاش رو از دست داده.میگفت تمام بدبختیهاش برمیگرده به پسر عموش،تو سن نوجوانی اگه یکی پیدا میشد،جلو آزادی های یواشکیشو میگرفت شاید بقول خودش امروز یک...نبود.
🤔ناخوداگاه یاد ترفند #مسیح_پولینژاد افتادم.اول صفحه #آزادی_های_یواشکی،از دخترا میخواست تا رو پشت بام وجنگل وصحرا شالشونو یواشکی بردارند وعکس بفرستند،کم کم که #حیا ریخت، #چهارشنبه_های_سفید رو پایه گزاری کردو الان شد، #دوربین_ما_اسلحه_ما ...
📚 منبع: اینستاگرام خانم رحمتی(@sayeh_rahmati)
🔴 خانم #سایه_رحمتی : اولین بانوی شعبده باز بین المللی ایران
.
👉 @sadaf_98 👈 سروش و ایتا
👉 @98_sadaf 👈 اینستـاگــرام