دلیل نامگذاری نام خانوادگی های مختلف حاجی تبار- حاجی کتریمی
بزودی از این خاندان مرتبط و هم ریشه خواهم نوشت
بعضی از افراد سید را مشاهده می کنم که از شال سبز استفاده می کنند، آیا این کار باعث خودنمائی آنهاست و آیا دلیلی برای این کار وجود دارد؟ مستحب است یا نه؟ چرا همه سادات این کار را نمی کنند غیر از طلاب که عمامه مشکی بر سردارند و سیادت آنها مشخص است؟
پاسخ کارشناس سایت پرسمان :
1- در مورد استفاده سادات از شال سبزدلیل خاص شرعی وجود ندارد واین کار تنها نشانه وعلامتی متداول و شناخته شده برای معرفی سادات بزرگوار است .
2- مردم به دلیل عشق و علاقه ای که به حضرت پیامبراکرم صلوات الله علیه و خاندان پاک و مطهر او دارند به سادات محترم که فرزندان آنها و منتسب به آنها هستند و یاد آور آن پاکان و بندگان برگزیده خداوند هستند علاقه مندند و دیدن سادات با این علامت مشخص موجب خوشحالی و سرور آنها می گردد و از این لحاظ این کاری مطلوب و بی اشکال است .
3- نمی توان به صرف پوشیدن شال سبز توسط سادات به آنها اتهام خودنمایی زد این کار سوء ظن به مومن است و از جمله گناهان بزرگ است بلکه باید این عمل را با محملی صحیح حمل و توجیه کرد و از چنین سو ظنی دوری کرد .
4- سادات که فرزندان حضرت پیامبر صلواتاللهعلیه می باشند دوست دارند که این انتساب خود را نه به خاطر خود نمایی بلکه به خاطراظهار شرافت و فضیلتی که خداوند به آنها بخشیده و نعمتی که خداوند به آنها عنایت کرده ظاهر و آشکار سازند و مردم ببینند که به کوری چشم دشمنان پیامبر و اهل بیت -ع- ، نسل پاک احمد -ص- واولاد پاکیزه فاطمه زهرا س مستدام و باقی و پایدار است و این کاری مطلوب و مورد رضایت خداوند واولیای او است .
👈منبع سایت پرسمان
عضویت در محفل سادات ایران
مهم
یکی از حرفهای عجیبی که از جانب پژوهشگران تاریخ و انسابِ غیر فقیه و برخی آشنایان می شنویم این است که کجا اجداد حاجی تبار نوشتن سیدن و سیادتشون را اعلام کردن به گونه ای که همگان بدونن؟، ما از ده ها سال تاریخ حاجی تباران مطلعیم و سید نیستند، نزد خودشان فکر می کنند این حرف حجت حق و درست است و دقیقا همین حرف فرق پژوهشگر نسابه و فقیه نسابه با دیگرانی که این حرف ها را می زنند هست.
حالا که ما سیادتمون قطعی شد اگه سندی باشه خیلی صاف و روشن سیادتمون را جار زده باشه (همان توقع نسابه های غیر مجتهدِ انساب) قطعا نادرسته چون اجداد ما و اجداد سایر حاجی تبارانی که خودشان می دانند علوی تبارند می گفتند جد ما تحت تعقیب بوده و از آن سمت کوه ابتدا به سوادکوه پناه آورد و جهت حفظ جانش سیادتش را مخفی نمود، حال عالم نسابه واقعی که علم انساب می داند و کارش فقط تو کتابها گشتن نیست، پا میشه میره تمام مناطق حاجی تبار نشین و اصل اول سیادت که ابراز سیادت مخفی است را جمع آوری میکنه و بعد با توجه به این تواتر میاد در تواریخ طایفه می گرده و کنایه های سیادت و علایمی از سیادت که از دستشون در رفت و نسل به نسل منتقل شد را کشف می کنه و کنار هم میزاره و با جمعی از فقیهان انساب به حکم فقهی سیادت طایفه یا ردش میرسن که جهت ما به حدود بیست دلیل محکم و بدون خدشه ی سیادت رسیده و گواهی سیادت دادند، دلیل بسیاری هم هست که پژوهشش نیمه کاره رها شده و انجامش هزینه بر بود و دیگر نیاز به اینهمه دلیل برای اثبات سیادت نیست، همینقدر را کافی دانستند.
فامیل نزدیکم بزرگ خاندان آقا روح الله بیژنی از سی سال پیش که پژوهشم را آغاز کرده بودم می گفت مسجد کاظم بیک را جدمان آمحمدکاظما ساخته و اسم اینجا که در همسایگی منزل منه کاظمیه است و به کاظم بیک مشهور شده...
من هر چی می گفتم: بیک یک لقب اجتماعیه و در اصل اسم اینجا کاظمیه است و بزرگان ما می گفتند کاظمیه شامل منطقه وسیعی است که حصیرفروشان، پیرعلم، سرحمام تا چهارسو را در بر می گیرد، اما دیگران باور نداشتند.
کتاب تازه چاپ شده ی مازندران در یادداشت های پشت نسخه ای نوشته جناب آقای دکتر ایمانی سندی دارد که مربوط به ۲۹ سال بعد ساخت مجدد مسجد و مدرسه کاظمیه هست و این مدرک سیصد و اندی ساله گواهی می کند که نام آنجا کاظمیه بود.
درخواست همیاری
در بازدید اندکی از اسنادهای خانوادگی، دیدم محمد مقیم در نیمه اول قرن دوازدهم در نقاط زیر ملک اجدادی (مزروعی، باغ، مرتع و جنگل) داشت که یا به بیست فرزندش رسید یا وقف کرد یا فروخت، املاکی که جدید خرید یا اجاره کرد در این لیست نیامد و هدف از طرح موضوع، پیگیری ام در آن مناطق جهت توسعه ی دانسته های مرتبط به تاریخ خانواده است، از شما درخواست دارم در صورت امکان پیامم را کپی فرموده و اگرمی دانید منطقه ای کجاست (ولو یک منطقه) در پرانتری جلویش آن مکان نوشته و برایم بفرستید، شناسایی حتی یک مکان برایم راهگشاست، در برخی از مناطق تعدد مرتع در یک ناحیه ی نزدیک وجود دارد و من ننوشتم یا تجمیع کردم مانند مراتع آل کی در کیا محله ی کرسی فعلی در تترستاق جاده هراز در مسیر بلده یا چلاو جاده هراز، امکان ارایه سند این محلات نیست چون من حین تورق در انبوهی از اسنادمان یادداشت برداشت و اگر بخواهم سندی را بیابم مقدور نیست چون نمی دانم این کلمات ذیل کدام سند بود، بیشتر اسنادمان نه خوانده شده و نه اسکن است و هیأت امنای پژوهش مرا از انتشار آنها منع کرده است پیش از این برخی از دوستان تصویر یکی دو هزار سند را از من گرفته اند.
حاجیکلا (لاله آباد)
قلیان کلا (قلعه کش)
باغبان کلا (قلعه کش)
آل کی (کیا محله کرسی بلده)
لیلم دشت (هریکنده)
تورکلا
میان کلا
تمس چال
گاوان کلا
بزرود (بندپی)
اولی سر
تیربن چاله
نفط فروشان (نفت فروشان)
تلی اولی
میان کله کش
ازاره سی (مرتع جنگل رزکه تا عالی کیاسلطان آمل)
لاغر زمین (هلومسر اوایل جاده هراز)
مرزانکلا (جنب هلومسر نزدیک امامزاده عبدالله)
کره کتی
کره کین
کر کنار (پشت شانه تراش بندپی)
حصین بن (چلاو)
نرو (شمال چلاو)
پلیا دشت
اندوار (در راه نشل)
الله کی (میاسر دیوا)
خوشنو (بین شیاده و سنگچال)
کوبی زمین
میاسر (خشرودپی)
موزوبن
کشتلی (جنب پایین گنج افروز)
رهاش
آبندان سراجه
گرده زمین
کلوا
پهنه کش
چمازستان (سرخس) چلاو
گزکین (رجه) اینطرف سنگچال و گت کلا
پایین کش
خورتاب (در کجور و بندپی گفته اند)
پنج افرا (در دهستان خشرود، میاسر)
تیرنگ سی (بین شیاده و دیوا)
آلو کی
آستانه بن (چلاو)
پرطاس گژکین (چلاو)
نارنج لو (جنوب تش بیشه شیاده)
میان سی (بین ساری قایمشهر)
پازوار (نزدیک امیرکلا)
مرزناک
چهره و گنج افروز
اشکار بیشه (کل گاودشت، پلنگ دره تا بازیار تا داوودکلا و فکچال فعلی)
خطیب (جاده قدیم آمل بابل)
کاظم بیکی (جاده قدیم آمل بابل)
دشت های محدود به زمین کریم (محمدکریم برادر محمد مقیم) تا حوالی حاجیکلا (لاله آباد)
قصاب کلا (جنب عالی زمین بندپی)
تش بیشه (نواحی سد شیاده تا نزدیکی فکچال)
بورکلا
بیشه کلا
میثم کلا
میان کله کش
سرخ کلا دشت (جنب خطیب)
سرخ کلا (لفور, موقوقه حاجی علیجان جهت تکیه فکچال، نزدیک امامزاده کمال الدین کیا سلطان)
آسیا سر (زیارت سره)
لیلم دشت (خشرودپی)
برجینه دشت
کوتی زمین جنب اتاق تکیه (گاودشت)
موزوبن
👇
ادامه دارد چون من دو سه هزار برگه قدیمی دارم و این کمتر از نصف اسناد خاندان است، اسناد طایفه در نزد افراد مختلف، در کجور، بلده، بندپی، بابل و آمل پخش است، اگر کسی بطور مستند می داند چرا و چطور اینقدر مرتبطین به کاظم بیک ملک در مازندران میانی داشتند به من بگوید، تازه محمد مقیم یکی از افراد این طایفه است، برادران و عموزادگان او هم قطعا املاک بسیاری داشتند.
این لیست ادعای من جهت تملک کل زمین این مناطق نیست، محمد مقیم از مالکان بزرگ آن مناطق بود.
هدایت شده از رشید
درودی دوباره
در این کروکی نام ازدارسی آمده است و همین نشانی که فرمودید جای دارد
هدایت شده از یا مهدی(عج)
مرتع ازاره سی (منطقه رزکه یا رضوانگ قدیم )
هدایت شده از حامد ابراهیم زاده بازگیر
کشتلی جزو گتاب هست. نمیدانم شاید از سمت گنجافروز هم اگر بر روی بابلرود پلی داشته باشد راه داشته باشد
هدایت شده از حامد ابراهیم زاده بازگیر
مرزناک و مرزبال هم جزو گتاب هست و در مسیر روستای آهنگرکلای بزرگ