شرايط استجابت دعا
شخصى خدمت امام صادق (عليه السلام ) آمد، و عرض كرد: دو آيه در قرآن است كه من هر چه به سراغ آن مى روم آن را نمى يابم (و به محتواى آن نمى رسم .
حضرت فرمودند: كدام آيه ؟
او گفت : آيه اول اين سخن خداوند است كه فرمودند: ((مرا بخوانيد تا دعاى شما را مستجاب كنم ))؛ ادعونى استجب لكم و من خدا را مى خوانم اما دعايم مستجاب نمى شود!
امام فرمودند: آيا فكر مى كنى خداوند عزوجل در وعده خود تخلف كرده ؟
گفت نه .
فرمود: پس علت آن چيست ؟
عرض كرد: نمى دانم .
فرمود: اينك به تو خبر مى دهم ، كسى كه اطاعت خداوند متعال كند در آن چه امر به دعا كرده و جهت دعا را در آن رعايت كند اجابت خواهد كرد.
عرض كرد: جهت دعا چيست ؟ فرمود: ((نخست حمد خدا مى كنى و نعمت او را يادآور مى شوى ، سپس شكر مى كنى ، بعد درود بر پيامبر - (صلى الله عليه و آله و سلم ) - مى فرستى ، سپس گناهانت را به خاطر مى آورى و اقرار مى كنى و از آنها به خدا پناه مى برى و توبه مى نمايى ، اين است جهت دعا!)) سپس فرمود: آيه ديگر كدام است ؟
عرض كرد: اين آيه كه مى فرمايد: در راه خدا انفاق كنيد تا خدا بهتر از آن را به شما بدهيد وما انفقتم من شى ء فهو يخلفه وهو خير الرازقين ولى من در راه خدا انفاق مى كنم ؛ ولى چيزى كه جاى آن را پركند عايد نمى شود!
امام فرمودند: اگر كسى از شما مال حلالى به دست آورد و در راه خدا انفاق كند هيچ درهمى را انفاق نمى كند مگر اين كه خدا عوضش را به او مى دهد.
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
تهمت ممنوع- ماجرايي عبرت انگيز
منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حین، در یکی از دستشوییها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.
من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو میگیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم.
این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند
دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا ...
شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ... ، ما هم بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه ی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت.
بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟! نکند ؟!
دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ...
از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟
پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم وعلتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام ،خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند ودیگر نمی توانم در این شهر بمانم ، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند من هم هرکاری کردم که مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم ،او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم ...
ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم ای کاش آن موقع کور می شدم و این جنایت را نمی کردم ای کاش حاج علی آن موقع بجای گوش دادن به حرفم توی گوشم میزد ای کاش ای کاش ... و این ای کاش ها که بیچاره ام میکرد.
الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست.
دوستان ، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟ ! زندگی ها را نابود می کنیم؟ !
بخاطر خدا چه ظلم هایی که نمی کنیم؟
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
داستان قتل متوکل توسط پسرش منتصر بخاطر دشمنی وی با فاطمه زهرا (س)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
بدی کردن با والدین، در همین جهان کیفر دارد مخصوصا اگر آن بدی العیاذ بالله - کشتن والدین باشد. حتی اگر پدر و مادر انسان فاسق و یا کافر هم باشند باز هم بدی نسبت به آنها بی عکس العمل نمی ماند.
منتصر عباسی پدرش متوکل را کشت و پس از مدت کوتاهی خودش نیز کشته شد، در حالی که متوکل مرد بسیار خبیث و ناپاکی بود، متوکل در محافل انس و سرگرمیش امیرالمؤمنین علی ( ع ) را به مسخره می گرفت، دلقکهایش خود را به قیافه آن حضرت می ساختند و تقلید در می آوردند و مسخرگی می کردند و در اشعار خویش به او اهانت می کردند. گویند منتصر از او شنید که حضرت فاطمة سلام الله علیها را دشنام می دهد، از بزرگی پرسید که مجازاتش چیست؟ وی پاسخ داد قتلش واجب است ولی بدان که هر کس پدرش را بکشد عمرش کوتاه خواهد شد. منتصر گفت من باکی ندارم که در اطاعت خدا عمر من کوتاه گردد. پدرش را کشت و پس از وی هفت ماه بیشتر زنده نماند
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
هفت طبقه ی هولناک جهنم
1- جَحیم: و آن مکانی بسیار خطرناک است و آتشی بسیار هولناک دارد و ساکنان آن از فشار آتش در آن زیر و رو می شوند، درست به مانند گوشتی که در دیگ از فشار جوشش دیگ، زیر و رو می گردد و از این رو خداوند می فرماید: وَالَذین کَفرُوا وَ کَذَبُو بِآیاتِنا اُولئِکَ اَصحاب الجَحیم؛ آنان که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنان یاران و اصحاب «جحیم»؛ آتش بزرگ و هولناک هستند. (حدید: آیه 19)
2- لَظی: و آن طبقه ی دوم جهنم می باشد و این طبقه از شدت حرارت گوشت بدن را از استخوان جدا می سازد، به نحوی که خداوند می فرماید: گناهکاران وارد لَظی می شوند و آن شعله های سوزان آتش است که پیوسته زبانه می کشد و هر چه را که در کنار و در مسیر خود می یابد می سوزاند (معارج: آیه 11- 18) و این شعله سوزان کسانی را که پشت به فرمان خداوند کرده و از اطاعت او روی گردان شدند را صدا می زند و همچنین کسانی را فرامی خواند که اموال فراوان جمع کرده و ذخیره نمودند، اما در راه خداوند انفاق نکردند، پس آن ها را به عقوبت اعمالشان می رساند.
3- سَقَر: و آن طبقه سوم می باشد که در آن متکبران و گردنکشان منزل دارند و آن بیابانی است پر از آتش که حرارت آن همه چیز را می سوزاند، به نحوی که خداوند می فرماید: سَاصلیه سَقَر، وَ ما اَدرئکَ ما سَقَر، لاتُبقی وَ لاتَذَر، لَواحَةٌ لِلبَشَر، عَلَیها تِسعَةَ عَشَر؛ ما آن متکبر گردن کش را با آتش سقر می سوزانیم، و تو چه می دانی سقر چیست؟ آتشی است که نه چیزی را باقی می گذارد و نه چیزی را رها می کند، و پوست بدن را به کلی دگرگون می نماید، و نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند. (مدثر: آیه 26- 30)
4- حُطمه: و آن طبقه چهارم می باشد و آن جایگاه افراد مردم آزار و مال حرام خور است به نحوی که در قرآن آمده است: لَینبذَنَ فِی الحُطَمة وَ ما اَدرئکَ مَالحُطَمة، نارُاللهِ المَوقَدَة، الَتی تَطلِعُ عَلَی الأَفئِدة؛ کسانی که در حضور و غیبت مردم را اذیت می کنند و از حرام مال جمع می نمایند و گمان می کنند که آن مال، آنان را در دنیا همیشه نگه می دارد، به زودی در حُطمه (آتش خُردکننده) پرتاب می شوند و تو چه می دانی حُطمه چیست؟ و آن آتش برافروخته الهی است. آتشی که از دل ها سر می زند و نخستین جرقه هایش در قلب ها ظاهر می گردد. (همزه: آیه 4- 7)
5- هاویه: و آن آتش عمیقی است و به قدری حرارت دارد که پوست بدن افرادی که در آن واقع می شوند را درهم می کشد، به نحوی که خداوند می فرماید: کسانی که به آیات ما کافر شدند، به زودی آن ها را در آتش وارد می کنیم که هرگاه پوست های تن آن ها (در آن بریان) گردد و بسوزد، پوست های دیگری را به جای آن قرار می دهیم تا کیفر اعمالشان را مجدد بچشند. (نساء: آیه 56)
6- سَعیر: خداوند در باب معرفی آن می فرماید: انا اعتَدنا لِلکافرینَ سَلاسِلَ وَ اَغلالاً وَ سَعیراً؛ ما برای کافران، سلسله ها و زنجیرها، غل ها و آتش سعیر را مهیا و آماده کرده ایم (انسان: آیه 4) و مرحوم حویزی در تفسیر خود درباره ی این مکان می نویسد: سعیر مکانی است که در آن، سیصد چادر از آتش برپا شده است و در هر چادری سیصد قصر از آتش وجود دارد، و در هر قصری سیصد اتاق از آتش، و در هر اتاقی سیصد گونه از انواع عذاب های آتشین وجود دارد، و در هر اتاق، مارها و عقرب ها و غل ها و زنجیرهایی که همه از آتش است، محیا می باشد. (تفسیر نورالثقلین، ج3: 17)
7-فلق: درباره ی این طبقه از جهنم، معاویة بن وهب می گوید: روزی در خدمت امام صادق (ع) بودیم، شخصی آیه «قَل اَعُوذُ بِرَبّ الفَلَق» را خواند و از حضرت پرسید: فَلَق چیست؟ حضرت فرمودند: بیابانی است در دوزخ، که در آن هفتاد هزار خانه و در هر خانه هفتاد هزار اتاق و در هر اتاق هفتاد هزار مار بزرگ و در شکم هر ماری هفتاد هزار نوع از سم است (نورالثقلین، ج3: 720) و به روایتی دیگر فلق چاهی در جهنم است که اهل دوزخ از حرارت آن دنبال پناهگاه هستند و در آن چاه صندوقی از آتش است که اهل آن چاه از حرارت و سوزندگی آن در رنج و عذاب می باشند.. (آمال الواعظین، ج3: 427- 430)
منبع خبر : فدس آنلاين
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
محل ولادت پيامبر رحمت(ص)
خانه ای را که رسول خدا(ص) در آن متولد شده، با نام «مولد النبی» می شناسند. این مکان در نزدیکی مسجد الحرام و در انتهای باب صفا قرار دارد.
محل تولد پیامبر (ص) در ابتدای شعب ابی طالب قرار داشته و همینک در فاصله محل میلاد تا مسعی سنگ فرش است.در تاریخ آمده است که وقتی رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کرد، این خانه در اختیار عقیل، فرزند ابو طالب بود و پس از آن در اختیار اولاد و نوادگان وی قرار داشت. بعدها خیزران، همسر هارون، آن را خریداری کرد.
مسلمانان این خانه را گرامی میداشتند و به ویژه در شب تولد پیامبر(ص) مراسمی در آنجا برگزار میکردند. در پی روی کار آمدن دولت سعودی، همزمان با خراب کردن این قبیل اماکن، محل مولد النبی هم تخریب شد.
سنگ فرش بین مسجد الحرام و محل تولد پیامبر (ص)
تنها با اصرار شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه و درخواست وی از ملک عبد العزیز قرار شد تا در آنجا کتابخانه ای بنا کنند که امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود.
در حال حاضر بر سر در این مکان تابلوئی با عنوان «مکتبة مکة المکرمه» نصب است.
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
شوهرداری حضرت زهرا علیهاالسلام
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در یکی از روزهای پر مشقت، غذا در منزل امام علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیهاسلام) کمیاب شده بود. امام از همسرش پرسید:" فاطمه جان! غذایی داری که مقداری تناول کنیم؟
فاطمه (س) پاسخ داد: سوگند به آن خدایی که مقام و عظمت تو را بالا برد! دو روز است که غذای کافی در منزل نداریم و مقدار اندکی هم که داشتیم به شما بخشیدم و خودم رنج گرسنگی را تحمل کردم.
امام علی (ع) فرمود: چرا به من اطلاع ندادی؟" حضرت زهرا (س) پاسخ داد:
با اباالحسن ! من از خداوند شرم دارم که شما را به آنچه توان نداری وادار کنم.
رسول خداصلی الله علیه وآله مرا نهی فرموده است که از تو چیزی بخواهم و به من سفارش کرده که: از پسر عمویت چیزی درخواست نکن! اگر خودش چیزی آورد، بپذیر وگرنه خودت درخواست نکن!
کشف الغمه ج 2 ص 92
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
سه شب تَب، برابر است با هفتاد سال عبادت
در این باره حضرت محمد (ص) می فرمایند: از مومن و از این که از بیماری بی تابی کند، درشگفتم! اگر او می دانست که در بیماری چه پاداشی وجود دارد، دوست داشت پیوسته بیمار باشد تا آن که به لقای پروردگار خویش بپیوندد، همچنین از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که امام باقر (ع) فرموده اند: یک شب تبداری، برابر است با عبادت یکسال، دو شب تبداری با عبادت دو سال برابری می کند، و سه شب تبداری با عبادت هفتاد سال برابری می کند، و از همین جهت فرمودند: بیداری یک شب به علت بیماری یا درد، بَرتر و پُرپاداش تر از عبادت یک سال است.
علاوه بر این از امام رضا (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: اِذا کانَ یَوم القیامَة یَوَدُ اهلُ البَلاء وَ المَرضی انَّ لُحومَهُم قَد قُرٍضَت بِالمَقاریضِ؛ لِما یَرونَ مِن جَزیل ثَوابِ العَلیل؛ روایت چون قیامت برپا گردد، گرفتار شدگان به بلا و بیماری، به جهت پاداش فراوانی که برای بیماری خود می بینند، آرزو می کنند که ای کاش در دنیا (بر اثر بیماری) گوشتشان با قیچی پاره پاره شده بود تا به ثوابی بیشتر می رسیدند.
منابع:
1- بحارالانوار، ج81: 200.
2- الکافی، ج3: 114.
3- الفقه المنسوب للامام رضا (ع): 341.
4- دانش نامه احادیث پزشکی، ج1: 153، 154
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
آشنایی با سي حق مسلمان بر مسلمان
مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام فرمود که پيامبر اکرم(ص) فرموده است: هر مسلماني بر ذمه برادر مسلمانش سي حق دارد و ذمه اش از آنها بري نمي شود، مگر اينکه آن حق را ادا کند يا برادرش از او درگذرد. آن حقوق عبارتند از: از لغزش او چشم بپوشد، به اشک چشمش شفقت آورد، عيبش را بپوشاند، عذرش را بپذيرد، اگر کسي غيبت او را کرد از او دفاع کند، همواره خيرخواهش باشد، دوستي و محبت او را حفظ کند، عهد و پيمانش را مراعات کند، در موقع بيماري عيادتش کند، در تشييع جنازه اش حاضر شود، دعوتش را بپذيرد، هديه اش را قبول کند، در انجام خواسته اش کوشش کند، موقع عطسه کردن «يرحمک ا...» بگويد، راهنماي گمشده اش باشد و به سلامش پاسخ دهد. کلامش را خوب تلقي کند، بخشش او را ارج نهد، سوگندهايش را تصديق کند، دوست او را دوست داشته باشد و با وي دشمني نکند. اگر ظالم يا مظلوم واقع شد، او را ياري کند، ياري کردن در حال ستمگري آن است که او را از ستم بازدارد و ياري دادن در حال مظلوميت آن است که در بازپس گرفتن حقش به او کمک کند، گرفتارش نکند، خوارش ندارد، آنچه از خير براي خودش مي خواهد براي او نيز بخواهد و آنچه از بدي ها که براي خودش نمي پسندد، براي او نيز نپسندد، سپس فرمود: از پيامبر اکرم(ص) شنيدم که مي فرمود: هر يک از شما اگر چيزي از حقوق برادرش را به جا نياورد، روز قيامت از او مطالبه و به نفع يا ضرر او حکم خواهد شد.
(ترجمه کتاب العشره وسائل الشيعه، باب وجوب ادا کردن حقوق واجب و مستحب، ج ۲۴)
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
پاداش درود فرستادن بر فاطمه سلام الله علیها
ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮﱠﱠﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮﱠﱠﺣﻴﻢْ
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمه سلام الله علیها فرمودند:
️ای فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد؛ خدای متعال همهی گناهان او را، بدون استثناء، میبخشد و هر جا که من در بهشت باشم؛ خدا او را در بهشت به من ملحق میکند.
و این صلوات چقدر زیباست: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ و اَبِیها وَ بَعْلِها وَ بَنِیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ»
بحارالانوار جلد 43 ص55
امام باقر عليه السلام:
حُبُّنا أهلَ البيتِ نِظامُ الدِّينِ
دوست داشتن ما خاندان، رشته دين است
بحار الأنوار : ج75، ص183، ح8
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
این افراد مانند بَرق از پل صراط عبور می کنند!
در این باب حضرت محمد (ص) فرموده اند: هر کس یک شبانه روز بیماری را پرستاری کند، خداوند او را در روز رستاخیز به همراه ابراهیم خلیل برمی انگیزد و به مانند بَرقی درخشان از پل صراط عبور می نماید، همچنین حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: هر کس در برآوردن نیاز بیماری بکوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنیاورد، از تمام گناهان خویش پاک می شود؛ همانند روزی که از مادر زاییده شده است.
علاوه بر این پیامبر (ص) در روایتی دیگر میزان اجر و ثواب یاری رساندن به فرد بیمار را چنین بیان می دارند: مَن اطعَمَ مَریضاً شَهوتَهُ، أطعَمَهُ اللهُ مِن ثِمارِ الجَنَّة؛ هر کس غذایی را که بیمار هوس کرده برای او فراهم نماید و به او برساند، خداوند از میوه های بهشتی (به ازای کارش) قسمت و روزی او می گرداند، که این روایات خود بیانگر اهمیت و جایگاه ویژه و منحصر به فرد مراقبت و نگهداری از بیماران در مبین اسلام می باشد.
منابع:
1- بحارالانوار، ج81: 225، 224، 217.
2- کنزالعمال، ج9: 97.
3- دانش نامه احادیث پزشکی، ج1: 181
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
تاثير بردن نام خدا
پيامبر صلي الله عليه و آله :
اِذا وُضِعَتِ المائِدَةُ حَفَّتها اَربَعَةُ آلفِ مَلَكٍ، فَاِذا قالَ العَبدُ: بِسمِ اللّه قالَتِ المَلائِكَةُ: بارَكَ اللّه عَلَيكُم فى طَعامِكُم ثُمَّ يَقولونَ لِلشَّيطانِ اُخرُج يا فاسِقُ، لا سُلطانَ لَكَ عَلَيهِم؛
هرگاه سفره پهن مى شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى آيند. چون بنده بگويد: «بسم اللّه »
فرشتگان مى گويند: «خداوند، به غذايتان بركت دهد!» سپس به شيطان مى گويند: «اى فاسق! بيرون شو.
تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».
(كافى، ج 6، ص 292، ح 1)
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
حفظ سی هزار حدیث به جای حفظ یک آیه..فضیلت فاطمه سلام الله علیها بر عایشه
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
آورده اند که:
بین شخصی از اهل تشیع و مردی از اهل سنت مباحثه ای روی داد. مرد سنی گفت: طایفه عجم چه قدر بی عقل هستند که فاطمه علیهاالسلام را فضیلت می دهند بر عایشه و حال آن که عایشه سی هزار حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل نموده و در حفظ داشت و فاطمه علیهاالسلام صد حدیث از حفظ نداشت.
مرد شیعه گفت: ای کاش عایشه عوض آن سی هزار حدیث که در حفظ داشت یک آیه از آیات قرآن را حفظ می کرد و به موجب آن عمل می نمود!
سنی گفت: آن آیه کدام است؟
شیعه گفت: آیه شریفه: وَ قَرنَ فی بُیُوتِکُنَّ و لا تَبَرَّجنَ تبرُّجَ الجاهِالیَّةِ الُاولی.** احزاب/ 33. گویند: عایشه بعدها بارها و بارها از اقدام خود و شرکت در جنگ جمل پشیمان شده و اظهار ندامت می کرد و وقتی که آیه شریفه: وَ قَرنَ فی بُیُوتِکُنَّ... را می خواند. آن قدر گریه می کرد که خِمارش ( مقنعه، روسری) خیس می شد.
ر. ک: تاریخ سیاسی اسلامی 2 / 271، به نقل از: انساب الاشراف 2 / 265.***
یعنی: ای همسران پیامبر) و در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید)).** ر. ک: گنج جواهر دانش یا جواهر العددیه 1 / 361. نکته: مرد شیعه با قرائت آیه مذکور، کنایه وار به حادثه جمل و حوادثی از این قبیل اشاره نموده است.***
تَجَمَّلتِ تَبَغَّلتِ وَ اءِنْ عِشتِ تَفَیَّلتِ لَکَ التُّسعُ من الثُّمنِ و للکلِّ تصرَّفتِ
برچسبها: داستان کوتاه, فضیلت فاطمه سلام الله علیها بر عایشه
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
اگه گفتی كدام متن سوره توحيد اشتباه داره؟
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
خوب دیگه نگرد
اشتباهی نداره
ثواب ختم كل قرآن را بردي
التماس دعا😉
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
شهيد محمدعلی(نیکنامی)
شهيد محمدعلی(نیکنامی) وصیت کرده بود: "وقتی پیکرش را برای طواف به حرم می برند مدت بیشتری پای ضریح نگه دارند". به خدام که گفتیم قبول نکردند و گفتند: حرم شلوغه و پیکر ایشون همانطور که با بقیه شهدا وارد می شه همراه بقیه هم خارج می شه. آن روز حدود سی تا چهل شهید را کنار ضریح قرار داده بودند. مراسم نوحه خوانی هم برگزار شد و بعد شهدا رو طواف دادند.
اما وقتی نوبت محمدعلی شد متوجه ریختن قطره های خون از پایین پیکر شدیم و خدام را خبر کردیم. به خاطر اینکه آب خون روی فرش ها می ریخت از تکون دادن پیکر خودداری کردند. حدود بیست و پنج دقیقه طول کشید تا پیکر را توی دو لایه پلاستیکی قرار دادند و دیگه خونی ازش نریخت به خاطر اتفاقی که افتاد، محمدعلی نیم ساعت بیشتر از بقیه کنار ضریح بود و به خواسته اش که توی وصیت نامه اش گفته بود رسید.
راوی:خواهر شهید
منبع:کتاب من شهید می شوم ص۱۲۸
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
درسهاى حضرت زهرا (س)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
از امتیازات یک بانوی مسلمان توفیق او در امر همسرداری است. اگر در میان زن و شوهر، یکی از آنان فداکاری و عفو و گذشت بیشتری داشته باشد، مطمئناً کار به مشاجره و نزاع خانوادگی منجر نخواهد شد. بنابراین، کم توقع بودن، گلایه نکردن و صبر و استقامت در سختیهای زندگی توسط زنان با ایمان می تواند کمک شایانی به استحکام ارکان خانواده بکند. فرازی از زندگی و سخن حضرت زهرا (س) در این زمینه راهکار جالبی برای همسران شایسته می باشد.
در یکی از روزهای پر مشقت، غذا در منزل امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) کمیاب شده بود. امام از همسرش پرسید:" فاطمه جان! غذایی داری که مقداری تناول کنیم؟فاطمه (س) پاسخ داد: سوگند به آن خدایی که مقام و عظمت تو را بالا برد! سه روز است
که غذای کافی در منزل نداریم و مقدار اندکی هم که داشتیم به شما بخشیدم و خودم رنج گرسنگی را تحمل کردم.
امام علی (ع) فرمود: چرا به من اطلاع ندادی؟" حضرت زهرا (س) پاسخ داد:
«کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَک شَیئاً فَقَالَ لَا تَسْأَلِی ابْنَ عَمِّک شَیئاً إِنْ جَاءَک بِشَی ءٍ عَفْواً وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِیهِ» (1)
رسول خداصلی الله علیه وآله مرا نهی فرموده است که از تو چیزی بخواهم و به من سفارش کرده که: از پسر عمویت چیزی درخواست نکن! اگر خودش چیزی آورد، بپذیر وگرنه خودت درخواست نکن!
پی نوشت
(1) تفسير عياشى، ج 1، ص 171.
منبع : درسهاى حضرت زهرا (س)، ص: 95؛ پاك نيا، عبد الكريم
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
کدام زن مانع انحراف ۹ربیع شد
تاریخ تشیع کسانی را در حافظه دارد که مانند ستاره در افق روزگار می درخشند، هر چند نامشان سر زبان ها نباشد. «سلیل» مادر امام حسن عسکری علیهالسلام یکی از آن ستارگان درخشان است. ایشان در زمان شهادت فرزندش امام حسن عسکری(ع)، در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری در شهر مدینه بودند و به محض شنیدن خبر شهادت فرزندش به سامرا میرود و در محکمه با نشان دادن وصیت نامه امام عسکری(ع) اموال امام را از جعفر کذاب پس میگیرد.زیرا امام حسن عسکری(ع) در وصیتنامهای که به مادرش نوشته بود، او را وصی خود اعلام کرده بود، با این کار وصی بودن جعفر منتفی شد و دربار عباسی از رسیدن به آرزوی خود باز ماند؛ چون آنها ردای امامت را به تن جعفر پوشانده بودند و مردم به خصوص شیعیان، از این انتخاب متحیر بودند.سلیل خاتون ـ که در نزد شیعیان به جده معروف بود ـ مردم را از اطراف جعفر پراکنده کرد و روایات رسیده از اهل بیت درباره امامت امام زمان(عج) را به مردم باز گفت. شاید بتوان گفت این بانوی شجاع، اولین کسی بود که مبشر آغاز امامت حضرت حجت(عج) در نهم ربیع الاول سال 260 هجری قمری بود بر اساس این گزارش، برای مادر امام حسن عسکری(ع) در تاریخ نامهایی ذکر شده است که عبارت است از:
سوسن، حُدَیث، حدیثه، حریبه، سلیل و جدّه، وی در سرزمین خودش پادشاه زاده بود، به پرهیزکاری شهرت داشت و پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) دادرس شیعیان بود، امام هادی(ع) دربارهاش فرمود: «سلیل از هر آفت و عیب و نقص منزه است».
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
کشف هویت این شهید شما را شوکه میکند
27 سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (س) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد. گفت: « به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده! شوکه شده بودیم»
خواهرش با گریه تعریف می کرد: « فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند. صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: «خواهر این ها همه برای تشییع پیکر من آمده اند و به اذن خدا همه ی آنها را شفاعت خواهم کرد. بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آنها و شهدا نداشت، گفت: « حتی او را هم شفاعت خواهم کرد... »
از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهج البلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کرده اند.بعدها با پیگیری خانواده ی شهید و آزمایشات DNA هویت این شهید اثبات شد.اگر به بوستان نهج البلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به یکی از ریشوهای با ریشه ، شهید حمیدرضا ملاحسنی است، برای نویسنده این مقاله هم دعا کنید.
منبع: کتاب راز رجعت، نشر صریر
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
دختر نور،شفاعت کننده ی شیعیان تولدت مبارک
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
یکی از شاگردان آیت اللّه مرعشی نقل می کند، ایشان دلیل هجرت به قم و اقامت در این شهر را چنین بیان می کرد:پدرم آقا سید محمود مرعشی که از زاهدان و عابدان روزگار بود ختم مجربی را انتخاب و چهل شب بر خواندن آن مداومت نمود تا شاید خداوند به طریقی قبر شریف حضرت زهرا(س) را به وی نشان دهد، در عالم رؤیا
به محضر مقدّس امام صادق(ع) و یا امام باقر(ع) مشرف می شود از او می پرسند: چه می خواهی؟ عرض می کند می خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا(س) در کجاست تا آن را زیارت کنم. حضرت می فرمایند: نمی توان بر خلاف وصیّت قبرش را مشخص کنم، علیک بکریمة اهل البیت: به دامن کریمه اهلبیت چنگ بزن، زیرا خدا جلال وجبروت حضرت فاطمه(س) را به حضرت معصومه عنایت فرموده است.
هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا را درک کند به زیارت فاطمه معصومه(س) برود. آیة اللّه مرعشی گفتند: پدرم مرا سفارش می کرد، من قادر به زیارت ایشان نیستم امّا تو این کار را انجام بده. لذا من به همین خاطر به زیارت امام هشتم و فاطمه معصومه از نجف آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علمیه قم آیت اللّه حائری یزدی در آنجا ماندگار شدم
فروغ کوثر، ص 58، کریمه اهلبیت، ص 44
☘امام جعفر صادق(ع) می فرماید:
«تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم ؛
✨ با شفاعت او (حضرت معصومه س)همه شیعیان من وارد بهشت می شوند.»
📎 (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج57
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
ترس از خدا
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ابودرداء می گوید: شبی امیرمؤمنان(ع) را دیدم که از مردمان کنار گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار و گریه و زاری است و می فرمود: بار خدایا! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرایمی که به کرم و بزرگواری ات آن را آشکار نساختی! بار خدایا!…
ناگاه دیدم صدا خاموش شد, گفتم: حتماً حضرت را خواب برده است. رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم. چون ایشان را حرکت دادم, دیدم همچون چوب خشک شده ای است. گفتم: إنّا لِلّهِ وَإنّا إلَیهِ راجِعُون. حضرت از دنیا رفت.
به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه(س) را از این امر آگاه ساختم. فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض می شود. پس از اندکی, آب بر چهره او پاشیدم تا به هوش آمد.
به نقل از: اسرار الصلوة, ص214ـ 215
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
حیا کجا پسندیده نیست؟
امام علی(ع) فرمود:
در سه مورد حیاء و شرم پسندیده نیست: ۱) خدمت کردن به میهمان ۲) برخاستن انسان از جا به احترام پدر و معلمش ۳) و طلب حق اگر چه کم باشد.
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
چگونه حیاء داشته باشیم؟
"حیاء بخشی از ایمان است و کسی که حیاء نداشته باشد، ایمان ندارد."
امام علی(ع) فرمود:
"لباس حیاء و زره وفا به تن نما، برادری را حفظ کن و با زنان کمتر بحث و گفتگو نما تا رفعت و بزرگی تو کامل شود."
امام صادق(ع) فرمود:
"درخواست حاجت از مردم، موجب از بین رفتن عزت انسان و نابود شدن شرم و حیاء میشود."
رسول خدا(ص)، مردی را دید که در منظر مردم غسل میکرد، ایشان در این مورد فرمود:
"ای مردم، همانا خداوند شرم و حیاء و پوشیده بودن را از بندگانش دوست دارد، پس هر کدام از شما قصد شستن خود را دارد، به جائی برود که مردم او را نبینند، زیرا حیاء زینت اسلام است
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
ساده زیستی
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه (س) را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر دارد. در شگفت ماندم و تعجب کردم، گفتم: عجبا! دختران پادشاه ایران و روم بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند و این دختر رسول خداست که نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباس های زیبا. فاطمه (س) پاسخ داد: ای سلمان! خداوند بزرگ لباس های زینتی و تخت های طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.
حضرت زهرا (س) سپس به خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح فرمود و گفت: ای رسول خدا! سلمان از سادگی من تعجب کرد. سوگند به خدای که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها شترمان بر روی آن علف می خورد و شب ها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.
به نقل از: نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه (س)، ص 162
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
منطق قوی فاطمه علیها السلام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
امیر المؤ منین علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: برو و میراث پدرت (فدک) را بگیر.
فاطمه علیها السلام نزد ابوبکر آمد و گفت: میراث پدرم رسول خدا را که به من تعلق دارد بده.
ابوبکر گفت: پیامبران ارث نمی گذارند.
فاطمه علیها السلام فرمود: آیا سیلمان برای داود ارث نگذارد؟
ابوبکر که در برابر منطق محکم فاطمه علیها السلام عاجز ماند غضبناک شد و دوباره گفت: پیامبران ارث نمی گذارند.
فاطمه علیها السلام فرمود: آیا زکریا (در قرآن) نگفت: فهب لی من لدنک ولیا یرثنی ویرث من آل یعقوب (فرزندی به من عطا فرما تا از من و آل یعقوب ارث برد).
ابوبکر که دوباره با دلیل محکم فاطمه علیها السلام روبرو شد بدون هیچ منطقی حرف خود را تکرار کرد و گفت: پیامبران ارث نمی گذارند.
فاطمه علیها السلام فرمود: آیا در قرآن نیامده است یوصیکم اللّه فی اولادکم للذکر مثل حظ الا نثیین (خداوند درباره فرزندانتان سفارش کرده است که پسر به اندازه دو دختر ارث می برد).
ابوبکر دوباره حرف خود را تکرار کرد که پیامبران ارث نمی گذارند!
این سخن که پیامبران ارث نمی گذارند را عایشه و حفصه همسران پیامبر صلی اللّه علیه و آله به آن حضرت نسبت داده اند. اتفاقا وقتی عثمان به خلافت رسید عایشه به او گفت: میراث مرا از رسول خدا بده.
عثمان به او گفت: تو نگفتنی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود ما پیامبران چیزی به ارث نمی گذاریم و حق فاطمه را ضایع کردی؟ من هم چیزی به تو نخواهم داد
کشف الغمه، ج 2، ص 92
https://eitaa.com/sadeghaghaei64
کمبود حیاء چه مشکلاتی را به همراه دارد؟
امام علی(ع) فرمودند:
"کسی که شرم و حیاء او کم شود، پارسایی او کم خواهد شد و هر کس پارسائی او کم شود قلب او میمیرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش جهنم میشود."
"کسی که حیاء نداشته باشد، هیچ خیری در او نیست."
"کسی که از مردم شرم و حیاء نداشته باشد، از خداوند سبحان نیز شرم و حیاء نخواهد داشت
https://eitaa.com/sadeghaghaei64